شفقنا رسانه- این روزها کروناویروس واژهای است که شاید بیش از میلیاردها بار در رسانهها و حتی در تماس و پیامکهای تلفنی و شبکههای اجتماعی بین مردم رد و بدل شده است. کروناویروسی که نه تنها بر تار و پود ارتباطاتمان رختی دیگر انداخته است؛ بلکه سبک زندگی، گذراندن اوقات فراغت و نحوه استفاده از رسانه و فضای مجازی (شبکههای اجتماعی) را چنان متحول کرد که گویا باید آماده زندگی در دنیای جدید شد. به طوری که طی این چند هفته از شیوع کرونا، تمامی رسانهها بخصوص صداوسیما مردم را به پیشگیری و رعایت مسائل بهداشتی برای مبارزه با آن دعوت می کنند. آنچه در این یادداشت می خواهم مورد نقد قرار دهم برخی از اقدامات صداوسیما در طی شیوع کرونا ویروس در ایران تاکنون بوده که در تناقض با توصیه هایش قرار دارد.
نکته قابل تامل این است که اکثر شبکههای تلویزیونی صداوسیما در پیامهای نوشتاری و گفتاری خود حاصل از مصاحبه، تهیه گزارش و … از «مردم میخواهند در خانه بمانند». این در حالی است که خبرنگاران این رسانه برای تهیه گزارش و توصیه به مخاطبان به سراغ مردم در خیابان میروند. هرچند رسانه باید خبر، گزارش و مشاهداتش را در صحنه و با چاشنی مراوده و گفتگو با مردم تهیه کند، اما در این مقطع مخاطبانِ فعال نمی توانند این سبک حضور خبرنگار در صحنه را به خود بقبولانند. زیرا به باور آنها گفتگو با کسانی که خویش را در خیابان رها می کنند، نمیتوانند به کسانی که در خانه پای گیرنده هستند توصیه به خانه ماندن و شعار مورد تأکید این روزهای رسانه ملی جهت شکستن زنجیره ابتلا کنند.
بخش دیگری از انتقادم را به آگهیها و تبلیغات بازرگانی پخش شده از صداوسیما معطوف می کنم. به شخصه معتقدم عوامل صداوسیما اگر خویشتن را پایبند به شعار «در خانه ماندن» می دانستند، خوراک و ذائقه بیرون رفتن مردم را از طریق تبلیغات، رسانه ای نمی کردند. نمونه این خوانش شکل گرفته علیه عملکرد این رسانه را می توان در مواردی همچون تبلیغ فروشگاه ها و تخفیفاتشان، حراجی های پایان سال از جمله فروش فرش و … دید که می تواند محرک بیرون رفتن مردم و شکستن خودقرنطینگی آنها شود.
از سوی دیگر این روزها انتقاد گزارشگران صداوسیما از فضای مجازی به همراه برجسته کردن سخنان مسئولان در تأکید بر عدم اعتماد به اخبار این فضا بیشتر در جهت تشویق و ترغیب مخاطب به سوی صداوسیما صورت می گیرد. این درحالی است که از یکسو به دلیل عملکرد غیرحرفه ای و جناحی رسانه ملی در چرخه زیست- رسانه ای از گذشته تا کنون باعث شده که تخریب فضای مجازی نه تنها نگاه مخاطب را به خود جلب نکند، بلکه آنها را به سمت رقبای رسانه ای دیگر سوق دهد. اضافه بر آن صداوسیما به عنوان یک رسانه فراگیر و همگانی در همین چند ماه اخیر آنقدر در عرصه آگاهی و اطلاع رسانی ضعیف عمل کرد که اکثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی مخاطبان شامل اعتماد، رضایت اجتماعی از عملکردها، مشارکت و … آسیب دیدند و این مسئله مخاطب را از رسانه ملی دور و به سمت سایر رسانه ها بخصوص فضای مجازی سوق داد.
به نظر می رسد فضای مجازی به دلیل سهولت استفاده از آن، حضور آزادانه نخبگان و کارشناسان و بیان موضوعات مختلف، دیگر نه در رقابت تنگاتنگ با رسانه سنتی صداوسیماست بلکه از آن پیشی گرفته. به طوری که رصد آن نشان می دهد بخشی بزرگی از جامعه هدف صداوسیما در سایه بی اعتمادی از آن روی گردان و به این فضای نوین در قالب شبکه های اجتماعی پیوسته اند.
حال این سؤال مطرح است با توجه به رویدادهای گذشته چرا صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی و مرجع نمی تواند با عملکرد حرفه ای وارد رقابت شود؟ چرا نمیتواند به خوبی مخاطبان را قانع کند که کرونا ویروس یک مسئله مشترک و نگرانی عمومی است و آن ها را با سلاح آگاهی، داروی خود مراقبتی و رفتارهای پیشگیرانه از جمله عدم حضور در خیابان و تجمعات و… مجهز کند؟ چرا صداوسیما در کنار توصیه به خانه ماندن مردم عمداً یا سهواً با تبلیغ فروشگاههای زنجیرهای ترک خانه را ندا میزند؟ چرا به جای تهیه گزارش در خیابان ها تلاش نمی کند، مصاحبه شوندگان خود را از میان افرادی انتخاب کند که قرنطینه خانگی را به عنوان اصلی اساسی در مبارزه با کرونا ویروس و شکستن زنجیره می دانند تا با انعکاس توصیه ها و تجربیات همین افراد، سایرین را به کمپین جمعی «همه با هم کرونا را شکست می دهیم» بپیوندند.