شفقنارسانه- اخبار و شایعات به سرعت و به آسانی در بسترهای مجازی منتشر میشوند. یک روز ممکن است واکنش یک بلاگر به یک شخصیت ادبی جنجالبرانگیز شود، روز دیگر خبری از یک بازیگر معروف در کانون توجه قرار بگیرد و روز بعد، اظهارنظر یک سلبریتی درباره سبک زندگیاش، سیلابی از نظرات و گفتگوها را به فضای مجازی هدایت کند. اما مرز بین شایعه و خبر کجاست؟یک مدرس دانشگاه معتقد است: شایعه زاییدهی جامعهی شفاهی است و «اخبار جعلی» در فضای مجازی متولد میشوند. در عصر شبکههای اجتماعی، اعتبار منبع و رعایت اصول حرفهای خبرنگاری تنها معیار تشخیص خبر واقعی از شایعه است؛ هرچه منبع شفافتر باشد، مرز واقعیت روشنتر میماند.
احمد کارخانه مدرس دانشگاه در توضیح مرز میان خبر و شایعه به شفقنا رسانه توضیح می دهد: در علوم ارتباطات، خبر محتوایی است که از مجرای رسمی و با روشهای حرفهای روزنامهنگاری تولید میشود، در حالیکه شایعه معمولاً بر پایهی گفتوگوهای غیررسمی و تأییدنشده شکل میگیرد. تفاوت بنیادین این دو در بستر شکلگیری آنهاست: شایعه زاییدهی جامعهی شفاهی است و «اخبار جعلی» در فضای مجازی متولد میشوند. در عصر شبکههای اجتماعی، اعتبار منبع و رعایت اصول حرفهای خبرنگاری تنها معیار تشخیص خبر واقعی از شایعه است؛ هرچه منبع شفافتر باشد، مرز واقعیت روشنتر میماند.
این کارشناس علوم ارتباطات می گوید: ظهور فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی، شناخت مرز میان واقعیت و جعل را بهشدت دشوار کرده است.اگرچه همین هوش مصنوعی می تواند در شناخت اخبار جعلی کمک کننده باشد.
او با اشاره به پدیدهی «دیپفیک» یا جعل عمیق بیان می کند: امروزه میتوان صدا و تصویر افراد را به شکلی بازتولید کرد که حتی متخصصان نیز بهسختی قادر به تشخیص جعلی بودن آن هستند. این فناوری عملاً به تولید انبوه محتواهای جذاب اما نادرست منجر شده است.
او روایت می کند: در صفحه ۴۵۱ ، جلد ۲۱ صحیفه امام خمینی (ره) در ذیل وصیتنامه ۲۹ صفحهای و مقدمه، چند مطلب تذکر داده شده است که در بند اول این بخش به نقل از امام راحل آمده است: ” اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.” این نگاه بلند و عمیق امام خمینی (ره) به اخبار جعلی نیز نشان از اهمیت و گسترده این موضوع دارد.
کارخانه معتقد است: در چنین فضایی، حقیقت دیگر به خودی خود قابل تشخیص نیست و تنها با تحلیل منبع، نشانهشناسی رسانهای و سواد رسانه ای میتوان در برابر موج جعل ایستاد.
این کارشناس حوزه ارتباطات در پاسخ به این پرسش که چرا برخی بهراحتی فریب شایعات را میخورند؟ چند عامل را مؤثر میداند: نخست، سازوکار الگوریتمی شبکههای اجتماعی است که پیامهای احساسی و پرهیجان را در اولویت نمایش قرار میدهد.وقتی ترس، خشم یا هیجان بر فضای ذهنی کاربران غلبه کند، توان قضاوت عقلانی کاهش مییابد. از سوی دیگر، بیاعتمادی عمومی به رسانههای رسمی باعث میشود مردم برای یافتن حقیقت به منابع غیررسمی روی آورند. ضعف نظام آموزشی در پرورش تفکر انتقادی نیز عاملی اساسی است که حتی افراد تحصیلکرده، در نبود آموزش تحلیلی رسانهای، ممکن است به راحتی قربانی خبرسازیهای هدفمند شوند.
او بر اهمیت سواد رسانه ای در چنین فضایی تاکید می کند و می گوید: سواد رسانهای باید بهعنوان یک فرآیند مستمر و چندلایه در جامعه نهادینه شود. آموزش رسانه باید از کودکی آغاز شود و تا بزرگسالی ادامه یابد. خانواده، نظام آموزشی و رسانهها همگی نقش حیاتی در شکلدهی به این آگاهی دارند.سواد رسانهای نوعی سواد زندگی است؛ یعنی توانایی تشخیص، تحلیل و انتخاب آگاهانه در برابر سیل اطلاعات. جامعهای که در این مسیر آموزش ببیند، از مخاطب منفعل به شهروندی آگاه و مسئول و مخاطب فعال تبدیل میشود. ما در عصر وفور اطلاعات و فقر اعتماد زندگی میکنیم. رسالت دانشگاهها و رسانهها آن است که به جای افزودن بر حجم محتوا، به کیفیت درک رسانهای مردم بیفزایند. تنها در این صورت است که حقیقت از زیر نقاب فناوری، بار دیگر چهره خواهد گشود.
