شفقنا رسانه-بعد از اعتراف محمد علی نجفی به قتل همسرش، اخبار متعدد و متناقضی درباره زندگی و جزئیات نجفی و همسرش منتشر می شود. در این میان با توجه به نیاز خبری مخاطب، خبرنگاران بر حسب وظیفه ای که دارند باید به دنبال جزئیات بیشتری درباره ابهامات این پرونده و اطلاعات تکمیلی بروند. گفتگوی شفقنا رسانه با داود نعمتی انارکی، عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه صداوسیما و مدیرکل سابق روابط عمومی صداوسیما درباره نحوه اطلاع رسانی از این پرونده و چگونگی کارکرد رسانه ها را بخوانید.
ارزیابی شما از نحوه انعکاس خبر قتل همسر دوم آقای نجفی توسط رسانه ها چیست؟
پوشش خبری هر رویدادی تقریبا باتوجه به میزان اهمیت آن رویداد مشخص می شود. خبر قتل همسر آقای نجفی از چند ارزش خبری برخوردار بود که ضریب اهمیت آن را در انتشار مشخص می کرد. این ارزش ها عبارتند از؛ ارزش خبری شهرت که به آقای نجفی برمی گردد، ارزش خبری درگیری و برخورد که در نهایت منجر به قتل شد و ارزش خبری استثناء و شگفتی که باعث شگفتی همه شد، چون در نوع خود کم نظیر بوده است. در واقع می خواهم این نتیجه را بگیرم که این رویداد از ابعاد رسانه ای در مقایسه با رویدادهای شبیه به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است و این اهمیت باعث شده که رسانه ها اعم از صداوسیما، مطبوعات، خبرگزاری ها، شبکه های اجتماعی و حتی شبکه های ماهواره ای به آن توجهی مضاعف نشان دهند. از این جهت ورود رسانه ها به این رویداد باهدف اطلاع رسانی پسندیده است و نباید به آن خدشه وارد کرد.
اطلاع رسانی حق رسانه ها است مشروط بر اینکه اصول اخلاقی زیر پا گذاشته نشود و ما شاهد بودیم که در ارتباط با این رویداد مرز اطلاع رسانی و رعایت اخلاق حرفه ای زیر پا گذاشته شد. نظر شما چیست؟
من هم با شما موافقم که در موضوع اطلاع رسانی نباید مرزهای اخلاق حرفه ای به بهانه خبر رسانی زیر پا گذاشته شود. البته در انتشار اولیه چنین رویدادهایی به دلیل اصل سرعت، ممکن است که کیفیت خبر فدای سرعت در انتشار شود اما آنچه که اهمیت دارد این است که رسانه ها به محض پی بردن به اصل ماجرا، نباید بر مسیر اشتباه خود اصرار ورزند. این همان دور شدن از اصل اخلاق حرفه ای است، به عنوان مثال کسی که مرتکب عملی شده تا زمانی که در دادگاه جرم به اثبات نرسیده باشد، او فقط یک متهم است پس نباید به چشم مجرم به او نگریست و این اشتباهی است که بعضا برخی رسانه ها مرتکب آن شده اند و جالب اینجاست که در تحلیل ها و روایت هایی که از حادثه می کنند بر آن اصرار دارند و این یعنی دور شدن از اخلاق روزنامه نگاری که به اعتبار رسانه لطمه می زند. ما در این خصوص حتی شاهد هستیم که برخی رسانه ها در مطالبی که منتشر کردند تا صدور حکم نیز پیش رفته اند.
بنظر می رسد که برخی رسانه ها با توجه به اینکه آقای نجفی عضو جناح خاصی است، تلاش می کنند تا موضوع را سیاسی کنند، به اعتقاد شما آیا چنین رویه ای به اعتبار رسانه لطمه وارد نمی کند؟
حتما اعتبار رسانه رو خدشه دار می کند. البته این رویکرد به این دلیل اتفاق می افتد که این رسانه ها بعضا کارکرد حزبی پیدا کرده اند و به همین دلیل است که هر اتفاقی که در جناح مقابل پیش می آید را با نگاه کاملا جناحی و حزبی مورد بررسی قرار می دهند. این نکته را عرض کنم که استمرار چنین رویکردی از سوی رسانه ها باعث می شود که نگاه افکار عمومی به حزب یا جناحی خاص که برگرفته از عملکرد آن ها است به این رسانه ها نیز سرایت کند و اگر این نگاه منفی باشد، مسلما به رسانه نیز چسبندگی پیدا خواهد کرد و اعتبارش خدشه دار می شود. باید تاکید کنم که نقش و کارکرد رسانه نباید حزبی و جناحی باشد و یا حداقل نباید چنین نشان داده شود. جناحی عمل کردن رسانه ها نشانگر عملکرد آماتورگونه آن هاست تا حرفه ای عمل کردن. در واقع اگر تمایلات حزبی هم وجود داشته باشد نباید به شکلی عریان در معرض دید مخاطبان قرار گیرد. این عملکرد غیرحرفه ای است.
بازتاب چنین اخباری در رسانه های جریان اصلی چگونه باید باشد. چه نکاتی باید رعایت شود که هم نیاز خبری مردم تامین شود و هم اخلاق حرفه ای رعایت گردد؟
در پاسخ به این سوال بگذارید بر نکته ای تاکید کنم و آن اینکه شبکه های اجتماعی در مقایسه با رسانه های سنتی، تولید کننده بیشترین اخبار جعلی هستند و همین مسئله باعث شده که رسانه های جریان اصلی هنوز اعتبار لازم را برای مخاطبانشان داشته باشند و این یک نکته مهم و ضروری برای رسانه هایی چون صداوسیما، مطبوعات و خبرگزاری ها محسوب می شود تا بتوانند با انتخاب مسیری درست در اطلاع رسانی رویدادها، هم نیازهای خبری مردم را تامین کنند و هم با پرهیز از انتشار اخبار جعلی بر میزان اعتبار خود بیفرایند. برای رسانه های جریان اصلی در پوشش خبری چنین رویدادهایی چندین نکته را باید یادآور شد؛
۱- اگر مفروض اطلاع رسانی و اطلاع یابی را حق رسانه ها و مردم بدانیم، باید اذعان کرد که نباید اخلاق حرفه ای زیر پا گذاشته شود و حقوق اشخاص نقض شود.
۲- از بهره برداری سیاسی باید به جد خودداری کرد، فهم و درک مردم از موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بعضا از درک و فهم احزاب و جناح ها بالاتر است و همین امر باعث می شود که رسانه ها در بهره برداری های سیاسی خود دچار شکست و نقصان شوند.
۳- رسانه ها نباید اخبار منفی را چنان با آب و تاب بر فرق جامعه فرود آورند که به امنیت روانی مردم لطمه وارد شود.
۴- از عادی نشان دادن چنین رویدادهایی باید خودداری شود. جنایت اتفاق افتاده چه به عمد و چه سهو، نباید به عنوان یک موضوع عادی مطرح شود که اگر چنین باشد قبح آن در جامعه شکسته خواهد شد و در آن صورت سنگ روی سنگ بند نمی شود.
۵- به دلیل حس کنجکاوی مردم در پیگیری اخبار افراد شناخته شده، رسانه ها باید با ورود منطقی و دنباله دار نسبت به چنین رویدادهایی هم حس کنجکاوی مخاطبان را پاسخ دهند و هم نسبت به تکمیل پازل اطلاعاتی رویداد و آن هم بر اساس چیدمان درست قطعات، اقدام کنند.
۶- در انعکاس تحلیل های کارشناسی، رسانه ها باید به انعکاس دیدگاه و تحلیل کارشناسان آشنا به موضوع اقدام کنند. پرهیز از انتشار هر نوع نگرش و تحلیل های بی ارزش و صرفا گزافه گویی ها، اعتماد مردم را نسبت به رسانه افزایش می دهد.
۷- شتابزدگی در پوشش خبری یک رویداد و همچنین تعلل در پوشش خبری، مخاطبان را به مرور زمان دچار نوعی سردرگمی می کند و همین امر باعث می شود که مخاطب پازل اطلاعاتی خود را از طرق دیگر از جمله روی آوردن به شایعات تکمیل کند و این آسیب است.
۸- انتشار رویدادهایی که از ارزش های خبری بالایی برخوردارند باید بر مبنای اصل واقع نمایی باشد. آمیخته کردن احساس شخصی با اصل رویداد باعث لطمه زدن این اصل می شود که شایعات نیز بر همین مبنا پدید می آید و رشد می کند.
۹- تفسیر یک رویداد باید متکی بر اصل پاسخگویی به عنصر چرایی رویداد باشد، البته در پاسخ به عنصر چرایی، باید از اطلاعات صحیح و از منابع معتبر بهره جست و از دخالت احساس در تفسیر دوری کرد تا تفسیر از عقلانیت اثرگذار برخوردار شود.
۱۰- یکی از مهم ترین نکاتی که توصیه می شود این است که روزنامه نگار در چنین رویدادهایی حکم قاضی را نباید برای خود متصور شود، او صرفا می تواند بر پایه مستندات به تشریح و تحلیل بپردازد تا اینکه حکم صادر کند.
۱۱- با توجه به اینکه رسانه های جریان اصلی به صورت گسترده با مسئولان در ارتباط هستند و به اطلاعات بیشتری دسترسی دارند، باید از این ظرفیت بیشترین استفاده انجام شود، با استفاده صحیح از این منابع خبری می توان جلوی رواج اخبار جعلی را گرفت.
برخی رسانه ها بر پایه روایت های غیر مستند، مطالبی را در خصوص این قتل بیان کردند که به لحاظ اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری صحیح نیست، چه مرزی را در این خصوص باید در نظر گرفت؟
باید از هرگونه سوگیری و پیشداوری و صدور حکم در این خصوص پرهیز کنیم. انتشار مطالب بر پایه شایعات حتی می تواند مسیر دادگاه را در صدور حکم قطعی منحرف کند. مرز واقعی مطالب درست با نادرست یک «نا» است، پس باید دقت کرد تا از انتشار مطالب غیر واقع خودداری شود.