شفقنا رسانه– با توجه به اهمیت انتشار اخبار و آموزش های درست درباره کرونا ویروس، علاوه بر رعایت اصول حرفه ای رسانه ها، عملکرد درون سازمانی و برون سازمانی روابط عمومی ها در نحوه درگیر شدن با آن مسئله مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. اینکه روابط عمومی های کشور بخصوص روابط عمومی های درگیر بحث اطلاع رسانی کرونا در چه وضعیتی قرار دارند؟ وضعیت مطلوب چیست و برای رسیدن به آن باید چه مولفه هایی را در نظر بگیرند. اسماعیل قدیمی، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم کتاب «نظریههای جامعهی اطلاعاتی» معتقد است که روابط عمومی مطلوب خواسته یا ناخواسته با مولفه های حرفه ای گرایی، استقلال نهادی، اختیارات کاری، شفاف سازی و ایجاد جریان آزاد اطلاعات، اعتمادسازی میان ذینفعان، مشتری مداری، رقابت پذیری، تکثرگرایی، تحقیق و پژوهش و شناخت ذینفعان و تأمین نیازها و خواسته های آنان، مطبوعات آزاد و پاسخگو، حقوق مدنی ذینفعان درون و بیرون سازمان، تفکر و عمل سیستمی، مهارت ایجاد مفاهمه و گفتگو، قابلیت تأمین منافع ذینفعان، آزادی های بنیادی مثل آزادی مطبوعات و بیان و روزنامه نگاری حرفه ای و حقوق رسانه ها سروکار دارد. متن این گفتگو را در ادامه بخوانید…
در ایام شیوع ویروس کرونا روابط عمومی های وزرات بهداشت، سازمان غذا و دارو و … به صورت مستقیم درگیر بحث اطلاع رسانی بودند. شما عملکرد روابط عمومی های درگیر در بحث کرونا را چگونه ارزیابی می کنید؟ نقاط ضعف و قوتشان کجا بود؟
به طور اجمال این وزارتخانه و سازمان ذکر شده وظایفشان را با تعیین سخنگو، ارایه آمار روزمره به رسانه ها، درج اخبار در سایت و گزارش به مقامات انجام دادند. بنابراین، این روابط عمومی ها اجازه داشتند تا مطالب را مطابق با سیاست های اطلاعرسانی دولت و نظام انجام دهند. اما ما درعین حال، شاهد ارایه آمارهایی مغایر از سوی مبادی غیررسمی داخلی و خارجی بودیم که اعداد اعلام شده را بسیار بیشتر می دانستند. به عنوان یک کارشناس که موضوع را از جنبه های حرفهای می نگرد، معتقدم این واحدها باید واکنشی مستدل به این گزارشها می دادند چرا که بخش مهمی از جامعه تحت تأثیر این گزارشها قرارمیگیرند و ما نباید نسبت به آن ها حساسیت نداشته باشیم.
در اصل، کار یک واحد اطلاعرسانی شفاف سازی، اطلاعات دقیق، منظم و مستمر برای تصمیمگیری ذینفعان است. به عبارت دیگر وقتی شما آمار دقیق به ذینفعان ندهید آن ها هم برآورد دقیقی از مشکل و بحران نخواهند داشت و تصمیماتشان درست و منطقی نخواهد بود. آنوقت شما نمی توانید خود را از پیامدهای آن تصمیم نادرست ذینفعان مبرا بدانید و در ایجادش شریک هستید. در یک نظام عرفی شاید این مسئله کمی عادی جلوه کند ولی در نظام دینی معتقد و متعهد به خدا و ارزش های الهی، مسئولان اطلاع رسانی ناقص باید پاسخگوی اعمالشان در آخرت نیز باشند، مگر این که خدای ناکرده اعتقادی به آن نداشته باشند. نکته دیگر، سیاست های اطلاع رسانی در کشور است که از طریق انطباقشان با معیارها و استانداردهای بین المللی متوجه کاستی هایی می شویم.
به عنوان مثال در بسیاری رویدادهای کشور و به ویژه در بحران ها ما شاهد تعلل در بیان آمارها هستیم که این نیز بر تیره سازی زمینه های دریافت آمارها می افزاید و نشان می دهد که نسبت به شفاف سازی کامل التزام عملی وجود ندارد. یک مشکل دیگر انتظارات و رفتار مردم و شهروندان است که متأسفانه در چنین موقعیت هایی، احساسی رفتار می کنند و ممکن است از مبادی بهداشتی بخواهند که علت مرگ در اسناد فوتی های خود را با عنوانی غیر از کووید۱۹ معرفی کنند. همچنین، میل به اغراق از سوی مخالفان را نیز نمیتوانیم نادیده بگیریم و نمی توان به آمارهای آنان نیز اعتماد داشت. پس برای رهایی از چنین وضعیتی که به هیچ وجه به نفع هیچ کس نیست، ما نیازمند اقدامات زیربنایی از جمله تغییر سیاست کنونی در محرمانه پنداشتن آمارهایی نظیر این هستیم. این امر جنبه های حقوقی، نهادی و امنیتی دارد و باید موانع اصلاح این سیاست در این حوزه ها با اجماع همگانی برداشته شود.
با این حال بایدها و نبایدهای کار حرفه ای در روابط عمومی کدامند؟
اگر دقت کرده باشید من اشاره ای به روابط عمومی های نهاد دولت و وزارتخانه های آن و نیز وزرات بهداشت و سازمان غذا و دارو نکردم، چون این روابط عمومی ها از استقلال حرفه ای و ظرفیت های علمی و تجربی و اختیار کافی در اطلاع رسانی اثربخش برخوردار نیستند. تحقیقات نشان می دهند در بیشتر واحدهای دولتی مسئولان روابط عمومی فاقد صبغه، تخصص، مهارت و تحصیلات در علوم ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی هستند. بنابراین، این روابط عمومی ها قادر نیستند در چنین بحران هایی به صورت مستقل و حرفه ای تصمیمگیری کنند.
در پاسخ به پرسش بایدها و نبایدها، هم باید عرض کنم که بایدهای کار حرفه ای در روابط عمومی به طور اجمال عبارتند از: نهاد ارتباط جمعی کشور به عنوان یک نهاد مستقل به رسمیت شناخته شود؛ رژیم حقوقی ارتباط جمعی کشور از اجازه قبلی به نظام تنبیهی تغییر کند؛ با استقلال حرفهای رسانه های همگانی کشور، تصمیم گیری از تبعیت منافع و تشخیص های اشخاص غیرحرفه ای در ارتباطات خارج شود و در نهاد دولت و وزارتخانه ها و سازمان های مربوطه افراد حرفه ای متعهد به منافع عمومی منسوب شوند، منافع عمومی و بهترین روش های تأمین سلامت و دیگر نیازهای مردم مبنای تصمیم گیری اطلاعاتی در کشور باشد؛ سیاست های کنونی به سود ارتقای آگاهی های عمومی و نفع عمومی تغییر کند؛ افراد حرفه ای با اختیار کامل مسئولیت روابط عمومی را به عهده بگیرند، نهادهای دولتی و حکومتی از رانت اطلاعاتی برخوردار نباشند؛ همه ساله رسانه های آزادتر و مسئول تر به همراه روابط عمومی های برتر و مسئول تر تشویق شوند تا دیگر روابط عمومی ها از شجاعت لازم و کافی برای اطلاع رسانی آزادتر برخوردار باشند؛ نبایدها هم مشخص هستند: جلوگیری نکردن از بایدها!
به طورکلی وضعیت مطلوب برای روابط عمومی های سازمان ها و وزارتخانه ها از لحاظ عملکرد و امکانات چیست؟
وضعیت مطلوب برای روابط عمومی ها برخورداری از استقلال حرفه ای و قانون و مقرراتی است که از تصمیمات تجربه شده در کشورهای پیشرفته حمایت کند. براساس مشورت جمعی و تئوری های روابط عمومی و مشتری مداری و جریان آزاد اطلاعات تصمیم بگیرند. ساختار نیروی انسانی روابط عمومی بدون استثناء از تحصیلکرده های ارتباطات و روابط عمومی تشکیل شود و همه از صدر تا ذیل از تجربه کافی در این زمینه برخوردار باشند. شفاف سازی، اطلاعات واقعی، کامل و جامع و سودمند برای مردم را تولید و پخش کنند. مردم به آن ها اعتماد کنند و از اطلاعات، معلومات و نظر آن ها استقبال کنند. عمل ذینفعان به توصیه های روابط عمومی موجب تعالی در زندگی آن ها شود. میان ذینفعان گفتگو ایجاد کنند و محصولات آن ها نظیر اخبار، گزارش ها و پیشنهادها و توصیه هایشان مورد استقبال قرار گیرد. رسانه های پیشنهادی روابط عمومی از سوی ذینفعان بر دیگر رسانه ها ترجیح داده شود. مردم نسبت به شرایط موجود توجیه شوند و هیچ اقدام ناآگاهانه ای انجام ندهند. روابط عمومی ها از سوی رسانه ها مورد تأیید باشند و شکی در آمار و ارقامشان وجود نداشته باشد. مناسبات میان شرکت و سازمان را به سطح بالایی ارتقا دهند و شرکت در میان رقبا از جایگاه مطلوبی برخوردار باشد. و ….
با این اوصاف فکر می کنید که چه مولفه هایی در موفقیت یک روابط عمومی مهم هستند؟
به طور کلی باید برای پاسخ صحیح به این پرسش حوزه های مختلفی را در نظر گرفت و از یکدیگر تفکیک کرد. نخست ظرفیت های حرفهای یک روابط عمومی مطرح است. قابلیت ها و استعدادهایی که به مدیران و کارکنان روابط عمومی امکان تشخیص، تصمیم و اجرای درست را در شرایط و موقعیت های گوناگون فراهم می کند. در این تصمیم گیری مدیران و کارکنان باید به گونه ای عمل کنند که از سوی ذینفعان توانمندی حرفه ای آن ها تأیید شود و کلیه نیازهای کلیدی شناسایی و تأمین شود که البته این به استعداد، علاقه، تعهد و مهارت های حرفه ای ربط دارد. حوزه دیگر، مخاطبان یا ذینفعان سازمان است که روابط عمومی باید قادر باشد تا انتظارات، سلائق، نیازها و اولویت های آن ها را تشخیص داده و با حداکثر کارایی و بهره وری آن ها را تأمین کند.
حوزه سوم رسانه شناسی و مهارت در به کارگیری رسانه های ارتباطی و فناوری های اطلاعات است. هر پیام باید مطابق ظرفیت های فکری و ادراکی گروه ها، قشرها و جمعیت های مختلف تهیه شده و در آن تفاوت های ذینفعان درنظرگرفته شود. در واقع، روابط عمومی به عنوان معادل public relations به لحاظ ذینفعان و مخاطبان باید دو وجه را در تولید پیام درنظر بگیرد هم عموم مردم و هم همگان ها. public در اینجا به دو معنا باید درنظر گرفته شود. به معنای عموم و به معنای همگان ها یا قشرهای حرفه ای مثل کارمندان، استادان، پزشگان و مهندسان و حقوقدانان و امثالهم. لذا متصدیان روابط عمومی باید بتوانند رسانه های مناسب آنان را شناسایی و با تولید مناسب پیام ها، آن ها را توزیع و پخش کنند. حوزه دیگر ارباب جراید و صاحبان رسانه های همگانی هستند که روابط عمومی باید در مناسباتی حرفه ای با آن ها به تولید و داد ستد پیام بپردازد.
حوزه دیگری که روابط عمومی باید به آن توجه ویژه داشته و مولفه هایی را برای این مناسبت درنظر بگیرد حکومت و دولت و نهادهای قدرت و ثروت است که در همه دنیا به شدت برای کار حرفه ای روابط عمومی چالش به شمار می آیند. روابط عمومی ها باید همواره با این حوزه انتقادی و سازنده عمل کنند. بدون عمل به اخلاق حرفه ای با این حوزه که دارای قدرت و ثروت هستند و بنابراین، از توانایی نفوذ بالا برخوردارند روابط عمومی در خطر ناکارآمدی قرار دارد. در نهایت روابط عمومی مطلوب خواسته یا ناخواسته با مولفه های حرفه ای گرایی، استقلال نهادی، اختیارات کاری، شفاف سازی و ایجاد جریان آزاد اطلاعات، اعتمادسازی میان ذینفعان، مشتری مداری، رقابت پذیری، تکثرگرایی، تحقیق و پژوهش و شناخت ذینفعان و تأمین نیازها و خواسته های آنان، مطبوعات آزاد و پاسخگو، حقوق مدنی ذینفعان درون و بیرون سازمان، تفکر و عمل سیستمی، مهارت ایجاد مفاهمه و گفتگو، قابلیت تأمین منافع ذینفعان، آزادی های بنیادی مثل آزادی مطبوعات و بیان و روزنامه نگاری حرفه ای و حقوق رسانه ها سروکار دارد.