شفقنا رسانه–هر رسانه می تواند با عملکرد خود و اعتمادی که از جانب مخاطب به دست می آورد، به یک مرجع رسانه ای تبدیل شود. مساله ای که این سال ها با گسترش شبکه های اجتماعی و افزایش کانال های ماهواره ای مورد بحث کارشناسان قرار گرفته و برخی ها معتقدند که مرجعیت رسانه های رسمی ایران در سطح ملی و بین المللی در حال کمرنگ شدن است. اما چه عواملی در این مسأله تاثیر گذار است؟ چه راهکارهایی برای این مسئله وجود دارد که رسانه ای به مرجع قابل اعتماد برای مردم تبدیل شود؟ یوسف خجیر معتقد است که اگر بازار فروش محتوا، فروش مخاطب و فروش منابع انسانی به خبرنگار اتفاق نیفتد و به سمت داشتن استقلال حرفه ای برویم، می توانیم بگوییم به سمت مرجعیت رسانه ای در حرکت هستیم. چون در چنین شرایطی رویداد را آنگونه که هست بازنمایی می کنیم. این رویکرد سبب می شود تا مخاطب در یک دوره زمانی به رسانه اعتماد کند، رسانه مورد مقبولیت و مشروعیت او قرار گیرد و در نهایت رسانه از مرجعیت لازم برخوردار شود.
یوسف خجیر، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات با بیان این مسئله که مرجعیت رسانه ای به نوع رویداد، مخاطب و دسته بندی مخاطب برمی گردد و نگاهی نسبیت گرایی بر روی آن حاکم است. به شفقنا رسانه می گوید: نمی توان به طور قطعی گفت که مرجعیت رسانه های رسمی مثل صداوسیما از بین رفته است چون برای خیلی از مخاطبانش هنوز مرجع محسوب می شود. علاوه بر آن صداوسیما برای خیلی از موضوعات هم هنوز مرجع است و بستگی به نوع رویداد و محتوای آن دارد. به عنوان مثال در مسائل سیاسی کمتر به صداوسیما رجوع می شود چون تجربه پروپاگاندای سیاسی و بایکوت خبری در عرصه های سیاسی دارند. به همین دلیل مرجعیت صداوسیما در این حوزه کمتر است.
او ادامه می دهد: صداوسیما در برخی از حوزه ها مثل بهداشت هنوز مرجعیت خودش را دارد. علی رغم همه هیاهوهایی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد و گفته می شود که رسانه های رسمی دارای مرجعیت نیستند ولی بدون تعارف باید بگویم که هنوز تلویزیون در بحث های خبررسانی و پذیرش خبر رتبه اول را دارد.
خجیر تاکید می کند: بحث مرجعیت رسانه ای ارتباط مستقیمی با اعتماد رسانه و تجربه مخاطب از آن دارد. در حال حاضر تجربه برخی از مخاطبان از اعتماد به رسانه های رسمی مثبت نیست، به همین دلیل مرجعیت لازم را نزد او ندارند. اما برای برخی دیگر که هنوز اعتماد لازم را به رسانه های رسمی دارند و از آن ها استفاده می کنند، این مرجعیت وجود دارد.
او با اشاره به وضعیت روزنامه ها می گوید: روزنامه سنتی آنقدر در زندگی مردم عادی جایگاه نداشته و ندارد. مگر بخش ضعیفی که آن هم به دلیل مشکلات اقتصادی در سال های اخیر کمرنگ تر شده است. ما روزنامه نگاری به معنای کلاسیک آن را هم در سازمان رسانه ای و هم در بین مردم به عنوان یک پدیده مخاطبِ کمرنگ می بینیم.
خجیر با اشاره به شبکه های اجتماعی ادامه می دهد: درباره شبکه های اجتماعی هم مسئله متفاوت است. شبکه های اجتماعی آلترناتیوی هستند برای موضوعاتی که ما آن ها را در رسانه های رسمی به شکل اصیل و رویدادی نمی بینیم بلکه با رنگ و لعاب دیگری بیان می شوند. در حال حاضر ما در استفاده از شبکه های اجتماعی دارای تجربه غنی هستیم. این تجربه به مخاطب می آموزد که نمی توان به تمام اخبار و محتوای شبکه های اجتماعی هم اعتماد کرد. این اعتماد به دلیل اینکه مخاطب در بحث شایعه ها، فیک نیوزها و… تجربه مند شده است، کاهش یافته است. نمی توان ادعا کرد که شبکه های اجتماعی در مقابل تلویزیون مرجع هستند. این براساس ظرفیت مخاطب است که می سنجد در کدام خبر به سراغ کدام رسانه برود، از صداوسیما، شبکه های اجتماعی و شبکه های مختلف ماهواره ای هر کدام چه محتوایی را بپذیرد. سازمان های رسانه ای و شبکه های اجتماعی به اندازه مخاطب، توانمند نیستند. چرا که با همه پروپاگاندای رسانه ای، تبلیغات و تکنیک های اقناعی شان همچنان مخاطب را موفق تر می دانم.
این استاد ارتباطات با بیان اینکه ما در حوزه رسانه ها با رویکرد اقتصاد سیاسی همراه هستیم، می گوید: رسانه های ما -حتی رسانه های دولتی مثل صداوسیما- مجبور هستند تا به همان سبک رسانه های خصوصی فعالیتشان را پیش ببرند، هرچند که نقاب دولتی و حاکمیتی بودن را بر چهره دارند. به عبارتی دو بال اقتصاد و سیاست در رسانه ها به نحوی نفوذ پیدا کرده که بحث عینیت و پرهیز از جانبداری را ضعیف کرده است. به همین دلیل خواه نا خواه یا به حوزه بازار، تجارت، مالی و پول وابسته هستند، یا به حوزه قدرت و سیاست. این وابستگی، آن ها را مجبور می کند تا از یک وضعیت سوگیری برخوردار باشند. این وضعیت سوگیری سبب می شود تا اعتماد به رسانه ها کاهش یافته و مرجعیت لازم از بین برود.
با این اوصاف راهکار برای اصلاح وضع موجود و ارتقاء مرجعیت خبری رسانه های ایران چیست؟ رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات پاسخ می دهد: راهکار برای اصلاح وضع موجود خیلی سخت است. چون صداوسیما نمی تواند به سمت عدم سوگیری حرکت کند. همه ما می دانیم که صداوسیما در بخش خبری اش یک وابستگی صرف به نهادهای خاص دارد و این نهادها بیشتر اخبار جناحی ارائه می دهند تا اخباری با نگاه صرف ملی.
خجیر در پاسخ به این سوال که «استقلال حرفهای نهادهای صنفی» چقدر در تقویت مرجعیت خبری نقش دارد؟ می گوید: بحث استقلال حرفه ای با رویکرد علمی در مطبوعات از همان دهه هفتاد شکل گرفت که بیشتر به صورت همان اظهار نظر باقی ماند. ما کمتر شاهد توانمندی این مسائل و نهاد های صنفی در میدان عمل بودیم. همه این ها شعار است. البته کسی که تئوری بحث اخلاق حرفه ای رسانه ای را مطرح می کند هم عاری از این صفت می باشد و چون شعار گونه است، اتفاق آن بسیار کمرنگ خواهد بود. ولی مطمئن هستیم اگر بازار فروش محتوا، فروش مخاطب و فروش منابع انسانی به خبرنگار اتفاق نیفتد و به سمت داشتن استقلال حرفه ای برویم، می توانیم بگوییم به سمت مرجعیت رسانه ای در حرکت هستیم. چون در چنین شرایطی رویداد را آنگونه که هست بازنمایی می کنیم که سبب می شود تا مخاطب در یک دوره زمانی به رسانه اعتماد کند، رسانه مورد مقبولیت و مشروعیت او قرار گیرد و در نهایت رسانه از مرجعیت لازم برخوردار شود.
به عقیده خجیر ما در حوزه رسانه ای شاهد کالا سازی محتوا، کالا سازی مخاطب و کالا سازی نیروی انسانی و منابع انسانی هستیم. او می گوید: صاحبان رسانه تن به بیمه کردن خبرنگار نمی دهند و حقوق مناسبی به آن ها پرداخت نمی کنند، به همین دلیل خبرنگار مجبور است تا در چند رسانه با سیاست های متفاوت کار کند. طبیعتاً از چنین خبرنگاری نمی توان انتظار مرجعیت خبری داشت. برندسازی مخاطب، خبرنگار و گزارشگر در کشور ما به دلیل کالا شدن منابع انسانی در عرصه رسانه اتفاق نمی افتد. ما خبرنگار و گزارشگر برند که خود برای رسانه مرجعیت ایجاد کند، نداریم. همین برندها باعث مرجعیت رسانه در عرصه ملی و بین المللی می شوند. من معتقدم در رسانه های ما محتوا را فروختند بعد به سراغ فروش مخاطب و بعد هم به سراغ فروش نیروی انسانی خودشان رفتند. فروش نیروی انسانی داستان طولانی دارد. به عبارتی رسانه ها نوع قراردادشان را با خبرنگاران به گونه ای می بندند که خبرنگار مجبور شود تا خودش را به یک یا چند رسانه دیگر هم بفروشد. این عدم تمرکز باعث می شود که فعالیت مطلوب و حرفه ای نداشته باشد.