شفقنا رسانه- شکری خانقاه معتقد است که مانع عمده روابط عمومیها فقدان متولیان کارآمد است و میگوید: نتوانستیم تشکلهای قدرتمندی داشته باشیم و اغلب تشکلهای ما در حوزه روابط عمومی ناکارآمد و یکبعدی عمل کردند. در حال حاضر سمینارهایی برگزار می شود که بسیار هم تاثیر گذار است اما منسجم و یکپارچه عمل نمی شود و اگرچه آگاهی و دانش جامعه روابط عمومی را بالا میبرند ولی متولی نیستند.
حمید شکری خانقاه، استاد ارتباطات در ارزیابی عملکرد روابط عمومیهای کشور به شفقنا رسانه میگوید: روابط عمومیهای ما هنوز در گامهای اولیه نظام ارتباطات و اطلاعرسانی به سر میبرند. یعنی درحالی که همواره با تکنولوژیها و تئوریهای جدید روابط عمومی آشنا میشوند و بر بستر آنها اطلاعرسانی میکنند ولی روشها و تولید محتوایشان سنتی است. بهعنوان مثال خبر را همچنان در قالب متن میفرستند در حالی که الان دنیای تصویر است و باید برای اطلاع رسانی و مدیریت افکار عمومی به سمت اینفوگرافی، موشن گرافی، ویدئو کلیپهای کوتاه و… بروند.
او دلیل عملکرد ضعیف روابط عمومیها را فقدان استراتژیهای ارتباطی در آنها میداند و میگوید: بسیاری از روابط عمومیهای ما استراتژی ارتباطی ندارند و در بخش اجرا گیر افتادهاند. این درحالی است که روابط عمومیهای ما خصوصاً در سطح ستادها، وزارتخانهها و مراکز بزرگ باید سیاستگذاری و استراتژی نظام مدیریت ارتباطات کشور را تعیین، تعریف و تبیین کنند در غیر این صورت باید از آنها بهعنوان روابط عمومی مرده و امور عمومی یاد کرد نه روابط عمومی. به بیان سادهتر روابط عمومی باید قادر باشد تا مدیریت نظام ارتباطی سازمان را بر عهده بگیرد و به رأس سازمان بگوید که در حال حاضر باید در حوزه ارتباطات چه کارهایی انجام شود. البته این به عقیده خیلی از همکاران آرمانی است ولی واقعیت این است که بخشی از نقشهای کلیدی روابط عمومیها همین نقش مدیریتی است که اغلب روابط عمومی ها فاقد آن هستند و درگیر مناسبتها، مراسمها، اخبار و اطلاعرسانیهای یکطرفه شدهاند.
با این حال چرا کارشناسان اجرای چنین بایدهایی را آرمانگرایانه میدانند؟ شکری خانقاه میگوید: چون در گام اول باید بستر و فضای محیطی ایجاد شود و کشور ما هم فاقد چنین بستری برای ارتباطات همهجانبه است و همچنان بر پایه هیجان تصمیمگیری میشود و این یعنی سواد ارتباطی جامعه و مدیران، پایین است. نکته بعدی، مدیران ما باید قدرتمندانه حمایتگر بخش ارتباطاتشان باشند .این درحالی است که در روابط عمومی نیازمند سواد ارتباطی و عاطفی بالا هستیم ولی گاهی می بینیم مدیرانی در این روابط عمومیها منصوبشدهاند که فاقد هوش هیجانی لازم هستند. وقتی مدیر فاقد هوش هیجانی لازم باشد عملاً کارایی لازم بهعنوان یک فرد ارتباط گستر و قدرتمند را نخواهد داشت.
او ادامه میدهد: مشکل بعدی این است که مدیران ارشد ما از کاراییهای لازم برای یک مدیر قدرتمند ارتباطی غافل هستند و تنها از روابط عمومی میخواهند که اخبار سازمان را اطلاعرسانی کند در حالی که این بخشی از وظایف آنهاست. اصل ماجرا که مدیریت ارتباطات انسانی است نادیده گرفته می شود.
به عقیده شکری خانقاه، روابط عمومیهای کشور به یکپوست اندازی جدی نیاز دارند. او میگوید: روابط عمومی باید با دید آیندهنگرانه در موقعیتها و بحرانهای مختلف ورود کند.
او معتقد است که تنها روابط عمومی وزارت بهداشت درگیر ارتباطات کرونایی نیست بلکه تمامی روابط عمومیهایی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با انسان، سلامت انسان، بهداشت روان، بهداشت جسمانی و بهداشت عمومی افراد و… سروکار دارند، ناخواسته در حوزه ارتباطات کرونایی درگیر هستند. این درحالی است که برخی از روابط عمومیها اصلیترین کارشان نصب چند بیلبورد و پلاکارد درباره این ویروس بود و به بهداشت روان، بالا بردن سواد ارتباطی و بهداشتی کارکنان و مراجعانشان بیتوجه بودند.
شکری خانقاه میگوید: در حال حاضر باید روابط عمومیهای سازمانها به کارکنان و مراجعانشان آموزشهای پس از کرونا را یاد دهد و آگاهی، فهم و دانش مردم را بالا ببرند نه اینکه صرفاً به اطلاعرسانی صرف بسنده کنند.
شکری خانقاه به موانع پیش روی روابط عمومیها اشاره میکند و معتقد است که مانع عمده روابط عمومیها فقدان متولیان کارآمد است. او میگوید: نتوانستیم تشکلهای قدرتمندی داشته باشیم و تمامی تشکلهای ما در حوزه روابط عمومی ضعیف و یکبعدی عمل کردند. در حال حاضر افراد بهصورت تجاری سمینارهایی را برگزار میکنند، اگرچه آگاهی و دانش را بالا میبرند ولی متولی نیستند.
او انتقاد میکند: شورای عالی اطلاعرسانی ما صرفاً به اطلاعرسانی بسنده میکند، انجمن متخصصان ما سالی یکبار به برگزاری نمایشگاه انتشارات بهصورت سنتی بسنده میکند، انجمن روابط عمومی به چند کارگاه آموزشی محدود در سطح کشور بسنده میکند، یا هرسال به مناسبتی بیانیهای صادر میکنند. ما باید کانون روابط عمومی یا خانه فراگیر روابط عمومی داشته باشیم که متولی باشد و بتواند در موقعیتهای مختلف ایفای نقش کند یا در وزارتخانهها و سازمانها قدم مؤثری برای ارتقای جامعه روابط عمومی بردارد.
شکری خانقاه ادامه میدهد: روابط عمومیهای ما در سازمانها و وزارتخانهها بهصورت یکپارچه عمل نمیکنند و هرکدام به کار خود مشغول هستند. یعنی بخش انتشارات، نظرسنجی، تبلیغات و… هیچکدام در راستای یک مدیریت واحد عمل نمیکنند. علاوه بر آن بایدهایی که هرسال برای روابط عمومیها مطرح میشود هیچ جا پیگیری نمیشود، چون فاقد متولی قدرتمندی هستیم که بتواند آنها را در قالب مصوبه اعمال و ابلاغ کند. ناگفته نماند که در این چند سال دستورالعملهایی از طرف ریاست جمهوری برای افزایش اختیارات روابط عمومیها صادرشده ولی صرفاً در حوزه اطلاعرسانی بوده است.
نویسنده کتاب برنامه ریزی زاهبردی ارتباطی در روابط عمومی معتقداست : روابط عمومی حرفه ای برای پاسخگویی به نیازهای سه جانبه سازمان-جامعه-مخاطب باید خلاقانه و مبتکرانه و با بکارگیری الگوهای جهانی، ارتباطات را در قالب های محلی پیاده کند. برای ایجاد خلاقیت در روابط عمومی باید با آموزش و پژوهشهای کاربردی، خود را به شاخصها و معیارهای جهانی روابط عمومی نزدیکتر کنیم.
او میگوید: اغلب مدیران ما روابط عمومی را صرفاً برای اطلاعرسانی و خبر میخواهند. کلیشه گرایی از دیگر دلایل ناکارآمدی روابط عمومیهاست. گرایش روابط عمومیهای ما گرایش اطلاع رسانی است و اطلاع رسانی آنها بیشتر یک بعدی و یک طرفه شده است، اغلب واحدهای افکار سنجی و پژوهش های افکار عمومی نیمه تعطیل هستند و یا کارکرد واقعی خود را از دست داده اند. روابط عمومی در واقع یک سیستم یکپارچه و منسجم ارتباطی است که باید قادر به ترسیم نقشه ذینفعان باشد و با تحلیل این نقشه گام های موثری برای مشاوره و مدیریت نظام ارتباطات سازمان بر دارد یکی از مشکلاتمان فقدان آموزشهای تخصصی واحد و منسجم است و مشکل بعدی به این برمیگردد که مدیران ارشد حاضر نیستند تا تخصصشان را در حوزه روابط عمومی بالا ببرند و نظام ارتباطیشان را شکل دهند. علاوه بر آن روابط عمومیها به همین چارت تشکیلاتی بسنده کردهاند، در حالی که هر عضو سازمان یک روابط عمومی بالقوه محسوب میشود.