شفقنا رسانه- فرهادخادمی∗: فوت مشکوک مرحومه آزاده نامداری، بار دیگر نشان داد عرصه اطلاع رسانی فضای مجازی را عده ای بی سواد و کپی پیست کار، در غیاب رسانه های امین و مستقل، هدایت می کنند و مطالب بیهوده ذهنی خود را به خورد مخاطبینی احساسی و فاقد سوادرسانه ای می دهند.
اخبار متناقض و بعضا دروغ در خصوص خانم نامداری، نشان داد که متاسفانه خیل عظیم مردمی که تلگرام، واتساپ و اینستاگرام را در گوشی های خود دارند، بدون تعقل و تفکر، نشخوارکننده این اطلاعات می شوند و بدون توجه به عواقب سوءانتشار این اخبار جعلی فقط «ارسال» می کنند بی در نظرگرفتن محتوای کذب آن ها!!
این حقیر بواسطه ۴۰سال کار حرفه ای خبری و روزنامه نگاری آن هم درحوزه مسائل اجتماعی و حوادث، اگر نگویم بیشتر از کارشناسان پلیس و بازپرس ویژه حوادث و قتل اطلاعات حقوقی و تخصصی دارم، ولی ازآن ها هم کمتر اطلاعاتی ندارم. این را نوشتم تابدانید کسی این متن را عرضه کرده که چهل سال پابه پای پلیس و قاضی در انواع صحنه های جرم و جنایت بوده و ماجراهای بسیار دیده ام.
موضوع مرگ مشکوک این روزها نشان داد در جامعه ای که گسست بین نسلی و بی اعتمادی عمومی بین مردم و قوای مجریه و قضائیه وجود دارد، شایعات و اخبار بی پایه و اساس تنها متاع عرضه شده در این بازار مکاره خواهدشد.
عقل و منطق حکم می کند که اجازه دهیم درچنین مواردی اخبار درست و دست اول، بارعایت اصل «سرعت ودقت» توسط رسانه هایی که مورد اعتماد مردم هستند در کوتاه ترین زمان ممکن بدست مخاطبانش برسد اما در شرایط کنونی بدلیل عدم وجود رسانه های مرجع و مورد اعتماد، شاهد اخبار دروغ و کذب هستیم. به عنوان مثال طی این ۲۴ساعت در رسانه های مجازی آمده بود:
۱-خانم نامداری بارداربوده و جنین ۸ماهه ای داشته است که این خبرکذب بود.
۲-ابتدا مرگ را بدلیل قتل اعلام کردند که دروغ از آب درآمد.
۳-نوشتند که مادرخانم نامداری پلیس را مطلع کرده درحالیکه مادر ایشان سال ۱۳۸۷فوت کرده است.
۴-بازپرس و پلیس وجود هرگونه علائم و آثار سرقت و قتل را تکذیب کردند.
۵-………..
اینجاست که شماخواننده گرامی باید بدانید تا از صحت و دقت لازمه یک خبر آگاه نشده اید، نباید آن را بپذیرید و بازنشر نمایید.
آنچه که در این میان ظن و دلیل فوت این مرحومه را تقویت می کند، خودکشی با قرص های روانگردان و ضدافسردگی است که هنوز نتایج بررسی های پزشکی قانونی مشخص نشده است.
اما یک نکته مغفول مانده که با مرگ خانم نامداری بار دیگر عیان شده است، اینکه طی سه ماه گذشته بامرگ «سه زن»، روبرو بوده ایم که از قضا هر سه مرحومه در حوزه اطلاع رسانی و تولید محتوای فرهنگی اشتغال داشته اند، خانم هاله لاجوردی استاددانشگاه، شیده لالمی روزنامه نگار و آزاده نامداری!!
از نظر تمامی تئوری های روانشناسی و جامعه شناسی، خودکشی این سه زن که از قضا بسیار پرکار و مرتبط با جامعه و مردم بوده اند و دارای معیارهای مشخصی از زنان رشدیافته و متکامل جامعه هستند با مرگ صدها زن دیگری که در اقصی نقاط کشور خودکشی کرده اند، تفاوت های اساسی دارد و اینجاست که باید این حلقه مفقود کالبدشکافی بشود که «این زنان چرا؟»
وقتی نظام علمی و جامعه شناختی کشور ابتر است و در چنین رخدادهایی وارد عمل نمی شود و نظریات متقن صادر نمی کنند، یقینا فضا برای جولان دادن «کلاغان خبرچینی» مهیا می شود که با موج سواری خود، هرآنچه که دروغ است را بخورد جامعه می دهند به گونه ای که نمی شود «صره را از ناصره» تشخیص داد.
پس باتوجه به آنچه که عرض شد باید اجازه داد تا حقایق از سوی کارشناسان و متخصصین امر تعیین و اعلام شود و نباید اجازه داد «بی سوادی رسانه ای» بار دیگر پلشتی و زشتی های خود را به رخ حقیقت و واقعیت بکشد!
∗روزنامه نگار پیشکسوت