شفقنا رسانه-گزارش های غیر رسمی حکایت از این دارد که قرار بود مرکز روابط عمومی وزارت امور اقتصادی و دارایی منحل شده و به واحدی ذیل دفتر وزیر تنزل پیدا کند، البته این ادغام ها تنها محدود به وزارت اقتصادی نبوده و قبلاً برای وزارتخانه های دیگر هم چنین اتفاقی افتاده است. در صورت چنین ادغامی، آیا می توان شاهد از هم گسیختگی هر چه بیشتر سپهر ارتباطی دولت بود؟ این اتفاق چه تبعاتی برای جایگاه روابط عمومی خواهد داشت؟ راهکار جهت ارتقای جایگاه روابط عمومی ها در موسسه و نهادهای مختلف و ارتباط هر چه بیشتر مردم با مسئولان چیست؟
منصور ساعی فعال روابط عمومی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به شفقنا رسانه می گوید: ادغام روابط عمومی با حوزه ریاست و تقلیل جایگاه روابط عمومی به منشی رئیس، ناشی از نگاه کوتاه مدت دولتمردان به واحد روابط عمومی در سازمان های دولتی است. در واقع در روابط عمومی دولتی کمتر شاهد یک نگاه راهبردی و آینده نگرانه و طولانی مدت به روابط عمومی و نقش و فعالیت های آن در عرصه برقراری ارتباطات هدفمند، مستمر و راهبردی با محیط و شهروندان هستیم. این نگاه تقلیل گرایانه باعث شده تا روابط عمومی ها رویدادمحور شوند و همانند یک آتش نشان عمل کنند نه برنامه محور و راهبردمحور.
او انتقاد می کند: جالب است وزارت اقتصادی و دارایی زمانی به ادغام مدیریت روابط عمومی با بخش حوزه ریاست دست می زند که کشور و وزارتخانه متبوعش در اوج بحران و فشار اقتصادی، بیشترین نیاز را به حضور روابط عمومی و نقش آفرینی آن حوزۀ، ایجاد و تقویت اعتماد اجتماعی و استفاده از راهبرد اطلاع رسانی امیدبخش برای ایجاد همدلی و همگرایی دولت و شهروندان دارد.
ساعی ضمن بیان اینکه چنین ادغامی ناشی از نگاه کوتاه بینانه به مخاطب است می گوید: به نظرم هنوز در ذهن بسیاری از مدیران دولتی ، نیازی به حضور ارتباطی و رسانه ای مستمر، هدفمند و همدلانه در میان مردم نیست و هر وقت ضرورت دانستند روابط عمومی را یک بوق بزرگ برای مدیران می دانند.
این پژوهشگر ارتباطات انتقاد می کند: دولت آقای روحانی از همان اول، نیازی به تدوین و ابلاغ یک سیاست ارتباطی و رسانه ای واحد برای تقویت حضور ارتباطی و رسانه ای سازمان ها در جامعه احساس نکرد. در ادامه با فیلترینگ تلگرام ، ارتباط و پیوند روابط عمومی ها با مخاطبان گسترده از بین رفت. در مجموع بر این باورم که حال روابط عمومی در دولت روحانی خوب نیست.
این فعال روابط عمومی به تبعات چنین ادغام هایی اشاره می کند و توضیح می دهد: قطعا این ادغام ها و حذف و انکار جایگاه روابط عمومی منجر به از هم گسیختن بیشتر رابطه دولت، رسانه ها و مردم می شود. پیامد مهم این ادغام این است که کنش های روابط عمومی بیش از پیش درون نگرتر می شود و سرمایه واقعی بیرونی سازمان یعنی سرمایه اجتماعی دچار فروپاشی می شود. در یک کلام روابط عمومی بیش از همیشه به محافظ یکسویه مدیران تبدیل می شود. مدیرانی که می توانند سالها اعتبار و اعتماد سازمان را با خود ببرند و خود نیز بروند.
با این حال برای ارتقای جایگاه روابط عمومی ها در موسسه و نهادهای مختلف و ارتباط هر چه بیشتر مردم با مسئولان چه باید کرد؟ ساعی پاسخ می دهد:یکی از موانع نقش آفرینی روابط عمومی در جامعه، سواد پایینِ ارتباطی و رسانه ای مدیران سازمان های دولتی است. هنوز مدیران ما ارزش اطلاعات را در پنهان سازی می دانند نه در رساندن و ارائه حداکثری آن به مردم و شهروندان. تا زمانی که مدیران به این شناخت نرسند که در دسترس پذیری سازمان، راهبرد اطلاع رسانی حداکثری هدفمند، ایجاد شفافیت ارتباطی و اطلاعاتی منجر به تقویت جایگاه سازمان در میان شهروندان آگاه و فعال کنونی ایرانی می شود، تدوین هر سیاست، برنامه و ابلاغیه ای نتیجه نخواهد داد.
او ادامه می دهد: مدیران ما خود را مالک اطلاعات سازمان می دانند نه امانت دار اطلاعات. لذا اعتقاد اندکی به شفافیت و اطلاع رسانی دقیق و صحیح دارند و برهمین مبنا از افشای تصمیم ها و عملکرد واقعی سازمان واهمه دارند. این در حالی است که یک مدیر به نمایندگی از مردم تصمیم می گیرد، نه نمایندگی از یک وزراتخانه و باید مردم بدانند که چه تصمیمی برای آنها گرفته اند. زیرا آن تصمیم بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم تاثیر مستقیم دارد. وقتی این نگاه مردم محور حاکم باشد، روابط عمومی جایگاه واقعی خود را پیدا می کند.