شفقنا رسانه-شنیدن روایتها و خاطرات روزنامهنگاران پیشکسوت میتواند برگی از تاریخ مطبوعات شفاهی برای اهالی رسانه باشد. پیشکسوتان مطبوعات که در زمانه خود به عنوان چشم و گوش مردم بودند و با اطلاع رسانیهای دقیق و تحلیلهایشان به مسئولان کمک میکردند، باید در حال حاضر هم با انتقال تجربیات و توصیههای خود به خبرنگاران در خبررسانی و انعکاس واقعیتها در جامعه یاری رسانند.این اتفاق زمانی رخ میدهد که خود اهالی رسانه به اهمیت این طبقه از جامعه پیببرند و جایگاهشان را ارج نهند. به همین خاطر شفقنا رسانه در نظر دارد هر هفته دیداری با پیشکسوتان مطبوعاتی داشته باشد و از تجربیات آنان بهره گیرد.
یکی از مسائلی که در دیدار با پیشکسوتان موردتوجه قرار گرفت، حضور کمرنگ زنان روزنامهنگار است هرچند امروزه میتوان تقریباً تناسبی بین زن و مرد در این حرفه را دید با این حال گویا در گذشته، زنان کمتری وارد این شغل میشدند. مینو بدیعی یکی از زنان روزنامهنگار است که از دهه ۵۰ وارد این عرصه شد. او این حضور کمرنگ را قبول ندارد و با اشاره به پیشینه تاریخی زنان در حرفه روزنامه نگاری می گوید: بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در کشورهای اروپایی نگرشهای جدیدی درباره حضور زنان در جامعه و عرصههای مختلف شکل گرفت و از همان زمان یعنی در سال ۱۹۵۰ روزنامهنگاران زن وارد رسانهها شدند. جامعه ایران هم به تبعیت از کشورهای غربی و با به دست گرفتن قدرت توسط محمدرضا شاه زنان از دهه ۴۰ به بعد کمکم وارد عرصههای مهمی چون سیاست، اجتماع، فرهنگ و رسانه شدند. زمانی که رفراندوم ۶ بهمن سال ۱۳۴۱ صادر شد، حضور جدی زنان برای انتخابات و حق رأی دادنشان مطرح شد و همین طلیعهای برای ورود زنان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در جامعه گردید.
زنانی که روزنامه نگار می شدند زندگی شان رنگ و بوی دیگری می گرفت
او ادامه میدهد: از همین زمان بود که طیف گستردهای از زنان وارد روزنامه و مجلهها شدند. برخی از آنها در ایران ماندگار شدند و برخی دیگر الان در خارج از کشور فعالیت میکنند. اما شروع فعالیت اصلی زنان روزنامهنگار، نسل ما بودند که فعالیت خود را بعد از انقلاب شروع کردند. زمانی که من وارد روزنامه کیهان شدم تعداد خانمهای روزنامهنگار را قابلتوجه میدانم هرچند نسبت به مردان کم بودند. در آن زمان خانمهایی که وارد حرفه روزنامهنگاری میشدند زندگیشان مفهوم و شکل دیگری پیدا میکرد.
بدیعی با اشاره به چگونگی پذیرش دانشجویان در رشته روزنامهنگاری روایت میکند: با توجه به سیاستهای جدیدی که حاکمیت برای ورود زنان به عرصه سیاست، اجتماع و فضای روزنامهنگاری در نظر گرفته بود، پذیرش دانشجوی روزنامهنگاری بسیار دشوار و سخت بود. در آن زمان کنکور به صورت متمرکز و سراسری نبود و هر دانشگاهی برای خودش آزمون برگزار میکرد. کنکوری که برای ما برگزار شد شبیه به آزمون دکتری الان و سؤالات تشریحی بود. اضافه بر این مصاحبه هم داشتیم تا بدانند چقدر قابلیت روزنامهنگار شدن داریم.
او توضیح میدهد: برای همین دانشجویانی که میخواستند وارد این رشته شوند علاوه بر دانش آکادمیک باید دارای پویایی و کنجکاویهای خاصی میبودند. به عقیده من ماندگار شدن خانمهای روزنامهنگار در این حرفه، به پشتکار و تلاش شبانهروزی آنان برمیگردد. در سال ۵۷ آنقدر شور، شوق و جنبش برای حرکتهای اجتماعی گسترده بود که دیگر جنسیت روزنامهنگار اهمیت چندانی نداشت.
روزنامهنگار باید یک انسان متفاوت باشد
بدیعی که خود عاشق حرفه روزنامهنگاری است، میگوید: عشق، شوق، پشتکار و علاقهمندی از مؤلفههای مهم برای یک روزنامهنگار شدن است و جنسیت معنای چندانی ندارد. برای همین در آن دوران با هر جنسیتی اگر کمی استعداد برای روزنامهنگار شدن داشتید، حتماً جذب یک رسانه میشدید. مسئله بعدی که برای روزنامهنگاران نسل قدیم اهمیت داشت پویایی و تحرک بود. ما روزنامهنگاران نسل قدیم اصلاً به پشت میز نشستن برای تهیه خبر اعتقادی نداریم و این اصلاً کار خبرنگاری نیست. خبرنگاری یعنی حضور عینی و ۲۴ ساعته در دل رویدادها.
او که معتقد است در گذشته تفکیک جنسیتی برای گماردن خبرنگار به حوزههای سخت و آسان مطرح نبود، بیان میکند: در آن دوران هر خبرنگار -اعم از زن یا مرد- تازه واردی را به سرویس حوادث میفرستادند و اولین جایی که او را میبردند، پزشکی قانونی و سالن تشریح بود که من این تجربه را داشتم. در آن دوران تحریریهها میگفتند که ما روزنامهنگار آبکی نمیخواهیم به همین خاطر ما را در معرض وقایع تلخ اجتماعی و سیاسی قرار میدادند. برای همین من معتقدم که روزنامهنگار باید یک انسان متفاوت باشد. خبرنگاری و درجه بالاترش؛ گزارشنویسی گذشتن از خود است. نمیخواهم نگاه اسطورهای به این حرفه داشته باشم ولی اگر از این مرحله عبور نکرده باشید، کار خبرنگاری بیمعنا و کپی پیست کارهای دیگران است.
گرفتن آگهی برای یک رسانه، ارتباطی به خبرنگار ندارد
بدیعی درباره نقش مدیران رسانه در تربیت خبرنگاران و حرفهایتر شدن آنان بیان میکند: اگر الان انتقادی به خبرنگاران وجود دارد به نظرم به نقص در سیستمهای مدیریتی رسانههای ما برمیگردد. من یک مثال ساده میزنم الان در بسیاری از تحریریههای ما خیلی از مدیران رسانه پیشکسوتان مطبوعاتی را دیگر نمیپذیرند، چون میگویند دید و رویکرد شماها قدیمی است و این اتفاق برای من هم افتاد و مدیرمسئول رسانهای به من گفت که ما خبرنگار آموزش میدهیم تا برای روزنامه آگهی بگیرد. واقعاً این یک مصیبت بزرگ است. هرچند گرفتن آگهی یکی از منابع درآمدی روزنامههاست ولی این کار ارتباطی با تحریریه ندارد. مثلاً من روزنامهای مثل همشهری را درک نمیکنم چون این رسانه از بدو تولدش روزنامه نبوده است. به نظرم این روزنامه ابزاری برای تبلیغات و بولتن خبری بوده که با پول کلان شهرداری تأسیس شده است .
او به ضرورت وجود پیشکسوتان مطبوعاتی در تحریریههای امروزی اشاره میکند و میگوید: عبدالرحمن فرامرزی از سردبیران روزنامه کیهان بود که تا اواخر عمر خود در روزنامه کیهان – نه با سمت سردبیری- حضور داشت. یک ستون به او داده بودند که به صورت هفتگی و گاه روزانه برای کیهان مطلب مینوشت. درواقع هدف از حضور ایشان آموزش به نسل جدید خبرنگار بود.
روزنامهنگاران نسل قدیم خود را بهروز کنند
بدیعی توصیه میکند: الان شرایط متفاوت شده و روزنامهنگاران پیشکسوت باید با روزآمد کردن خود، بار دیگر سررشته کار را در رسانههای امروز به دست بگیرند و از طرفی هم باید به روزنامهنگاری سایبر مسلط باشند. در اینجا میتوانم آقای دکتر یونس شکرخواه را مثال بزنم، با وجود اینکه از روزنامهنگاران نسل پیشین بود اما با فراگیری و بهروز کردن سواد خود در حوزه روزنامهنگاری آنلاین، در حال حاضر یکی از خبرنگاران نسل قدیم موفق در روزنامه همشهری است. چون بهره لازم را از فضای مجازی گرفت. به همین خاطر معتقدم مطبوعات ما نیازمند چنین ترکیبهایی هستند. روزنامهنگاران نسل قدیم باید به دنبال طرحی نو در مطبوعات باشند.
روزنامهها آبروی یک کشور هستند
او با توضیح درباره وضعیت الان مطبوعات تشریح میکند: معتقدم که روزنامه کاغذی را میتوان نگه داشت. اما باید یک فکر، اندیشه و مدیریت قوی در پشت آن باشد. مطبوعات باید به دنبال پژوهشهایی در زمینه چگونگی انتشار و تولید محتوا با ابزارهای جدید و جلبتوجه مخاطب باشند. نمیتوان همچنان با پایبندی بر روزنامهنگاری سنتی، انتظار بقای روزنامهها را داشت. الان که روزنامهها بحران کاغذ دارند، باید بولتنهای خبری که در سازمانها و مؤسسات گوناگون منتشر میشوند را تعطیل کنند تا شاید بتوان مشکل کاغذ برخی روزنامه را حل کرد. ما باید تلاش خود را برای حفظ روزنامههای اصلی این کشور بکنیم و با استاندارهای امروز جهانی آنها را تقویت کنیم. به نظرم الان بسیاری از روزنامههای ما نیازمند آموزش روزنامهنگاری سایبری هستند و خبرنگاران حتماً باید نزد استادی مثل آقای شکرخواه آموزشهای بهروز خبرنگاری ببینند. روزنامهها آبروی یک کشور هستند و این خیلی دردناک است که مطبوعات سراسری ما به دلیل بحران کاغذ در حال تعطیل شدن هستند.
بدیعی تحول در خود مطبوعات را هم از عوامل مهم برای بقای آنان میداند و توضیح میدهد: البته باید مطبوعات هم رویکردهای خود را نسبت به سوژههای خبری و روز تغییر دهند. متأسفانه ما دیگر در مطبوعات نگاه نقادانه نمیبینیم و این مسئله به خاطر وجود افراد غیرمتخصص در تحریریههاست که برخی روزنامه را بهعنوان ابزار تبلیغ گروه، فکر و اندیشه خود در نظر گرفتهاند. به قول دکتر محسنیان راد تریبون مسئولان شدهاند. از طرفی دیگر مردم دیگر در روزنامههای ما جایی ندارند و این یک اشکال اساسی است. رسانهها سیاستهای خبری خاصی ندارند.
بدیعی معتقد است که خبرنگار نباید منتظر اتفاق یا رویدادی باشد که از آن خبر یا گزارشی تهیه کند بلکه باید خود به دنبال خبر برود. او با یادآوری خاطرهای روایت میکند: در سال ۵۷ شاه هویدا را که نخستوزیر ۱۳ سالهاش بود، زندانی میکند. یک روز اعلام شد که قرار است برای او مصاحبه مطبوعاتی برگزار کنند و از روزنامه کیهان آقای فرقانی خبرنگار ارشد و معاون سرویس گزارش در آن مصاحبه مطبوعاتی حاضر شد. بعد در آن ساعت که همه خبرنگاران منتظر مصاحبه هویدا بودند، اعلام میکنند که مصاحبه لغو شده است و همه خبرنگاران با دستخالی به تحریریهها برمیگردند. در این میان آقای فرقانی چون آموزشدیده بود تا از زیر سنگ هم شده خبر تهیه کنند، دستخالی برنمیگردد و سؤالهای خود را با هویدا مطرح میکند. از او میپرسد که چرا وضعیت به این شکل درآمده است. روز بعد این مصاحبه به تیتر یک کیهان آمد و بسیار جنجالی شد. خب در چنین مواقعی است که هنر واقعی خبرنگار خود را نشان میدهد.
او در حال حاضر سوژه تنش میان ایران و امریکا را مهمترین موضوع برای خبرنگاران میداند و توصیه میکند: من اگر در حال حاضر بهعنوان یک سردبیر یا مدیرمسئول بودم به خبرنگارانم میگفتم که برای تهیه یک گزارش به میان مردم بروند و نظرات آنان را اول بپرسند. بعد از آن باید مسائل مردم را با کارشناسها و مسئولان مطرح کنند تا تحلیلهای درست به مخاطب بدهند. این گزارش ها و تحلیل ها باید زمانی که سوژه روز است منتشر شوند تا برای مخاطب تازگی داشته باشند.