شفقنا رسانه_ روایتها، خاطرات و تجربیات اصحاب رسانه از زمان ورودشان به عرصه خبررسانی علاوه بر بازتابی از چالشها و مسائل آنان در زمان خود، میتواند تجربهای وزین برای نسل جدید خبرنگاران باشد تا از زوایای دیگری به کار رسانهای نگاه کنند و آن را به کار بگیرند. این تجربه علاوه بر بهره گیری خبرنگاران، میتواند برای مدیران رسانهای هم کاربرد داشته باشد تا با نگاهی به نقاط ضعف و قوت رسانه خود، در راستای اصلاح و انتشار مطالب اثرگذار قدم بردارند. این بار در اتاق گفتگوی شفقنا پای صحبت های علیرضا خانی روزنامه نگار مطرح و سردبیر روزنامه اطلاعات نشستیم تا از ارزیابی عملکرد مطبوعات، فراز و فرود رسانه های رسمی و غیر رسمی، آینده رسانه ها و… بپرسیم.
متن گفتوگوی خبرنگار شفقنا رسانه با علیرضا خانی را در ادامه بخوانید:
این روزها رسانه ها در ایران با مشکلات زیادی مواجه هستند که این امر طبیعتاً بر روی عملکرد و کیفیت کارشان تاثیر می گذارد، ارزیابی شما از عملکرد رسانه ها چیست؟
این مسئله ای کلی است و ارزیابی کلی از رسانه کار دشواری است. با این حال رسانه ها برآیندی از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور هستند. به عبارتی رسانه ها خود به خود خلق نمی شوند، بلکه محصول شرایط هستند. یعنی احساس نیازی به وجود می آید و رسانه ای خلق می شود. گاهی این رسانه با شرایط همنواست و گاهی در تعارض با کانون های اقتدار قرار می گیرد و لاجرم حذف می شوند.
فراز و نشیب های نیم قرن اخیر، رسانه هایی بسیار محتاط ساخته است
فراز و نشیب های طولانی که در نیم قرن اخیر به وجود آمده رسانه هایی بسیار محتاط و نگران ساخته است و سعی می کنند نه تنها در دایره مقدورات و محدودیت ها بلکه در مرکز دایره باشند تا آسیب نبینند. رسانه های مستقل به معنی درست کلمه در کشور ما خیلی نادر و کمیابند.
رسانه ها نوعاً به جریان های سیاسی و اقتصادی متصل و به شکلی وابسته هستند و سعی می کنند جریان خود را نمایندگی کنند. بنابراین در این اوضاع نمی توان شکلی از استقلال رسانه ای را دید. استقلال رسانه ای به این معنا که روزنامه نگار متحول و با اعتماد به نفس بتواند رویه هایی که فکر می کند نادرست، آسیب زا و ناموافق منافع ملی هستند را نقد کند و به چالش بکشد و حتی جریان های سیاسی را ناچار کند تا رویه ها را تغییر دهند.
وقتی جریان های سیاسی صاحب رسانه و متنفذ در رسانه هستند، ما شاهد روزنامه نگاری مستقل نیستیم و جریان ها سعی می کنند خواست های خود را در رسانه به دیگران بقبولانند و در جهت اهداف چند اقلیت سیاسی حرکت کنند. رسانه در اینجا ابزاری برای جریان ها، گروه های صاحب قدرت و ثروت است. رسانه وقتی مستقل است که ابزاری برای مردم، نخبگان، صاحبنظران بدون تریبون و منتقدان جریان های قدرت باشد و در جهت اصلاح رویه ها عمل کند. وگرنه چنانچه همان حرف هایی را بزند که جریان های قدرت و ثروت می زنند، به منزله بروشور آنها عمل می کند.
رسانه های الان در مجموع به لحاظ کمی و کیفی وضعیت مطلوبی ندارند. تغییرات وسیعی در حوزه رسانه رخ داده است، رسانه های دیجیتال، فضای سایبر، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی رسانه ها را موسع کرده اند و بی نهایت روزنامه نگار غیر رسمی فضای مجازی را جهت می دهند.
می توانید جزئی تر توضیح دهید، آیا رسانه های ما در حال حاضر به نیاز مخاطب توجه می کنند؟
نظریه های زیادی در حوزه ارتباطات وجود دارند و فوق العاده هستند با این حال هیچکدام برای جامعه ایران امروز به وجود نیامدند. نوعاً غربی هستند و وضعیت رسانه و مخاطب را در غرب ارزیابی کردند. ما در اینجا دو رویکرد اصلی داریم. اول؛ رسانه به ما هو رسانه، فروشگاهی است که کالای فرهنگی عرضه می کند. به طور طبیعی اگر صاحب فروشگاه باشید به دنبال این می روید که مشتری چه چیزی را می پسندد. چون باید این عرضه و تقاضا را به یک تعادل برسانید که سودآوری داشته باشید. بنابراین باید مشتری پسند باشید. در چنین حالتی برایتان مهم نیست که این کالا مفید است یا مضر و به این نگاه می کنید که چقدر مشتری دارید. اگر مشتری زیاد باشد کار را ادامه می دهید. در واقع رسانه در اینجا نگاهش این است که بازار چه چیزی را می پسندد و همان را عرضه کند. به عبارتی رسانه ای که به دنبال بیزنس رسانه ای است لاجرم دنباله رو خواست ها و سلیقه عمومی می شود.
رسانه باید برای جامعه سلیقه و ایده بسازد/ رسانه نباید بنگاه باشد
در نگاه دوم؛ رسانه نباید دنباله رو جامعه باشد. بلکه باید برای جامعه سلیقه و ایده بسازد. رسانه ها در اختیار نخبگان هستند و فرض بر این است که قدرت تحلیل یک روزنامه نگار از میانگین جامعه بالاتر است. بنابراین اگر روزنامه نگار تحت تاثیر سلیقه عمومی قرار بگیرد، تنزل کرده است. او باید سلیقه و ایده جدید خلق کند و به جامعه جهت گیری دهد. به عبارتی به جای اینکه به دنبال جامعه بدود، باید پرچمدار باشد و جامعه را به دنبال خود بکشد.
نگاه دوم کارشناسانه، مسئولانه و با احساس تکلیف همراه است. هرچند این هم آسیب هایی دارد و سوال پیش می آید که چه کسی می داند آیا روزنامه نگار الزاما درست می گوید؟ چه کسی گفته که او باید حتماً به جامعه خط دهد؟ این تناقض ها همیشه باز است. اما اگر بپذیریم که در یک نظام رسانه ای براساس یک سری ضوابط و الگوهای مورد وفاق و معقول کسانی جذب رسانه می شوند که در مجموع جزو نخبگان فکری جامعه هستند و میانگین قدرت تحلیلشان به طرز معناداری از میانگین قدرت تحلیل جامعه بالاتر است، می پذیریم که رسانه چون محصول یک فرد نیست و مجموعه ای از تفکراتی با جنس نخبگانی است که آن رسانه را خلق می کند، پس می تواند به جامعه جهت دهد و به جای دنباله روی از سلیقه ها، سلیقه جدید بیافریند.
نگاه دوم مسئولانه است و من هم شخصاً نگاه دوم را قبول دارم و معتقدم که رسانه نباید بنگاه باشد. به عبارتی وقتی تولید فرهنگی می کنید باید ببینید که مشتری در چه سطحی است و تلاش کنید تا آن را ارتقاء دهید.
فکر می کنید رسانه های ما چقدر موفق به خلق سلیقه های جدید بودند؟
رسانه ها از دیداری گرفته تا شنیداری و مکتوب عملکرد متفاوتی دارند و نمی توان همه را با یک نگاه قضاوت کرد. در ۳۰ سال اخیر برخی از این رسانه ها توانستند کارهای خوبی انجام دهند ولی متاسفانه تعطیل شدند. در تاریخ رسانه ای ایران بدون تردید نیمه دوم دهه ۷۰ نسبت به قبل و بعدش متفاوت بود.
اتفاقی در نیمه دوم دهه هفتاد افتاد یک انفجار رسانه ای محسوب می شد. رسانه هایی که سلیقه تازه می افریدند با یک انرژی فوق العاده متولد شدند. شاید یکی از دلایل ناکام ماندن آن روند، عدم توجه به احتیاط های لازم و شرایط اجتماعی سیاسی بود. علاوه بر آن آسیب شناسی رسانه ای با توجه به مجموعه شرایط کشور به خوبی انجام نشد. به همین دلیل دچار تعارض با جریان های سیاسی اجتماعی و حتی فرهنگی شد و نهایتاً متوقف شد.
در مقاطعی رسانه هایی داشتیم و داریم که خلق مفهوم می کنند و سعی دارند تا جامعه را به لحاظ فرهنگی ارتقاء دهند و سلیقه جامعه را بالا ببرند ولی این مسئله نسبی است.
در حال حاضر در وضعیت خیلی ممتازی نیستیم. تاثیر رسانه ها بر روی مردم کم است. از همه مهمتر مرجعیت رسانه ای از دست رفته است که متاسفانه بخشی از آن به خارج از کشور منتقل شده است. اگرچه برگرداندن آن کار فوق العاده دشواری است، ولی باید این اتفاق بیفتد. اعتماد مردم به رسانه ها بخصوص برخی از رسانه های دولتی کاهش یافته است.
تنها راه بازگشت مرجعیت رسانه ای، آزادی مطبوعات و رسانه ها در کشور است
با این اوصاف فکر می کنید نیازمند چه اقداماتی جهت بازگشت مرجعیت رسانه ای به داخل کشور هستیم؟
تنها راهش این است که رسانه ها آزادتر باشند. مخاطب وقتی دنبال خبری است که در داخل منتشر نمی شود، به طور طبیعی رسانه های خارجی را رصد می کند. آزادی روزنامه نگاران (نه فقط در حوزه های سیاسی بلکه در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی) کمک می کند تا مرجعیت رسانه به داخل برگردد.
وقتی خطوط قرمز را تنگ می کنند، طبیعتاً روزنامه نگار به هرگوشه ای که قدم می گذارد، وارد خطوط قرمز می شود. در چنین شرایطی روزنامه نگار به ناچار فقط می تواند درباره آب و هوا صحبت کند. طبیعتاً باید به غیر از گرم و سرد بودن هوا به آلودگی آن هم بپردازد. منشأ این آلودگی به تکنولوژی پایین اتومبیل ها و سوخت نامناسب برمی گردد و خبرنگار مجبور می شود عملکرد دولت و حاکمیت را نقد کند به همین دلیل خود به خود وارد حوزه سیاسی می شود. در اینجا هم خبرنگار برای صحبت درباره آلودگی هوا با خط قرمزهایی مواجه می شود. ادامه این روند خود به خود مرجعیت رسانه ای را به خارج از کشور منتقل می کند.
بنابراین بازگشت مرجعیت رسانه ای به داخل با بخشنامه و دستور یک نهاد رخ نمی دهد بلکه تنها راه بازگشت آن آزادی مطبوعات و رسانه ها در کشور است تا بتوانند با ورود به حوزه های مختلف، شروع به نقد کنند.
وضعیت ما در آینده از نظر رسانه ای چشم انداز بهتری از الان ندارد
بحث را کلی تر پیش ببریم، فکر می کنید آینده رسانه های رسمی در مقایسه با رسانه های غیررسمی چگونه است؟
طبق نظریات مطرح شده به سمت بی نهایت رسانه و بی نهایت مصرف کننده می رویم. در حوزه نظریه های اقتصادی نظریه ای درباره اقتصاد باز وجود دارد. این نظریه می گوید وقتی اقتصاد شما، باز است که تعداد تولید کننده هایتان آنقدر زیاد باشد که هیچ کس نتواند کالایی گران و یا بی کیفیت بفروشد. علاوه بر آن تعداد مصرف کننده ها هم آنقدر زیاد باشد که هرکس بتواند کالای مورد نظرش را بخرد. اصطلاحاً به آن بی نهایت تولید کننده و بی نهایت مصرف کننده می گویند.
در رسانه هم این اتفاق درحال رخ دادن است. شما بی نهایت روزنامه نگار خواهید داشت که آن ها نه تحصیلات روزنامه نگاری دارند، نه از کسی مجوز گرفته اند، نه شرط سنی، گزینشی و ایدئولوژیکی دارند و… که به کمک تکنولوژی در حال انجام کار رسانه ای هستند.
اگر تفسیرمان از رسانه باز باشد، همانطور که یک تابلوی راهنما و رانندگی، یک بیلبورد و… یک رسانه هستند، شبکه های اجتماعی هم رسانه هستند. بنابراین جهان به این سمت می رود رسانه های دارای اعتبار، اعتبار خود را حفظ می کنند و بر فضای مجازی سوار می شوند. اما رسانه هایی که فاقد اعتبار لازم هستند، به تدریج حذف می شوند. به همین دلیل رسانه های رسمی و بزرگ ما از بین نمی روند. اما اعتبارشان دچار خدشه می شود.
به بیان ساده تر وقتی اتفاقی رخ دهد، اگر رسانه رسمی روایتی از آن داشته باشد و افراد دیگر به صورت مستند روایت دیگری از آن رویداد داشته باشند که باورپذیرتر است، به معنای نابود شدن اعتبار رسانه رسمی است. این درحالی است که رسانه رسمی نمی تواند اعتبار این افراد را به چالش بکشد. چون این افراد نه صاحب برند و نه مدعی داشتن رسانه هستند. بلکه افرادی متغیر، متفاوت و پراکنده در سراسر کشور هستند. به عبارتی هر شهروند به کمک تکنولوژی تبدیل به رسانه شده است.
وضعیت ما در آینده از نظر رسانه ای چشم انداز بهتری از الان ندارد، احتمالا هم تا حدی به سمت افول می رود. تنها راه، آزادی فضای رسانه است تا روزنامه نگار بتواند حرف بزند و مخاطب را نسبت به خود معتقد نگه دارد.
وضعیت بدی که از رسانه ها برای آینده متصور شدید آیا فقط به دایره عملکردشان مختص می شود یا اقتصاد آن ها را هم شامل می شود؟
بحث اقتصاد رسانه تقریباً مستقل و تابع بازار رسانه است. وضعیت اقتصاد رسانه ها خوب نیست. وقتی وضعیت اقتصادی رسانه ها بد می شود، روزنامه نگاری واقعی آسیب می بیند. جریان های قدرت دارای رسانه، از رسانه های خود حمایت مالی می کنند برای همین وضعیت آن ها بد نمی شود. در چنین شرایطی رسانه های مستقل آسیب می بینند چون به بودجه ای وصل نیستند.
وقتی اقتصاد رسانه دچار آسیب می شود رسانه های مستقل تر آسیب پذیرتر هستند، بنابراین رکود اقتصادی، تحریم و همه تنگناهای اقتصادی باعث شده تا روزنامه نگاری واقعی بیشتر آسیب ببیند.
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و سرعت گرفتن فعالیت های آنلاین، آینده مطبوعات را در مقایسه با این رسانه ها چگونه می بینید؟
بخشی از رسانه های کلاسیک از بین می روند ولی رسانه های آنلاین گسترش پیدا می کنند. اما اینکه تصور کنیم در آینده روزنامه ها به کلی از بین می روند و تعطیل می شوند باید بگویم که این اتفاق هرگز نمی افتد و نباید هم بیفتد.
زمان اختراع تلویزیون، صاحب نظران حوزه ارتباطات آن را به مثابه مرگ رادیو در آینده خواندند. اما ده ها سال گذشت و رادیو به حیات خود ادامه داد. قطعا رادیو تحت تاثیر تلویزیون به ناچار در برنامه ها و مخاطب سازی اش تغییراتی به وجود آورد ولی نابود نشد.
عصر دیجیتال هم باعث نمی شود که همه رسانه های سنتی از بین بروند اما باعث می شود که دچار تغییراتی شوند. بخشی از این رسانه ها از بین می روند و بخشی هم با اتصال به شبکه های اینترنتی و تقویت بخش آنلاین، خودشان را سرپا نگه می دارند. به عنوان مثال ایندیپندنت و نیوزویک نسخه کاغذی خود را به کلی تعطیل کردند و در فضای آنلاین فعالیت دارند. نمونه هایی از این موارد هم در کشور ما وجود دارد.
بنابراین اگر رسانه سنتی از حداقل توانایی برخوردار باشد از بین نمی رود بلکه تبدیل می شود. در روند این تبدیل شدن یا نسخه کاغذی را کاملا متوقف می کنند مثل؛ ایندیپندنت، نیوزویک، السفیر و… و یا ضمن حفظ نسخه کاغذی بازوی آنلاینی برای خود به وجود می آورند. به هر تقدیر فضای مجازی باعث نمی شود که روزنامه ها به طور کلی از عرصه خارج شوند ولی به ناچار براساس ضرورت تغییر می کنند.
کارکرد روزنامه ها باید از خبری صرف به سمت تحلیلی- تفسیری و اطلاع رسانی برود
نکته مهم این است که روزنامه ها کارکرد صرف خبری خود را از دست داده اند. به همین دلیل باید کارکردشان از خبری به سمت تحلیلی- تفسیری و اطلاع رسانی حرکت کند. البته این اتفاق در حال حاضر افتاده و کسی به خاطر خبر، روزنامه نمی خرد. بنابراین الان روزنامه ها سایت آنلاین راه می اندازند که خبر رسانی کنند و در روزنامه هم تحلیل و تفسیر ارائه دهند.
فکر می کنید روزنامه ها در حال حاضر چقدر بر اساس ایدآل های شما در حوزه تحلیل و تفسیر گام برمی دارند؟
به تناسب وابستگی مالی رسانه ای به نهادی، تحلیل هایش هم در راستای منافع آن نهاد پیش می رود. پاسخ این سوال شما به این برمی گردد که رسانه ها چقدر مستقل هستند. وقتی رسانه ای مستقل باشد، تحلیل هایش هم بدون جانبداری و مستقل است. گاهی شاهد این هستیم که برخی رسانه ها اخبار معمولی اجتماعی را هم به گونه ای تحلیل و تفسیر می کنند که به نفع سازمان و نهادشان باشد.
در روزنامه نگاری مستقل، خبرنگار موظف به روشن و آگاه کردن جامعه است
با این اوصاف پیامد چنین عملکردی چیست؟
پیامد آن بی اعتمادی عمومی به رسانه های بزرگی است که مستقل نیستند. در دنیا وقتی حزبی در انتخابات برنده می شود خود به خود روزنامه آن حزب تبدیل به روزنامه دولت می شود. روزنامه نگارانش هم همیشه یک جهت دارند و از حزب خود دفاع می کنند. این درحالی است که در کشور رسانه هایی وابسته به نهاد یا سازمانی داریم که با تغییر رئیس آن نهاد یا سازمان تحلیل های روزنامه نگارانش هم تغییر می کند. به عبارتی روزنامه نگاران تبدیل به کارمندانی می شوند که موظفند جهت گیریشان را ۱۸۰ درجه عوض کنند.
هر جریان قدرتی که صاحب رسانه می شود با روزنامه نگاری مستقل غیر قابل قیاس است. شما گاهی در این شکل از روزنامه نگاری (وابسته) موظف هستی که جامعه را به اشتباه بیندازی. درحالی که در روزنامه نگاری مستقل، خبرنگار موظف به روشن و آگاه کردن جامعه است.
تا زمانی که روزنامه ها مستقل نشوند، روزنامه نگاری حرفه ای به وجود نمی آید
چه باید کرد تا در آینده رسانه هایی مطابق با شان ملت ایران داشته باشیم؟
وقتی فقط به یک نفر اجازه دهید که یک محصولی تولید کند و به دیگران اجازه ندهید، هرچیزی که تولید می کند باید دیگران مصرف کنند. اما اگر صدها نفر بتوانند محصول تولید کنند، قدرت انتخاب و رقابت به وجود می آید و کیفیت بالا می رود. در عرصه روزنامه نگاری هم اینگونه است. رسانه های متعلق به نهادها و سازمان ها، کار روزنامه نگاری مستقل نمی کنند بلکه از منافع سازمانی خود حمایت می کنند و ادامه یک جریان سیاسی هستند.
اگر می خواهیم رسانه ای در شان ملت ایران داشته باشیم، باید کاملا متعلق به مردم باشد. یعنی مردم بتوانند خودشان روزنامه داشته باشند. در اینجا هم چون فیلتر می شوند و به عده ای اجازه داشتن رسانه می دهند و به عده ای نمی دهند. این نوع رسانه هم مردمی محسوب نمی شود، یعنی متعلق به افراد و گروه های نزدیک به حاکمیت است.
بنابراین باید چیزی به نام مجوز انتشار رسانه برداشته شود. مثل بسیاری از کشورهای دنیا که نیاز به مجوز ندارند تنها زمانی با رسانه برخورد می شود که شاکی خصوصی داشته باشند. در شبکه های اجتماعی هم تقریباً همین گونه است و هرکسی می تواند در توییتر، توییت بزند.
بنابراین وقتی رسانه ای در شان ملت ایران داریم که اساساً تسلط دولت ها بر رسانه ها برداشته شود. یعنی انتشار رسانه نیاز به مجوزی از سوی دولت نداشته باشد و فقط تنها زمانی که خطایی مرتکب شد طبق قانون با او برخورد شود. در چنین شرایطی وقتی رسانه های مردمی زیاد شوند در آن ها رقابت شکل می گیرد و سرآمدان آن ها حفظ می شوند، اعتماد و اعتبار عمومی را جلب می کنند و رسانه های مستقل و در شأن مردم می شوند. تا زمانی هم که روزنامه ها مستقل نشوند، روزنامه نگاری حرفه ای به وجود نمی آید.