شفقنا رسانه– شنیدن خاطرات اصحاب رسانه از زمان ورودشان به عرصه خبررسانی علاوه بر بازتابی از چالشها و مسائل آنان در زمان خود، میتواند تجربهای وزین برای نسل جدید خبرنگاران باشد تا از زوایای دیگری به کار رسانهای نگاه کنند و آن را به کار بگیرند. این تجربه علاوه بر بهره گیری خبرنگاران، میتواند برای مدیران رسانهای هم کاربرد داشته باشد تا با نگاهی به نقاط ضعف و قوت رسانه خود، در راستای اصلاح و انتشار مطالب اثرگذار قدم بردارند.
این بار شفقنا میزبان حمیدرضا زاهدی از پیشکسوتان مطبوعات بود. زاهدی، نویسنده، روزنامهنگار و مترجمی است که بیش از ۲۰ عنوان کتاب در کارنامهکاری خود دارد. او در بیان ارزیابی خود از وضعیت مطبوعات به شفقنا رسانه می گوید: چند روز پیش قانونی در آمریکا تصویب شد، مبنی بر اینکه رسانه ها ملزم به افشای منبع خبری خود به FBI نیستند و از ارائه اطلاعات معاف شدند. وقتی این خبرها را می خوانیم، به این مسئله پی می بریم که مطبوعات آن ها به جایی فراتر از آنچه ما از رسانه شناخت داریم، رسیده است. رسانه رکن توسعه و دموکراسی است. متاسفانه ما همواره به عقب برمی گردیم ولی کشورهای توسعه یافته در تلاشند تا موانع پیش روی رسانه ها را بردارند. اینکه رسانه مجبور به افشای منبع خود نباشد، نشان دهنده گرایش قوی به گردش آزاد اطلاعات است. وقتی از گردش آزاد اطلاعات صحبت می کنیم، یعنی همه ارکان جامعه را در دانستن مشارکت می دهیم.
زاهدی ادامه می دهد: یکی از مشکلات عمده ما در روزنامه اطلاعات این بود که ناگزیر بودیم تا خیلی از خبرهای رسماً اعلام شده را منتشر کنیم. در شرایطی که بیان یک انتقاد یا نظری مخالفِ دیدگاه مسئولان مساوی با توقیف روزنامه، نمی توان از کار حرفه ای صحبت کرد.
او با اشاره به مشکلات اقتصادی رسانه ها می گوید: با توجه به اینکه حداقل ۳۰ درصد جمعیت کشور عادت به مطالعه ندارند، سرمایه گذاری بر روی کار مطبوعاتی پاسخگو نخواهد بود. به عبارتی گردش مالی روزنامه اتفاق نمی افتد، به همین دلیل مطبوعات با بدهی های کلان روبه رو خواهند شد.
زاهدی توضیح می دهد: یکی از کارهای دوره پهلوی، آگهی های دولتی بود. در آن زمان مرجعی با نام روزنامه ایران(منظورم روزنامه ایران الان نیست) راه افتاد. این روزنامه آگهی های مطبوعاتی را به سمت خودش کشید و مطبوعات شروع به التماس برای گرفتن آگهی های ادارات دولتی کردند تا اینکه کم کم انتشار آگهی دولتی واجب در روزنامه ها تبدیل به بورس و ابزاری برای باج گرفتن شد و به نوعی روزنامه ها مجبور شدن تا باب سلیقه سازمان ها بنویسند. الان هم شاهد چنین مسائلی در برخی از رسانه ها هستیم. این مشکل اقتصادی همچنان ادامه دارد و همین که موسسه مطبوعاتی شروع به شکلگیری می کند، به دلیل مشکلات اقتصاد محکوم به تعطیل شدن است.
او ادامه می دهد: البته مشکل اقتصادی مطبوعات تنها مختص ایران نیست و در دنیا وجود دارد. بخشی از دلیل به این برمی گردد که رسانه های اجتماعی جای رسانه های مکتوب را گرفته اند. علاوه بر آن هزینه های تولید خبر همواره سنگین تر می شود، به عبارتی برای تولید یک خبر نیازمند امکانات زیادی هستیم که باید در اختیار خبرنگار قرار داده شود. هزینه تمام شده برای تولید یک خبر، به جایی رسیده که رسانه ها به ناچار به سمت شهروند خبرنگاری می روند. چون برای یک رسانه به صرفه نیست تا خبرنگار را جهت تهیه یک خبر صد کلمه ای به میدان خبر بفرستد. این مشکلات سبب شده تا محتوای مطبوعات تقریبا مشابه شود و تنها تفاوت در ادبیات و نوع جهت گیریشان باشد.
زاهدی تاکید می کند: بسیاری از فساد های سیاسی و اقتصادی که کاندیداها در دوران مناظره ها مطرح کردند، خیلی قابل پیگیری و انتشار نیست. به عبارتی محدودیت هایی برای رسانه جهت پرداختن و انتشار چنین اخباری وجود دارد. ما رسانه ای به معنی واقعی کلمه نداریم که به راحتی و بدون ترس مطالبه گری کند و بنویسد. به عبارتی رسانه امکان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای پرداختن به چنین سوژه هایی ندارد. علاوه بر آن مخاطب هم به رسانه اعتمادی ندارد.
او به بیان موانعی می پردازد که سبب شده تا خبرنگاران کمتر مطالب اثرگذاری داشته باشند و می گوید: اگرچه خبرنگاران الان سیاسی تر از گذشته هستند ولی می بینیم که نمی توانند خیلی آزادی عمل داشته باشند. به عبارتی وقتی می خواهند کار متفاوت و یا سوژه مهمی را مطالبه کنند، با مانع روبه رو می شوند. این مانع در طی سال ها در خود رسانه وجود داشته است ولی به مرور به یک محدودیت سنگین تبدیل شده است. بخشی از این موانع به رسانه و بخشی هم به خود خبرنگار برمی گردد که به دلیل محدودیت اقتصادی اش و از ترس اخراج شدنش، خودسانسوری می کند.
زاهدی در ادامه صحبت های خود به راکد بودن تحریریه ها اشاره می کند و می گوید: تحریریه های ما در حال حال حاضر فاقد نیروهای حرفه ای است چرا که الان اغلب خبرنگاران ما به صورت روابط عمومی در حال فعالیت هستند و به این افراد نمی توان عنوان خبرنگار حرفه ای را داد. از طرفی دیگر شاهدیم که اغلب روابط عمومی ها هم به انعکاس مشکلات آن سازمان نمی پردازند.
او به تبعات روزنامه نگار تخصصی در رسانه ها اشاره می کند و می گوید: قبل از انقلاب دارای تعدادی یادداشت نویس بودیم که به اصطلاح هویت دار بودند. مثلا در روزنامه اطلاعات کاریکاتوریست روزنامه، آقای احمد سخاورز بود، خودش برای روزنامه اطلاعات هویت تعریف می کرد، یا «سخن روز» جلال رفیع در روزنامه اطلاعات یک هویت بود. اما بعد از انقلاب شاهدیم که بسیاری از افراد روزنامه نگار دیگر به صورت تخصصی فعالیت نکردند. مثلا در حال حاضر افراد شاخص رسانه ای هستند که برای همه موضوعات یادداشت می نویسند. به نظرم این یک آسیب برای هویت روزنامه نگار است چرا که روزنامه نگار نمی تواند در همه حوزه ها تخصص و اطلاعات داشته باشد.
این روزنامه نگار پیشکسوت روایت می کند: خاطرم هست زمانیکه به روزنامه اطلاعات رفتم یکی از امتیازاتی که افراد برای خود قائل بودند این بود که اسم شان در جایی مطرح و چاپ نشود. یعنی اگر من نوعی یادداشت می نوشتم، اسم خودم را بالای مطلب درج نمی کردم و به نوعی همگی خود را جزئی از روزنامه اطلاعات می دانستیم و برای هویت روزنامه نگاری خود تلاش می کردیم. به نظرم ما در طول زمان دچار یک دگردیسی مطبوعاتی شدیم که محدودیت های سیاسی هم بر این مسأله تاثیر گذاشته است.
زاهدی علاوه بر روزنامه نگار بودن در این سال ها تلاش کردند تا چندین کتاب( چون اصول روزنامه نگاری، آموزش روزنامه نگاری و…) را به رشته تحریر درآورد. در همین رابطه او به وضعیت مطالعه خبرنگاران می پردازد و توضیح می دهد: به نظرم ما با یک وضعیت فرهنگی دشوار در جامعه روبرو هستیم. چرا که سطح و جایگاه هر کدام از حوزه های فرهنگی در حال تنزل است. مثلا اگر نگاهی به تحریریه ها بیندازیم واقعا کمتر شاهد کتاب خواندن و یا مطالعه خبرنگاران در وقت های آزاد آنان هستیم.
او ادامه می دهد: همین مطالعه نکردن باعث می شود تا خروجی آن خبرنگار به نوعی کیفیت لازم را برای افکار عمومی نداشته باشد . در حالیکه در دوره گذشته مطالعه از اولویت های خبرنگاران بود. به همین خاطر با توجه به وضعیت فرهنگی حاضر، رسانه نمی تواند رشد کند. چون آدم فرهنگی نتراشیدیم. به نظرم یکی از دلایل مطالعه پایین در بین خبرنگاران کم بودن انگیزه است. وقتی من نوعی انگیزه ای برای رشد ندارم و وقتی رقابتی بین رسانه ها و خبرنگاران نیست ، طبیعی است که مطالعه هم در بین خبرنگاران کم باشد.
این پیشکسوت مطبوعاتی به وضعیت نگران کننده واحد کارآموزی در دانشگاه ها اشاره می کند و می گوید: ما در دانشگاه واحدی به اسم کارآموزی داشتیم که باید در تحریریه ها آن را می گذراندیم و باید کار با کیفیت تحویل می دادیم. بسیاری از خبرنگاران ما در همان دوران کارآموزی جذب مطبوعات می شدند. متاسفانه دانشجویان الان تنها کاری که نمی کنند، کارآموزی است. این هم بخش دیگری از وضعیت فرهنگی ماست که رو به نزول است.
زاهدی با تشریح وضعیت جامعه از منظر فرهنگی، تنها راه نجات رسانه ها اعتماد دوباره مخاطب به آنها می داند و بیان می کند: در طی سال ها و دهه های گذشته مردم با رسانه ها قهر کردند. چرا که اغلب مردم به دنبال خبر واقعی هستند اما، در رسانه های داخلی کمتر شاهد درج خبر واقعی هستیم. ریشه این مسایل به همان نبود آزادی بیان برمی گردد. در این وضعیت اهالی رسانه باید تلاش کنند تا اعتماد مردم به رسانه ها را برگردانند.
او ادامه می دهد: ما الان کمتر شاهد انعکاس مشکلات مردم در رسانه ها هستیم، در حالیکه همین مسأله بر روی اعتماد مردم تاثیر گذار است. به طور مثال، با توجه به بحران کم آبی و خشکسالی در کشور، رسانه ها خیلی کم به این موضوع مهم می پردازند.
این روزنامه نگار در ادامه صحبت های خود به کمرنگ شدن مرجعیت خبری رسانه ها اشاره می کند و می گوید: روزنامه اطلاعات در دوره قبل از انقلاب به عنوان مرجع حکومتی شناخته می شد و اگر روزنامه مطلب مهمی منتشر می کرد روزنامه های فرانسوی بارها در سرمقاله خود از روزنامه اطلاعات به عنوان مرجع خبری خود استفاده می کرد. الان برای مرجعیت خبری به معنای واقعی هزینه نمی شود. مثلا ببینید الان ما برای رایزن های فرهنگی چقدر هزینه می کنیم اما آیا خروجی دارد؟ ما باید برای توسعه رسانه بین المللی هزینه کنیم. مرجعیت خبری نیاز به سرمایه گذاری و نگاه جدید دارد.
زاهدی ادامه می دهد: در حال حاضر ایندیپندنت فارسی به عنوان یک مرجع در حال مطرح شدن است. چرا که اصل کار خود را بر مبنای صداقت و اخلاق حرفه قرار داده است. متاسفانه رسانه های ما عاری از این صفات اند. به همین خاطر تنها پیشنهادی که می توانم برای حیات دوباره مطبوعات بدهم، صداقت و نبود قانون مطبوعات فعلی است.