شفقنا رسانه– به مناسبت روز جهانی صلح، نشست «روزنامه نگاری و وفاق اجتماعی» با سخنرانی دکتر مژگان دستوری، دکتر علیرضا علوی تبار، کامبیز نوروزی و عباس عبدی در سندیکای شرکت های ساختمانی ایران برگزار شد.
به گزارش شفقنا رسانه، کامبیز نوروزی حقوق دان رسانه، در این نشست با اشاره به تعریف صلح گفت: تعریف صلح سخت است به همین دلیل ابتدا باید جنگ را خوب بشناسیم. در گفتمان جنگ طرف مقابل باید نابود شود و بقای خودی موکول به نابودی دیگری است. در عین حال جنگ حقوق خود را دارد. کنوانسیون های متعددی از جنگ جهانی اول تصویب شده اند که معمولاً رعایت نمی شوند. الان هم در جنگ غزه و حملات اسرائیل شاهد آن هستیم. هرچقدر بشر یشرفت می کند، جنگ ها به رغم ظاهر پاکیزه خود خونبارتر می شوند چراکه جنگ زبان خود را دارد و در آن چیزی به نام محبت نیست. علاوه بر آن اقناع در جنگ بی معناست و طرف مقابل باید یا تسلیم شود و یا ببازد.
نوروزی در ادامه به بیان خصوصیات صلح پرداخت و گفت: در صلح با اقناع طرف هستیم نه ارعاب، قرار نیست طرف مقابل ما از بین برود، زبان استدلالی و اقناعی بکار می برد و رقابت و همزیستی مسالمت آمیز وجود دارد. علاوه بر آن دو مفهوم جنگ و صلح بیشتر در عرصه بین الملل مطرح می شود البته در نظام داخلی هم قابل تحلیل هستند.
این حقوق دان رسانه با اشاره به نقش رسانه در شناخت جهان گفت: در جهان مدرن، جهان را از چشم رسانه می بینیم. شاید از ۲۰۰ سال پیش جهان را با حواس مستقیم خود درک می کردیم و جهان ما، جهان تجربه مستقیم ما بود. با این حال جهان امروز ما وسیع است و چه بسا گاهی توهم ایجاد کند و این جهانی است که رسانه به ما نشان می دهد. البته ناگفته نماند هریک از ما رسانه ای را انتخاب می کنیم که حرف ما را منتقل می کند. بنابراین جهان ما و شناخت ما از پیرامون به شدت تابع رسانه و گریز از این جهان رسانه ای شده سخت است.
نوروزی در ادامه به تجربه کشورما از رسانه پرداخت و گفت: از نیمه دوم قرن گذشته که برای اولین بار روزنامه وارد ایران می شود، همیشه روزنامه نگاری تحت سرکوب بوده است. در این ادوار ویژگی مشترکی وجود دارد که توسعه روزنامه نگاری در ایران همزمان با دوره های فروپاشی بود که از آن با عنوان دوره های روزنامه نگاری شورش یاد می کنم. روزنامه نگاری دوره شورش واقعاً روزنامه نگاری نیست و مخاطب ما با یک زبان رزمی روبه رو می شود. توهین، خشم، خشونت، نزاع و… بسیار زیاد است. در اینجا قرار نیست مخاطب اقناع شود بلکه قرار است احساسات آن ارضاء شود.
او ادامه داد: این فضا را در دهه ۲۰ هم داریم. در این دهه نظام خشونت بار امنیتی رضا شاهی فرو پاشیده، دولت اقتدار خود را از دست داده است و زبان رزمی تا سال ۱۳۵۷ بر روزنامه نگاری حاکم می شود. این ادوار یک اشتباه تاریخی ایجاد کرد که گویی شجاعت در روزنامه نگاری یعنی تند نوشتن، خشن نوشتن و سرکوب مخالف. اگرچه زندان رفتن گاهی نشانه مظلومیت و ستم است ولی تربیت ذهنی ما به گونه ای است، روزنامه نگاری که زندانی می شود باید تقدیس شود، چون به خاطر آرمان های شریف مردم به زندان رفته است. در ایران روزنامه هایی داشتیم که به لحاظ سیاسی به ناحق توقیف شدند. این درحالیست که تعطیل شدن روزنامه نباید به ارزش تبدیل شود بلکه روزنامه نگار باید بنویسد. احتمالاً آن تربیت تاریخی که در ۱۸۰ سال تاریخی روزنامه نگاری منتقل شده به روزنامه نگاری ما یک زبان جنگاورانه آموخته که عملاً همان بلایی را بر سر ما می آورد که دائم در ستیز هستیم.
نوروزی با اشاره به ویژگی های روزنامه نگاری شورش گفت: در نگاه ستیزه جویانه، رقیب باید از بین برود و شایسته رحم نیست. در روزنامه نگاری شورش قرار نیست حریف را اقناع کنیم. اقناع قواعد خود را دارد. آنچه در روزنامه نگاری به آن احتیاج داریم، آموختن زبان صلح است. اگرچه جریان های سیاسی مختلفی در کشور وجود دارند با این حال همه در یک سرزمین زندگی می کنیم. کار صلح کار دل است و باید در ذهن و دل مخاطب اثرگذاشت. در روزنامه نگاری انتشار تصاویر خشونت بار خلاف اخلاق حرفه ای است بنابراین باید زبانی به کار بگیریم که زبان گفتگو باشد.
به گزارش شفقنا رسانه، این حقوق دان رسانه تاکید کرد: شاید گفته شود که حریف ستیزه جویانه عمل می کند. باید گفت ما باید با قاعده بازی خود پیش برویم و نباید آن را فراموش کنیم. روزنامه نگاران خوبی داریم که سال هاست با قاعده خود پیش می روند اگرچه نوشته هایشان اثرگذار است با این حال احدی نتوانسته بر نوشته هایشان ایراد بگیرد. روزنامه نگاری یعنی این. چرا ما هم قاعده بازی را به حریف تحمیل نکنیم؟
نوروزی با اشاره به شعار دولت چهاردهم با عنوان «وفاق ملی» گفت: الان که مفهوم وفاق ملی مطرح شده است باید گفت نمی توان وفاق را با فحاشی و زد و خورد پیش برد، بلکه وفاق زبان خودش را دارد. به عقیده من وفاق بیان دیگری از صلح است.
او با اشاره به جهان رسانه ای شده گفت: جامعه ما خود را از رسانه دارد. متاسفانه رسانه های خارج از کشور، ایران تیره ای را به ما نشان می دهند. روزنامه نگاری داخل کشور باید این مفهوم را به درستی درک کندو زبان صلح درپیش گیرد. روزنامه نگاری ایران از سال ۱۳۶۹ بعد از اتمام جنگ تکان خورد و نشریات جدیدی آمدند. در اواخر ۱۳۷۶ به بعد این روزنامه نگاری جهش پیدا کرد و مقداری به روزنامه نگاری شورش نزدیک شد. البته قرار بود تغییراتی در این زبان روزنامه نگاری ایجاد شود که توقیف غیرقانونی حدود ۴۰ نشریه مانع این مسئله شد.
در ایران اغلب مولفه ها، موانع و تجربه کشورها را در رابطه با «صلح» نمی دانیم
به گزارش شفقنا رسانه، دکتر مژگان دستوری، پژوهشگر حوزه صلح با اشاره به فراگیر بودن مسئله صلح گفت: مسئله صلح همانند چتری فراگیر خیلی از مباحث را دربرمی گیرد درحالی که در ایران از چشم انداز علوم دیگر مثل؛ علوم سیاسی مطرح می شود و علوم دیگری مثل جامعه شناسی، فرهنگ، فلسفه و… در حاشیه قرار می گیرند. اما واقعیت این است که در دنیای فعلی شاید بعد از جنگ جهانی اول و دوم، موضوع صلح به صورت مجزا یک نظم علمی را به خود اختصاص داده است و بر روی مسئله صلح به صورت متمرکز تحقیق می کنند. بنابراین مواجه علمی با مسئله صلح خیلی مهم است و نباید آن را نادیده گرفت.
او با اشاره به ویژگی های جوامع عصبانی و جوامع شاد گفت: جوامع عصبانی، خشونت را در سطوح بین المللی، جامعه مدنی، خانواده و… تجربه می کنند و در عین حال نسبت به مسئله صلح نه تولیدات علمی دارند و نه مصرف. از طرف دیگر جوامع شاد امنیت را در سطوح مختلف زندگی و روابط بین المللی و جامعه تجربه می کنند. این جوامع مهمترین و قوی ترین پژوهشگاه ها و مراکز آموزشی-پژوهشی صلح را دارند.
دستوری گفت: کشورهای اسکاندیناوی در گذشته جوامع خشونت ورزی بودند ولی از آنجایی که تصمیم می گیرند و گام های سنجیده، علمی و متوازعانه برداشتند، توانستند در یک بازه زمانی این فرهنگ را تبدیل به فرهنگ صلح کنند.
او با تاکید براینکه در ایران به دنبال صلح هستیم نه خشونت گفت: در ایران اغلب مولفه ها، موانع، تجربه کشورها و… را در رابطه با صلح نمی دانیم. در خیلی از علوم پیشرفت کردیم ولی در مسئله صلح و علوم مرتبط با صلح پیشرفتی نداشتیم. این مسئله را هم باید درنظر بگیریم که بعد از جنگ ویتنام ایران طولانی ترین جنگ قرن را داشت. تجربه تاریخی نشان می دهد که اغلب کشورهایی که تجربه جنگ داشته اند، گام های موثر برای صلح برداشته اند با این حال ما هنوز بعد از سال ها هنوز به جای پایان جنگ، شروع جنگ را تجلیل می کنیم.
دستوری گفت: این علم برای رشد صلح دو بال؛ اقدامات دولت ها و اقدامات ملت ها را درنظر می گیرد.
او درادامه به این مسئله پرداخت که مردم چگونه می توانند مددکار صلح باشند و گفت: شاید قدم اول را باید نخبگان فرهنگی بردارند. این افراد با درک ضرورت نگاه فرهنگی به مسئله صلح تعهد خاصی بر عهده دارند. نباید انتظار داشته باشیم که صلح را صرفاً از چشم اندازه جامعه شناسی بشناسیم بلکه باید به شیوه علمی و مطابق با استانداردهای جهانی، پیرو تجربیات کشورهای دیگر باشیم. گام دوم مردم به توده هاست. تجربه نشان داده است که مردم تشنه تغییرات هستند چراکه عمدتاً قربانی خشونت ها می شوند. واقعیت این است که از همان اول صبح که بیدار می شویم می بینیم که اخبار خشونت و بحران از سوی رسانه ها غیر مسئولانه تولید و گزارش می شود.
دستوری گفت: در مقابل این رویکرد، روزنامه نگاری صلح را داریم که از دغدغه های فرهنگی جوامع استفاده می کند و به ترویج و حمایت گفتمان صلح می پردازد.
باید تنوع، تکثر و چندگونگی را به رسمیت بشناسیم و آن را در قاب بزرگتری به وحدت تبدیل کنیم
به گزارش شفقنا رسانه دکتر علیرضا علوی تبار سخنران بعدی این نشست گفت: ما وارد جامعه مدرن شده ایم به همین دلیل تعدد و چندگونگی فزاینده بخش غیرقابل جداشدنی از زندگی ماست. تنوع و تکثر باعث شده تا ما جامعه ای با اصناف و سلیقه های مختلف، سبک زندگی مختلف، برداشت های مختلف از دین و… داشته باشیم. هرکدام از این تفاوت ها این استعداد را دارد که به یک منشاء برای ستیز تبدیل شود. دنیای مدرن تنوعی در اختیار ما قرار داده که به طور بالقوه امکان ستیز و درگیری را در جهان ما افزایش می دهد.
او ادامه داد: ما نمی توانیم منکر این تنوع شویم. بلکه باید این تنوع و چندگانگی را به رسمیت بشناسیم و برای اینکه تبدیل به ستیز نشود، باید آن را مدیریت کنیم تا در سطح همکاری و رقابت باقی بماند.
علوی تبار تاکید کرد: نمی توان همان شیوه ای را که برای تبدیل مدیریت منازعات مادی و منفعتی داریم در عرصه اندیشه هم بکار ببریم بلکه باید از شیوه دیگری استفاده کرد. بنابراین ما به بحث تفصیلی احتیاج داریم. اینکه چگونه این تنوع را در ابعاد مختلفش مدیریت کنیم.
او به تنوع هویتی در دنیای مدرن اشاره کرد و گفت: چندگانگی و تنوع هایی که در دنیای جدید وجود دارد، چندگانگی و تنوع هویتی است. اینکه افراد خود را ذیل چه عنوانی تعریف می کنند. می دانید که کشمکش هویتی یکی از مهمترین کشمکش هایی است که در دنیای ما وجود دارد. تفاوت های هویتی هم در دورن حکومت مبتنی بر ملت و هم در بین آن می تواند به ستیز تبدیل شود. من بیشتر توجهم را به داخل حکومت های ملی متمرکز می کنم.
علوی تبار با اشاره به سطوح مختلف هویت گفت: در سطح هر کشوری وقتی به هویت ها نگاه می کنیم می بینیم که سطوح مختلف دارند. از سطح خرد و شخصی شروع می شود که به عنوان اولین هویت ما از سوی خانواده تعریف می شود. هویت میانی هم هویت اجتماعی است. ما صنف ها، آموزش ها، ایدئولوژی ها، ادیان و… مختلف داریم که هرکدام از آن ها برای ما هویتی تعریف و ما را از دیگران متمایز می کنند. در بالاترین سطح هم ما هویت ملی را داریم که براساس سرزمین، تاریخ و فرهنگ تعریف می شود. یکی از راه های مدیریت هویت های متفاوت اجتماعی که بالقوه زمینه و بسترساز ستیز و درگیری هستند این است که آن ها را ذیل یک هویت مشترک ملی ببریم. به عبارتی بتوانیم گفتمانی درست کنیم تا مردم ما را که از نظر صنفی، دینی، ایدئولوژی، نوع منافع، جایگاه اجتماعی و… متفاوت هستند در ذیل عنوان کلی تری وحدت دهد. شاید اسم مناسب این گفتمان میهن دوستی شهروند محور باشد. وقتی می گوییم میهن دوستی باید از تمایزها آگاه باشیم و نسبت به آن ها دلبسته باشیم و برای حفظ و بقای آن آماده تلاش و مقابله باشیم.
او ادامه داد: عنصر مهمی با عنوان برابری در میهن دوستی وجود دارد. ما وقتی می توانیم بر روی میهن دوستی تاکید کنیم که با آدم های برابر مواجه باشیم. همان چیزی که من آن را «شهروندی» می نامم.
علوی تبار گفت: هر چیزی ما را نسبت به ستیز با دیگران وادار می کند، می تواند مورد نقادی عقل ما قرار گیرد. کشور ما تاریخی است و سرزمین، فرهنگ، حکومت و میراث سیاسی مشترکی داریم. این عناصر چهارگانه به ما هویت مشترک می دهند که اگر مبتنی بر شهروند یعنی؛ پذیرش حقوق برابر و مسئولیت های برابر و حق مشارکت برابر باشد، می توانیم سایر اختلافاتمان را به رسمیت بشناسیم و در چارچوب یک وحدت کلی مدیریت کنیم. عنصر برادری زمانی شکل می گیرد که قبل از آن برابری شکل گرفته باشد. دعوت به برابری زمانی که برادری وجود ندارد یا فریب است و یا منجر به سرکوب می شود. ما باید تنوع، تکثر و چندگونگی را به رسمیت بشناسیم، آن را در قاب بزرگتری به وحدتی تبدیل کنیم که حاصل همزیستی مسالمت آمیز انسان های دارای حقوق و مسئولیت های برابر است.
فرایند غیر رئالیستی بیش از صلح به جنگ کمک می کند
به گزارش شفقنا رسانه، عباس عبدی، روزنامه نگار سخنران دیگر این نشست گفت: من به مسئله صلح رئالیستی نگاه می کنم. معتقدم فرایند غیر رئالیستی بیش از صلح به جنگ کمک می کند. فانتزی برخورد کردن با صلح و جنگ تقلیل آن به فرهنگ است درحالی که هیچ ربطی به فرهنگ ندارد. البته وقتی می خواهیم جلوی جنگ بایستیم اینگونه نیست که بگوییم باید فرهنگ صلح را ایجاد کنیم. شما می دانید تمام افرادی که در جنگ های ویتنام، افغانستان و … شرکت داشتند، امروز قهرمانان ایالات متحده هستند؟ یا افتخار مردم مغولستان به چنگیز است و… . شما تصور کنید اگر تصویری از فقر را نشان دهند همه ناراحت می شوند ولی تصویر جنگ اینگونه نیست در عین حال که با عوارض جنگ آشنا هستیم.
او ادامه داد: اساساً گفته می شود تنها راه مقابله با جنگ، جنگ است. هیچ راه صلحی علیه جنگ نیست و تنها با جنگ است که جنگ محدود می شود. وقتی با این دید نگاه کنیم نمی توانیم جنگ را صرفاً منفی ببینیم. بنابراین اگر می خواهیم از صلح دفاع کنیم باید ریشه های جنگ را پیدا کنیم. به عنوان مثال؛ وقتی قرارداد مونیخ امضا شد کشورهای فرانسه، انگلیس و… با خوشحالی تمام گفتند صلح کردیم و جنگ تمام شد ولی چند ماه بعد جنگ جهانی دوم آغاز شد. اولین افرادی که متهم شدند توافق کنندگان این قرارداد بودند و برخی ها هم معتقد بودند همین توافق منجر به جنگ شد. من معتقدم قدرت است که مانع بروز جنگ دیگری می شود. وفاق هم اینگونه است و نمی توان به صورت فکری به آن نگاه کرد.
عبدی مثال آورد: چند سال پیش تحقیقی درباره قتل در ایران انجام داده بودم و متغیر تحقیق این بود که قاتل یا مقتول افغانستانی است یا ایرانی. نتایج این تحقیق نشان داد افغانستانی ها به نسبت جمعیتشان بیشتر مرتکب قتل شده اند ولی وقتی بررسی میکردیم، می دیدیم که این افراد بیشتر خودشان را کشته اند نه ایرانی ها را. علت هم به این برمیگشت، هیچ ساختار حقوقی در داخل کشور که از این افراد رفع اختلاف کند، وجود ندارد. به عبارتی تعداد بالای مرتکبان به قتل در بین افغانستانی ها نسبت به ایرانی ها به این معنی نیست که آن ها قاتل تر هستند بلکه یعنی آن ها سازوکاری برای رفع اختلافات به صورت مسالمت آمیز ندارند.
این روزنامه نگار با اشاره به روزنامه نگاری صلح گفت: به عقیده من روزنامه نگاری صلح باید از این زاویه چه در داخل؛ وفاق و چه در خارج؛ صلح و جنگ را نگاه کند. در داخل توضیح اینکه من شما را به رسمیت بشناسم و شما هم من را به رسمیت بشناسید و وفاق کنیم یک امر اخلاقی نیست و ربطی به اخلاق و فرهنگ ندارد بلکه یک الزام ساختاری است. دورکیم توضیح می دهد وقتی جمعیت و تقسیم کار زیاد می شود ساختار اجتماعی هم به نحوی می شود که تنوع و تکثر مورد اشاره آقای علوی تبار به وجود می آید.
او ادامه داد: در تقسیم کار از مرحله همبستگی مکانیکی وارد مرحله همبستگی ارگانیکی می شویم. یعنی همبستگی ما ناشی از تفاوت هایمان است نه ناشی از تشابهاتمان. چاره ای نیست که از مرحله مکانیکی به ارگانیکی برویم و تفاوت ها به معنای دشمنی و ستیز نیست بلکه به معنای رقابت و همکاری است. این اتفاق صفر و یک نیست بلکه در سیستم های جدید گفته می شود اگر حدود ۶ هزار دلار درآمد سرانه واقعی داشته باشید جامعه شما به جایی رسیده که دیگر نمی توانید آن را با فرهنگ همبستگی تشابهات اداره کنید.
عبدی یادآور شد: چرا الان مجازات های بدنی را نمی پذیریم در صورتی که در گذشته امر بسیار عادی بوده است؟ این مسئله تنها به فرهنگ مربوط نمی شود بلکه مسئله این است که جامعه درحال متحول شدن است. هرچقدر هم زور بزنیم بخواهیم دموکراسی ایجاد کنیم، امکان پذیر نیست. چون مبنای دموکراسی همین به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به یکدیگر است.
این روزنامه نگار با اشاره به شعار دولت چهاردهم گفت: اینکه آقای پزشکیان از وفاق صحبت می کند اینگونه نیست که بخاطر انتخابات و رای مردم به ذهنش رسیده باشد بلکه او حسی دارد و معتقد است که با دعوا دیگر نمی توان ادامه داد. نه اینکه فکر کنیم از روز اول معتقد به وفاق بوده است. اول انقلاب کسی وفاقی نبوده است بلکه همه ستیزی بوده اند ولی بعد از سال ها به این نتیجه رسیدیم که ستیز راه چاره نیست و برای ادامه نیاز به وفاق داریم.