شفقنا رسانه-انتشار خبر دستگیری فاطمه خ یکی از شاخ های اینستاگرام معروف به « سحر تبر، عروس مرده یا سحر زامبی» با واکنش های زیادی از سوی جامعه شناسان و کارشناسان ارتباطات همراه بود. آنچه در میان این واکنش ها می توان به آن اشاره کرد بحث سواد رسانه ای و توجه نهادهای فرهنگی به تولید کارهای ارزشی و هنجارمند در جامعه است. با توجه به اینکه این دختر به واسطه عمل های زیبایی متعدد، دست به گریم های خارج از عرف زده توانسته بود فالوئرهای زیادی را جذب کند تا از این راه و از طریق تبلیغات، سود قابل توجهی کسب کند.
تا اینکه بنابر اعلام مقامات قضایی پس از ارسال پیامهای متعدد مردمی به سامانه دادسرای ارشاد و درخواست پیگیری، به دستور دادسرای ارشاد تهران بالاخره «سحر تبر» بازداشت می شود. از جمله جرایم این چهره، ترویج خشونت، تحصیل مال از طریق نامشروع، توهین به مقدسات، توهین به حجاب اسلامی، گسترش اباحه گری و تشویق جوانان به فساد است.
حال این سوال پیش می آید که چرا این چهره، فالوئرهای زیادی داشت؟ فالوئرها با اینکه در خیلی از موارد کامنت های توهین آمیزی برای او ارسال می کردند و یا چهره عمل شده اش را مورد تمسخر قرار می دادند، غافل از این ماجرا بودند که نوشتن همین کامنت ها در نقد رفتار های او، باعث کسب سود و افزایش تبلیغات در صفحاتش می شود. به همین خاطر اینجاست که بحث ضرورت آموزش سواد رسانه ای به کاربران ایرانی اهمیت پیدا می کند تا بدانند ناآگاهانه با لایک کردن، کامنت گذاشتن، اشتراک گذاری و… به سراغ هر صفحه ای در فضای مجازی نروند بلکه با دیدگاهی تفکر محور، ارزش محتوایی کار و تبعات آن را در نظر بگیرند.
از طرف دیگر وقتی نهادهای فرهنگی بودجه های زیادی می گیرند نیاز است تا با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی سعی در ترویج ارزش های ایرانی و اسلامی داشته باشند که مخاطب به سمت و سوی محتواها و چهره های تاثیرگذار کشیده شود نه اینکه به واسطه خلاء چنین مواردی، به سراغ صفحاتی برود که خالی از ارزش گذاری و هنجارهای جامعه باشد.
علاوه بر اهمیت سواد رسانه ای در تحلیل چنین پدیده هایی آنچه می تواند مهم به نظر برسد، توجه به این واقعیت است که جوانان و نوجوانان دوره کنونی ایران در دسته های مخصوص به خود جمع می شوند، حرکت می کنند و در نهایت خود را تعریف می کنند. در تحلیل این پدیده می توان به ذائقه نسل جدید ایران در قالب لیدر (صاحبان سبک های هنجارشکن و آنارشیستی) و فالوئر (کاربران سردرگم ) نیز اشاره کرد.
این تغییر ذائقه به عملکرد متولیان فرهنگی و رسانه های رسمی ما برمی گردد، زیرا همواره می خواهند در قالب های محدود و بدون تنوع، اوقات فراغت جوانان را پر کنند. جوانانی که حتی نمی دانند انتقادها و پیشنهادهایشان به این سبکهای رواج یافته در اینستاگرام می تواند لیدرهایی را معروف کند که در فحوای تحلیل تولید محتوای شان، ترویج ناهنجاری هایی است که فرسنگ ها با هنجارمندی های حاکمیت فاصله دارد و گویا به نوعی، سبکی از زندگی را در این فضای آشنای جوانان ایرانی، بازآفرینی می کنند.
امثال سحر تبر فقط یک نمونه از این نوع سبک و سیاق زندگی در میان پلنگ ها و شاخ های اینستاگرامی است که می خواهند خود را ثابت کنند و بگویند می توان بدون نیاز به خبره بودن در کاری و به هر قیمتی خود را متفاوت عرضه کرد تا دیده شد. بخش دیگری از حامیان خواسته یا ناخواسته این فضای مجازی همان هایی هستند که بدون حتی آگاهی از سودای کسب درآمد این شاخ ها تحت تأثیر مثبت (در قالب انتقاد) یا منفی (همراهی با این چهره ها) نوعی زیست در جهان مجازی را برساخته اند که ترکش های آن هر روز می تواند جهان واقعی را نیز با خود همراه سازد.
∗ مطالب ما را در کانال تلگرامی شفقنا رسانه (mediashafaqna@) دنبال کنید
∗ نقد و نظر و سوژه های خود را از طریق ارتباط با ادمین کانال(shafaqnamedia_admin@) به ما بگویید.