شفقنا رسانه- در دنیای امروز، شاهد تحولات و چالشهای نوینی هستیم که شکل و شمایل جنگهای سنتی را تغییر داده است. ما در دورهای قرار گرفتهایم که جنگها دیگر تنها به نبردهای فیزیکی محدود نمیشوند و جنبه های چند وجهی و ترکیبی پیدا کرده اند که یکی از تاثیرگذارترین آن ها جنگ های شناختی و روانی است. در این میان نقش مخرب اخبار جنگ شناختی بر کودکان و نوجوانان، به عنوان یکی از دغدغههای مهم متخصصان سواد رسانهای، قلمداد میشود. فاطمه نوری راد، دکترای ارتباطات در رابطه با بهترین راهکارها برای ایجاد مقاومت روانی در کودکان و نوجوانان در مقابل اخبار مخرب و جنگ شناختی می گوید: مهمترین نکته این است که ما مواجهه نخستمان با رسانه ها و میزان و نوع مصرف رسانه ای را کنترل کنیم. خبر جنگ نباید در دسترس کودکان قرار گیرد و از یک سنی به بعد پیگیری این اخبار باید کنترل شده باشد. نمی خواهیم کودکانی بی خبر از جهان اطراف پرورش دهیم ولی در معرض قرارگیری آن ها باید مرحله به مرحله باشد. مرحله اول جهت بالا رفتن تاب آوری این است که نوع مواجهه اهمیت قرار گیرد. لزومی ندارد که کودکِ من ۲۴ ساعت شبانه روز اخبار مختلف را ببیند. مهمترین چیزی که سبب می شود کودکان از خبر بترسند و تحت تاثیر آن قرار گیرند، دیدن واکنش اعضای خانواده است.
گفتگوی شفقنا رسانه با فاطمه نوری راد، دکترای ارتباطات و پژوهشگر حوزه کودک و رسانه را در ادامه بخوانید…
چه روشهایی برای آموزش کودکان و نوجوانان درباره تفاوت بین اخبار واقعی و اخبار جنگ شناختی وجود دارد؟
قبل از پاسخ به سوال شما. باید بگویم که رشته جنگ شناختی وجود دارد و یک ترم و اصطلاح شناخته شده در بسیاری از رشته های علمی در دنیا است. این مسئله در حوزه دفاعی و نظامی هم وارد شده است. اساساً اینکه چگونه می شود از طریق ذهن بر تصمیم گیری ها و بر شناخت افراد از جهان پیرامون تاثیر گذاشت یا دستکاری در افکار عمومی یا دستکاری در احساسات و افکار افراد به وجود آورد، بارها تاکید شده که کودکان و نوجوانان ما مخاطبان خاص پیام های رسانه ای هستند. به دلیل شناخت محدودتری که از جهان پیرامون دارند و به جهت تجربه زیسته واقعی بیشتر تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرند. شاید برایشان مرز واقعیت و خیال غیرملموس تر باشد و از سوی دیگر شناخت واقعیت و غیر واقعی برایشان سخت باشد.
روشهای آموزش کودکان و نوجوانان درباره تفاوت بین اخبار واقعی و اخبار جنگ شناختی ذیل موضوع کلان تر که در سواد رسانه ای شناختی به آن اشاره می شود، قرار دارد. در سواد رسانه ای شناختی درباره این صحبت می کنیم که کودکان بتوانند مهارت های پایه ای تفکر انتقادی را بدست بیاورند. مورد اول؛ مهارت تمایز گذاشتن بین یک امر خیالی و واقعی است. وقتی کودکان دارای این مهارت باشند می توانند وارد مهارت جزئی تر یا همان موضوعی شوند که شما در سوال اشاره کردید. لذا این یکی از نخستین گام ها برای تشخیص خبر جعلی از خبر واقعی است که روز به روز پیچیده تر می شود و کودکان و نوجوانان در سواد رسانه ای شناختی و انتقادی اصول ابتدایی آن را یاد می گیرند.
سواد رسانه ای انتقادی درباره این صحبت می کند که کودکان یاد می گیرند هر پیام رسانه ای نیت، مخاطب خاص و ارزش های پنهان دارد. در اینجا کودک تمرین هایی درباره اینکه چه کسی خبر را نوشته است؟ منبع خبر کیست؟ نویسنده خبر آن را به چه هدفی نوشته است؟ و… می آموزند. وقتی ما بمباران خبری می شویم پیدا کردن منبع خبر بدون این آگاهی، پیچیده تر و سخت تر می شود.
اگر قبلاً تاکید می کردیم که آموزش سواد رسانه ای برای ما ضرورت دارد، الان در وضعیتی هستیم که باید از نان شب هم واجب تر شود چراکه تحولات فراوان و لحظه ای در فناوری اطلاعات و ارتباطات، گسترش رسانه های مختلف، استفاده قدرتمندان از رسانه برای پیشبرد اهدافشان میدان نبرد باید تغییر کند و از جغرافیای نظامی باید به فضای ذهنی و ادراکی انسان تغییر پیدا کند.
هدف اصلی در این میدان تغییر درک ما انسان ها، تفسیر و قضاوت آن هاست. در این جنگ مخاطب دیگر نظامی نیست و همه شهروندانِ عادی هستند، بمباران اطلاعاتی و دستکاری عاطفی می شوند، دائم اخبار جعلی و سوگیرانه منتشر می شود و… . گروه کودک و نوجوان هم مخاطب حساس هستند، چون تشخیصشان برای منبع خبر شناخت جریان های سیاسی و اجتماعی پایین تر است و تحت تاثیر هیجانات قرار می گیرند، اضطراب روانی اخبار مخرب برایشان شدت بیشتری دارد و… . لذا باید به طور جدی به سواد رسانه ای و ارتباطش با تاب آوری روانی تکیه کنیم. این موضوع باید به عنوان یک درس نه حاشیه ای بلکه به متن و بطن اصلی دروسمان قرار گیرد. اینکه مخاطب کودک و نوجوان ما در چه بستر خانوادگی رشد کرده و با چه رسانه هایی مواجهه داشته و میزان دانش و اطلاعاتش برای تشخیص اخبار جعلی چقدر باشد، علاوه بر داشتن تفکر انتقادی قوی اهمیت دارد.
چگونه میتوان به خانوادهها و مربیان آموزش داد تا در مقابل انتشار اخبار منفی و جنگ شناختی، کودکان و نوجوانان را حمایت کنند؟
اینکه والدین در این زمینه نقش مهمی دارند در پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است. خانم ﻟﻴﻮﻳﻨﮕﺴﺘﻮﻥ که برای همه پژوهشگران سوادرسانه ای و پژوهشگران حوزه کودک و نوجوان فرد شناخته شده ای است و در اروپا درباره اینترنت، کودک و نوجوان به صورت ویژه کار می کند در تحقیقشان نشان دادند که والدین هرچقدر گفتگوی فعال تری در خصوص محتوای رسانه ای داشته باشند، سطح اضطراب کودکان پایین می آید و حتی تا ۵۰ درصد کاهش پیدا می کند.
این مسئله مهم است که خانواده بستر گفتگوی همراهی هنگام تماشا را داشته باشد و زمانی که با کودک یا نوجوان خبری را می بینند باید محلی برای پرسش و تحلیل باشد نه سانسور و سرزنش آن ها. کودکان و نوجوانان می توانند با خانواده احساساتشان را درباره اخبار منفی بگویند تا دچار ترسش و آشفتگی نشوند و بتوانند با خانواده خود بحث کنند.
وقتی کودک و نوجوان بداند که فضای پرسشگری حکمفرماست و اینکه چگونه می تواند درباره اش مطمئن شود و جنبه های مختلف را ببیند، هرچقدر فضای گفتگو محورتری در خانواده حکمفرما باشد، ناخودآگاه سواد رسانهایشان برای تشخیص خبر جعلی از غیر جعلی افزایش پیدا می کند.
از سوی دیگر معلمان سنتی شاید توانایی آموزش تحلیل پیام، تشخیص منبع پیام، آموزش مقابله با استرس های خبری را نداشته باشند و آموزش و پرورش باید ضمن خدمت لازم برای معلمان در رابطه با این موضوع را جدی تر بگیرد و همه معلمانی که خواننده متن شما هستند و دغدغه دارند، خودشان را در این خصوص وظیفه مند بدانند. اگر معلمی آگاهی دارد باید بداند مهمترین آموزشی که باید به کودکان یاد دهد همان تسهیلگری برای دستیابی مخاطب کودک و نوجوان به توانایی افزایش تفکر انتقادی پیرامون خود است. هرچقدر خانواده و مدرسه این کار را انجام دهد، در چنین شرایطی جزو مهمترین کارهاست.
چه نقشهایی میتوانند رسانههای آموزشی و فضای مجازی در کاهش تأثیرات منفی اخبار جنگ شناختی بر نسل جوان ایفا کنند؟
برخی از رسانه های دنیا هم پادکست ها و بازی های خوبی را در رابطه با نحوه تشخیص اخبار جعلی تهیه کرده اند. ما می توانیم در شبکه های اجتماعی مثل شاد این موضوعات را در قالب موشن ها و کلیپ های کوتاه برای کودکان و نوجوانان طراحی کنیم و بازنشر آن هم به این مسئله کمک می کند.
بهترین راهکارها برای ایجاد مقاومت روانی در کودکان و نوجوانان در مقابل اخبار مخرب و جنگ شناختی چیست؟
به عقیده من مهمترین نکته این است که ما مواجهه نخستمان با رسانه ها و میزان و نوع مصرف رسانه ای را کنترل کنیم. خبر جنگ نباید در دسترس کودکان قرار گیرد و از یک سنی به بعد پیگیری این اخبار باید کنترل شده باشد. نمی خواهیم کودکانی بی خبر از جهان اطراف پرورش دهیم ولی در معرض قرارگیری آن ها باید مرحله به مرحله باشد. مرحله اول جهت بالا رفتن تاب آوری این است که نوع مواجهه اهمیت قرار گیرد. لزومی ندارد که کودکِ من ۲۴ ساعت شبانه روز اخبار مختلف را ببیند. مهمترین چیزی که سبب می شود کودکان از خبر بترسند و تحت تاثیر آن قرار گیرند، دیدن واکنش اعضای خانواده است.
اگر بخواهم به بیان راهکارها از منظر علوم شناختی بپردازم باید به تعریف ها اشاره کنم. به عنوان مثال تاب آوری از منظر علوم شناختی به چه معناست؟ یعنی مغز من وقتی با یک تهدید اطلاعاتی مواجهه می شود، بتواند تعادل هیجانی اش را حفظ کن. برای این مسئله در وانشناسی و مباحث مربوط به علوم شناختی راه حل های مختلفی قرار داده شده تا من بتوانم ذهن آگاهی و مراقبه داشته باشم. حتی همین تفکر انتقادی و تحلیلی سبب می شود که اتصال بین قشر پیشانی مغز به وجود بیاید و کنترلم را بر روی شرایط موجود بیشتر کند.
در این رابطه مدارس می توانند کمک کنند تا کودکان بتوانند مهارت تصمیم گیری یا خودتنظیم گری داشته باشند. یا اینکه برنامه هایی برای کنترل میزان مصرف اخبار داشته باشند و بیشتر به سمت اخبار علمی و نشاط آفرین بروند چراکه تصور کودک از دنیای پیرامون با اخبار جنگ بهم می ریزد.
مقالاتی وجود دارد، کودکانی که بتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند، کمتر تحت تاثیر شایعات قرار می گیرند. لذا برای بالا بردن تاب آوری کودکان باز هم می توانیم آموزش برنامه تحلیل مسئله و تفکر انتقادی و منطقی را تقویت کنیم. از سوی دیگر فعالیت های واقعی اجتماعی مثل کارهای گروهی، داوطلبانه، تشکیل گروه های دوستی بازی و ورزشی این حس کنترل امنیت روانی را افزایش می دهد، بنابراین تاب آوری کودک در برابر اخبار مخرب و منفی بیشتر می شود.
چه برنامهها و سیاستهای آموزشی در مدارس میتوانند به افزایش سواد رسانهای و مقابله با اثرات جنگ شناختی کمک کنند؟
به عقیده من تنها راه این است که موضوع را جدی بگیرند. سواد رسانه ای درس چندم و حاشیه ای نباشد که برایش معلم مناسب، زمان مناسب، منبع و شیوه آموزشی مناسب وجود نداشته باشد. به عقیده من این درس برای جامعهی الان از نان شب واجب تر است.
