شفقنا رسانه- در سال های اخیر استفاده و کاربرد هوش مصنوعی در تمام دنیا همه گیر شده است. اما مسأله ای که در این میان خودنمایی می کند چگونگی استفاده از آن است. دیپ فیک که از جمله نرم افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی است و با تغییر در محتواهای صوتی و تصویری، محتوای کاملاً متفاوتی از واقعیت به مخاطب می دهد. به همین دلیل آشنایی با دیپ فیک، استفاده از فرصت های آن و مقابله با تهدیدهای آن مسئله مهمی است.مهدی جلیلی روزنامه نگار و فعال رسانه ای که معتقد است، دیپ فیک فرصتی در اختیار افراد قرار نمی دهد و ابزاری نیست که در مسیر درست از آن استفاده کرد، برای تشخیص محتوای جعلی از واقعی پیشنهاد می دهد: از راه های تشخیص این مسأله، توجه به این موضوع است که اخبار و محتوای جعلی یک فضای دو قطبی برای مخاطب درست می کند. به این معنا که از محتوای جعلی این پیام استخراج می شود که «ما خوبیم و آنها بد هستند.»هر فضای دو قطبی که سعی در بزرگنمایی خوبی یک جریان سیاسی یا هنرمند و… را داشته باشد و نقطه مقابل را تخریب می کند، می توان گفت که یک محتوای جعلی است. چون اساس محتوای جعلی، دو قطبی سازی است.
جلیلی در ابتدای صحبت های خود با اشاره به قربانیان و ذی نفعان اصلی این فناوری، به شفقنا رسانه می گوید: فناوری دیپ فیک که مبتنی بر جعل است، طبیعتا ذی نفعان آن کسانی هستند که از راه های جعل حقیقت سود می برند، کسانیکه دنبال فضاسازی خبری هستند و یا دنبال کارکردهای تجاری،دنبال ایجاد موج های ناصحیح اطلاع رسانی هستند که ما به نحوی آنان را بازیگران عصر پساحقیقت تلقی می کنیم.
او ادامه می دهد: قربانیان این فناوری در درجه اول، کسانی هستند که صدا و چهره آنان جعل می شود و به حیثیت حرفه ای یا سیاسی و یا هنری آنان لطمه می خورد. در درجه دوم، قربانیان دیگر دیپ فیک، مردمی هستند که مخاطب این پیام ها می باشند.
این روزنامه نگار درباره راهکاری برای تشخیص واقعیت از جعل توضیح می دهد: این کار در دوره کنونی بسیار سخت شده حتی افرادی چون ما که تخصص و سوادی در حوزه رسانه داریم، در خیلی از مواقع فریب اخبار جعلی را می خوردیم.چون محتوای جعلی منتشر شده بر این ساختار استوار است که بخشی از واقعیت را با بخشی از محتوای جعلی ترکیب، و بعد منتشر می شود.
او پیشنهاد می دهد: ولی از راه های تشخیص این مسأله، توجه به این موضوع است که اخبار جعلی یک فضای دو قطبی برای مخاطب درست می کند. به این معنا که از محتوای جعلی این پیام استخراج می شود که «ما خوبیم و آنها بد هستند.»هر فضای دو قطبی که سعی در بزرگنمایی خوبی یک جریان سیاسی یا هنرمند یا… را داشته باشد و نقطه مقابل را تخریب می کند، می توان گفت که یک محتوای جعلی است. چون اساس محتوای جعلی، دو قطبی سازی است.
این فعال رسانه ای با اشاره به دیگر راهکارهای موجود برای این تشخیص، ادامه می دهد: از طرفی دیگر محتوای جعلی، ویژگی شوکه کننده دارند. یعنی اگر مخاطب با محتوایی روبرو شد که واقعیت غیر قابل باوری از آن متبادر شدو تفاوت های محسوسی با تحلیل های موجود داشت، باید به آن شک کرد. هر چند ما هنوز ابزاری برای تشخیص محتوای واقعی از جعلی نداریم، همین موضوع باعث شده تا تمایل تشخیص سره از ناسره در بین مردم هم کمرنگ و به مرور از بین رود و مردم بیشتر سعی می کنند مشاهده گر باشند. هر چند افزایش سواد رسانه و آگاهی افکار عمومی هم در این میان کمک کننده است. البته باید سعی کنیم محتواهای این چنینی را به محک عقل خود هم بسنجیم.
جلیلی که معتقد است، دیپ فیک فرصتی در اختیار افراد قرار نمی دهد و ابزاری نیست که در مسیر درست از آن استفاده کرد، تحلیل می کند: از این فناوری می توان به بازسازی چهره درگذشتگان بپردازیم و یا بازی های نوستالژی را زنده کنیم. هر چند همه این ها با واقعیت فاصله زیادی دارد و ما را به دنیای پساحقیقت می برد. معتقدم، ابزارهایی که به نوعی با جعل سروکار دارند در نهایت فرصتی در پیش روی جامعه قرار نمی دهند و کمکی به مردم نمی کنند.
این پژوهشگر مهم ترین راه برای مقابله با تهدیدات این فناوری را آموزش می داند و توضیح می دهد: ما باید آموزش مواجه با محتوا را از همان مقطع ابتدایی مهم بدانیم و به آنها به عنوان نیاز آینده جامعه نگاه کنیم. ارتقای سواد رسانه ای و اهمیت تشخیص خبر درست از دروغ باید برای فرزندان مان مهم باشد و این مهم باید در سنین بالاتر هم آموزش و فرهنگ سازی شود و باید این نکته اخلاقی را به مردم یادآوری کرد که همچنان گفته و حرف درست جایگاه بالایی در جامعه دارد. این عنوان که هدف، وسیله را توجیه می کند را باید کنار بگذاریم. چرا که هیچ هدفی این مجوز را به ما نمی دهد که به محتوای جعلی دامن بزنیم و یا آن را تولید کنیم. پس باید مدام به مردم یادآوری کنیم که راستگویی ارزشمند است و با دیده شک به تولیدات رسانه ای نگاه کنند.