شفقنا رسانه-پنل 《بررسی ابعاد تامین مالی تلویزیون》 با سخنرانی مهدی منتظر قائم عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، مهدی خویی استادیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی و سیاوش صلواتیان عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما با حضور جمع کثیری از دانشجویان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش شفقنا رسانه،مهدی منتظر قائم عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ابتدای این پنل گفت: درباره اقتصاد سیاسی و صدا و سیما صحبت های زیادی می توان زد .اقتصاد سیاسی به این سوال ها پاسخ می دهد که چه کسی و چرا با چه ابزارهای حقوقی و مالی می خواهد اهدافی را که در نظر دارد ،مطرح کند.ما از طریق کنترل قدرت در واقع ابزارهای اقتصادی و سیاسی را با هم همنوا می کنیم تا بتوانیم یک سازمان را در راستای اهدافی که در نظر مالک و مدیراش هست ،در خدمت بگیریم،تا آن چیزهایی را که می خواهیم محقق کنیم .اقتصاد سیاسی هدف نیست ،بلکه ابزار و وسیله ای است برای سازمانی که اهدافش مورد بحث است ،کنترل کنیم تا این سازمان بتواند با هزینه های هر چه کمتر به اهداف بلند مدت خودش برسد.
او ادامه داد: اقتصاد سیاسی اصلا محدود به منابع درآمد و هزینه نیست .اقتصاد سیاسی با بودجه و هزینه سروکار دارد ،اما مهم تر از اینها مفهوم مالکیت و مدیریت و قواعد کار است، مفهوم انحصار یا تکثر و بسیاری از مباحث دیگر که در اقتصاد سیاسی مطرح می شود .
منتظر قائم با اشاره به وضعیت فعلی صدا و سیما تشریح کرد: صدا و سیما مطلقا یک سازمان دولتی است با اینکه در شعارهایش می گوید ما برای بخش عمومی یا برای خدمت عمومی هستیم ،به نظرم همه اینها شعار است .این سازمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تحت مالکیت یا مدیریت بسیار مستقیم و دقیق حکومت است.بنابراین در مدل های حکومتی یک مدل دولتی است اما این ادعای عمومی اش از منظر خدمت اش است و خدمتی که خود سازمان و ساختار حاکمیتی ما، آن را تعریف می کند .یعنی شبیه به مبلغی است که می خواهد بگوید مصلحت شنونده من این است که به جهنم نرود به بهشت برود ،بنابراین من در حال خدمت رسانی هستم .در واقع در حال ابلاغ رسانی خود است.
او افزود:سازمان صدا و سیما حتی اگربه نسبتی بپذیریم خدمت محور است ،اما الزام خود را عمومی بودن نمی داند و با مدل هایی که عمومی بودن در مدل های سیاسی عصر معاصر تعریف می شود ،تناسبی ندارد . بنابراین اگر این سازمان را خدمت محور تفسیر کنیم،نمی توانیم آن را عمومی بدانیم .
این استاد دانشگاه با توضیح درباره نگاه حاکمیت به صدا و سیما در گذشته تا به الان بیان کرد: از سال ۷۲ و با رواج ویدئو و متصل شدن اثرات ویدئو به ورود ماهواره و پخش مستقیم برنامه های تلویزیون از ماهواره ،نظام ما به این نتیجه رسید سازمان صدا و سیما ما باید یک تلویزیون و رادیو را متکثر کند تا بتواند در برابر این جریان بین المللی و جهانی شدن محتوا مقاومت کند و حرف واحده خود را به زبان های مختلف ترجمان کند یا ازطریق کانال های متعدد عرضه کند تا به تعبیری بتواند در این جهان رقابت پیروز شود .
او اظهار کرد: از سال ۷۲ که ضد گفتمان تهاجم فرهنگی شروع شد ،صدا و سیما یک مسیری را کشف کرد که می توانست بودجه خود را افزایش دهد و آن برجسته کردن نقش خود در جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و خودش را به عنوان یک نهاد استراتژیک در حفظ کردن آن امنیت شیشه ای معرفتی و وفاق گفتمانی به جامعه ،به حاکمیت نشان داد. حکومت که در دهه ۶۰ صدا وسیما را ابزار شرایط جنگ می دانست یکباره نظام بعد از چند سال بی مهری هایی که در آن شرایط به این سازمان شد، متوجه شد که هنوز صدا و سیما اهمیت دارد و در شرایط رقابت بین المللی باید به رادیو و تلویزیون بیشتر بها دهد .
او با اشاره به تغییر مدلی که در رادیو و تلویزیون اتفاق افتاد،توضیح داد: صدا و سیما از همان زمان با یک پرچم کمیت(محدودیت در تعداد کانال هایی که داشت) و اینکه با محدودیت در توزیع جغرافیایی استانی روبرو شد و از طرفی می خواست خود را به امکانات و ارتباطات بین المللی مجهز کند ، وابستگی اش به بودجه بخش دولتی افزایش پیدا کرد . حال اتفاقی که در ایران افتاد این است که ما به دلیل رقابت ،تکثر و ایدئولوژی زدایی که در همه دنیا و ایران صورت گرفته،جهانی شدن ،انقلاب ارتباطات و بسیاری از فاکتورهای نظری دیگر، صدا وسیما مجبور شد از حالت انحصاری،ساده به سمت متکثر و چند صدایی حرکت کند ضمن اینکه می خواهد در این مسیر از مدل قدیمی و سنتی خود به سمت پست مدرن ،به روز و پیشرفته و تخصصی حرکت کند .
این عضو هیئت علمی بیان کرد: در این مسیر کشورهای مختلف گام هایی را برداشته اند. تقریبا ما الان در دنیا غیر از چند کشور جهان سومی ،هیچ کشوری که مدل انحصارا دولتی داشته باشد ،نداریم .یعنی اولین کاری که باید در ایران صورت می گرفت، این بود که مدل دولتی به سمت مدل عمومی برود و شاخص های عمومی سازی در آن گسترش پیدا می کرد که این در رابطه رسانه با قوای سه گانه و قوای فرا حکومتی خودش را نشان می داد و دقیقا ما در همینجا دچار چالش هستیم .
به گزارش شفقنا رسانه،منتظر قائم با انتقاد از مدل فعلی که بر جریان صدا و سیما غالب است ،گفت: زمانیکه شما بتوانید رسانه را از دولتی به عمومی تغییر دهید ،می توانید آن را متکثر کنید یعنی ساختارهای عمومی سازی را با دموکراتیزه کردن نظام های پخش، گسترش می دهید ،و وقتی این اتفاق بیافتد در یک شرایطی برخی از کشورها خصوصی سازی یا وارد کردن بخش خصوصی به عرصه رقابت می تواند در نظر گرفته شود .
او افزود: ما همه جا سعی کردیم انحصاری و دولتی بودن را حفظ کنیم ولی در تخصیص منابع و بودجه یا در هزینه کردها از تمام مزایای مدل های عمومی ،خصوصی یا خصولتی ،رانتی ،تکثرگرا و منابع درآمدزایی مبتنی بر بازار استفاده کنیم .همین بدون مدل بودن یا آشفتگی در مدل هنجاری ،نقطه آغاز فسادی است که ما الان می توانیم به صورت سیستماتیک در حوزه صدا و سیما به خصوص تلویزیون به صورت تقریبا اثبات شده ،تلقی کنیم. اینجا فساد به معنای سواستفاده شخصی نیست.
او با تشریح معنای فساد در سازمان صدا و سیما اظهار کرد:اینجا فساد به معنای وجود ابهام جدی در تفسیر کسب درآمد از منظر محل هزینه کردی است که قرار است در آنجا صرف شود .در یک اقتصاد سیاسی سالم می توانید بر روی این مسئله اصرار بورزید که چه درآمدی از کجا برای چه هدف نهایی حاصل می شود و این هدف در چه فرایندی ،تبدیل به برنامه می شود. در نهایت نظام نظارت و ارزشیابی مشخص می کند آیا این هزینه ای که از ابتدا تخصیص پیدا کرد، در پایان به هدف شما کمک کرده است؟فسادی که ذکر کردم از این منظر است. یعنی منبع درآمد ابهام پیدا می کند و فرایندی که پول در سازمان طی می کند ،دچار آشفتگی می شود و در نهایت میزان خدمت محقق شده توسط آن سازمان در قالب برنامه تولیده شده در نیل به اهدافش ، محل آشفتگی می شود .
سیاوش صلواتیان در ادامه این نشست با بررسی تامین منابع مالی صدا و سیما از منظر مدیریتی گفت : مباحثی درباره تامین منابع مالی سازمان صدا وسیما و تعیین جوایز در مسابقه های مختلف از زمانی داغ شد که برای چند برنامه حاشیه هایی درست شد از جمله برنامه «برنده باش» و استفتائاتی که درباره آن شد و انتقادهایی که در این زمینه وجود داشت همه این ها تبدیل به ترند هایی شد و نهایتا صحبتی که رهبری داشتند.
او ادامه داد:انتقادی که رهبری نسبت به تامین مالی برنامه های صدا و سیما داشتند به دلیل همزمانی با خبر استفتاء از اقای مکارم شیرازی و بحث های دیگر باعث شد صحبت های اصلی رهبری به حاشیه برود. صحبتی که رهبری داشتند، بحث شرعی و فقهی این مسئله نبود هر چند این ابعاد هم قابل بررسی است اما بحث شان این بود که ،این شیوه از کسب درآمد می تواند تبعاتی برای عموم مردم کشور داشته باشد، در راستای توسعه یک نوع سبک زندگی راحت طلبانه ای که می گوید شما لازم نیست برای کسب درآمد کار کنید و تلاش کنید .
این مدرس دانشگاه با اشاره به تامین مالی سازمان گفت: این گزاره را که رهبری بر آن تاکید داشت و می گفتند چنین برنامه ای باعث ترویج این جریان می شود که افراد به دنبال پول راحت و مجانی باشند،در خاطر داشته باشید چون می خواهم باز به این بحث برگردم.درآمد صدا و سیما و مدل تامین مالی صدا سیما مبتنی بر دو مسیر متفاوت است یکی مسیر آن که بودجه عمومی است که به دشواری هم به دست این سازمان می رسد که در چند سال گذشته این منبع درآمد دچار مشکلات زیادی شده است .خب بودجه ما بودجه نفتی است از طرفی دیگرمی دانید فروش نفت پایین آمده و شرایط تحریم باعث شده این کانال تامین مالی صدا و سیما دچار مشکل شود.
صلواتیان افزود:بخش دیگری از تامین بودجه سازمان(در مدل فعلی) این است که طبق قانون خودش باید به دنبال کسب درآمد باشد حال در دولت های گذشته ۵۰ درصد این بودجه از این قرار بوده و تا سال ها اخیر این رقم به ۶۰ تا ۷۰ درصد تامین بودجه از این طریق هم رسید .بنابراین ما نمی توانیم با این مدل های فعلی تامین مالی صدا و سیما بگوییم ،که صدا و سیما یک رسانه با خدمت عمومی،خصوصی یا دولتی است .چرا که همزمان باید شعار خدمت عمومی را بدهد و بعد بودجه اش را از دولت بگیرد و تلاشی هم برای درآمدزایی داشته باشد که فضا را پیچیده می کند .
این عضو هیئت علمی با اشاره به مشکلات سازمان در بخش تبلیغات توضیح داد: در این سال ها صدا و سیما در حوزه تبلیغات با مشکلات زیادی روبرو شده است چرا که کشور در شرایط رکود قرار دارد و اولین مسئله که صاحبان صنایع از آن می گذرند ، بحث تحقیق و توسعه و تبلیغات است .به همین خاطر تبلیغات در صدا و سیما به شت کاهش داشته چون متقاضی آن هم پایین آمده است .پس از یک طرف این دو کانال مالی در چند سال گذشته دچار بحران شدند و از طرف دیگر، توسعه هزینه های سازمان صدا و سیما، بالانس خرج و درآمد و هزینه های سازمان را بهم زده است .
او افزود:سازمان صدا و سیما با حدود ۴۸ هزار نفر نیرو دارد اگر فقط حقوق این تعداد از نیروها را حساب کنید عدد زیادی می شود و تقریبا اکثر بودجه ای که سازمان از دولت می گیرد صرف حقوق نیروی انسانی می شود .به دنبال این اتفاقات صدا و سیما به دنبال کسب درآمد از مسیرهای جدید تامین منابع مالی گشته است .
صلواتیان با اشاره به مدل فعلی سازمان صدا و سیما در تامین مالی خود ،توضیح داد:شاید مدل فعلی تامین منابع مالی صدا و سیما یکی از کم دردسرترین روش های تامین مالی دیگر باشد این پول نفتی که به طور منظم در سال های گذشته به صدا و سیما تخصیص پیدا کرده ، باعث شده فرهنگ سازمانی صدا و سیما ،متاثر از این شیوه درآمدی ،طرفدار به دست آوردن پول بدون زحمت باشد .همان گزاره ای که رهبری به صدا و سیما تذکر دادند که مواظب باشد تا در فرهنگ عمومی ،فرهنگ راحت طلبی را توسعه ندهد.. در حالیکه فرهنگ سازمانی خود صدا و سیما دچار این مشکل است و اختصاص به دوره یک مدیر ندارد .
صلواتیان تشریح کرد: فرهنگ سازمانی رودی است که در سازمان جاری است و کسی بخواهد در این فرهنگ غالب، خلاف جهت آب شنا کند، دچار مشکل می شود .به نظرم یکی از مسائل جدی این سازمان،تلاش ناخودآگاه فرهنگ سازمانی برای مقاومت در برابر را ه های پردردسر و با زحمت کسب پول و تامین مالی است .
این پژوهشگر با اشاره به تبعات چنین فرهنگی در سازمان توضیح داد: از چنین سازمانی که این فرهنگ سازمانی در آن جریان دارد ،نمی توانید انتظار داشته باشید در سطح عمومی هم با این فرهنگ مقابله کند .بعد شما می بینید جوابی که برخی مدیران سازمانی به این انتقاد رهبری می دهند این است که ،ما اسپانسرهای برنامه را عوض کردیم یا شیوه تخصیص پول هایی که از اسپانسرها می گیریم و به برنده ها می دهیم را تغییر دادیم و تا مشکل فقهی و شرعی آن حل شود .
او ادامه داد: در حالیکه اصلا مساله این نبود .بحث اصلی این بود که این مدل و شیوه پول دادن به شرکت کنندگان و بینندگان چه تاثیرات فرهنگی گسترده ای می تواند داشته باشد.پس این فرهنگ راحت طلبی که در حال رواج دادن است، خطرناک می باشد.در سال ۹۴ رهبری یک بحثی داشتند که پول نفت، اقتصاد کشور ما را شبیه یک بچه پولدار کرده است .شما تصور کنید فردی که سال هاست کارت های اعتباری اش توسط پدرش مدام شارژ می شود، طبیعی است که فرهنگ راحت طلبی را تجربه می کند و نیازی نمی بیند برای کسب پول و درآمد زحمتی بکشد و من در سال ۹۴ گفتم که پول نفت همین بلا را به فرهنگ سازمان صدا و سیما هم وارد کرده است.
به گزارش شفقنا رسانه،خویی در ابتدای صحبت های خود گفت: به نظرم ما باید دو حوزه را از هم تفکیک کنیم. اول منطق اقتصادی سیاسی ای که تلویزیون براساس آن هدایت می شود و براساس آن کسب درآمد و یا هزینه می کند. دوم اینکه تلویزیون به عنوان یک دستگاه ایدئولوژیک در منطق نظری اش چگونه در قبال این اقتصاد سیاسی دست به سوژه سازی می زند. من از بخش اول عبور می کنم و صرفا به بخش دوم می پردازم. به عبارتی از اینکه تلویزیون چگونه کالایی و مالی شده است و از چه اقتصاد سیاسی ای تبعیت می کند می گذرم.
او با اشاره به یک تحقیق عملی گفت: تلویزیون در طول سالیانی که از انقلاب گذشته همواره متناظر با اقتصاد سیاسی گفتمان جمهوری اسلامی ایران دست به سوژه سازی زده است. یعنی تلویزیون همیشه در حوزه های مختلف از جمله آموزش، فرهنگ و… متناظر با معانی موجود در اقتصاد سیاسی گفتمان جمهوری اسلامی ایران دست به سوژه سازی زده است. به عبارتی معانی مطلوب اقتصاد سیاسی گفتمان جمهوری اسلامی همواره معانی مطلوب صداوسیما برای سوژه سازی بوده است.
خویی ادامه داد: می خواهم به این سوال اصلی بپردازم که سوژه مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی چیست، در قبال چه معانی ای این سوژه سازی مطلوب انجام شده است. چون اگر استدلال کنیم اقتصاد سیاسی ای که درون آن زیست می کنیم به نحوی اقتصاد سیاسی بازار آزاد است، چگونه تلویزیون درصدد این است تا افراد را هم بر مبنای همین اقتصاد سیاسی متقاعد کند؟
او با بیان این مسئله که در برنامه های مختلف صداوسیما می توان ۶ شاخصه اصلی را تشخیص داد که سوژه سازی در صداوسیما بر مبنای این ۶ قاعده صورت می گیرد و منطبق با اقتصاد سیاسی بازار آزاد است، گفت: اولین شاخصه؛ ترویج معنایی که رهایی فردی است و افراد خودشان باید به دنبال رهایی شان باشند و اینکه اگر ما برای برهم زدن این ناعدالتی و وضعیت بد از ساختارهای سیاسی و نابرابری ساز درخواستی داشته باشیم، درخواست درستی نیست و افراد باید به خودشان رجوع کنند. ما در برنامه ماه عسل قهرمانانی می بینیم که رهایی فردی، آن ها را از وضعیت بد نجات داده است و ارجاع ها یا به نگاه شخصی است و یا کلی. ساختارهای سیاسی- اقتصادی نابرابری ساز در اینجا مغفول است.
خویی به بیان شاخص دوم پرداخت: شاخص دوم این است که می توان خوشحال بود. یعنی ساختارهایی که نابرابری های اقتصادی، جنسیتی، قومیتی و… را تولید و بازتولید می کنند و شما می توانید در مواجهه با آن ها نادیدشان بگیرید و خوشحال باشد. نمونه شاخص آن هم برنامه خندوانه است. به عبارتی خوشحالی مستلزم این نیست که وضعیت عینی شما عوض شود بلکه خوشحالی منوط به شما و نگاهتان است.
او با بیان اینکه شاخص سوم را در بخش دوم سخنانش توضیح می دهد به بیان شاخص چهارم پرداخت و گفت: شاخص چهارم تعریف و برقراری نسبت با گذشته است. ملت یا افرادی می توانند نسبت درست با وضعیت حالشان برقرار کنند که تجربه تاریخی منتقل شده باشد. یا به عبارتی این ملت توانسته باشند تجربه خود یا تجربه جمعی خود را در طول تاریخ نگاه کنند. اگر به برنامه هایی که درباره تاریخمان ساخته می شود نگاه کنید، می بینید که تلویزیون همیشه دنبال این بوده تا نسبت تاریخی با گذشته را مخدوش کند و اجازه ندهد تا این انتقال تجربه اتفاق بیفتد.
خویی شاخص پنجم را گذاشتن قهرمان برای رهایی به جای نهاد یا ساختار دانست و توضیح داد: در اینجا افرادی که براساس تعریف خودشان از وضعیت بد رهایی پیدا می کنند قهرمان هایی هستند که با اتصال به امر کلی یا درونی توانسته اند از وضعیت بد رهایی پیدا کنند و آن ها به عنوان شاخص ها، الگوها و قهرمانان بازنمایی می شوند.
او ادامه داد: شاخص ششم برقراری نسبت مناسکی آیینی با ایدئولوژی در تلویزیون است. یعنی تهی کردن تمام معانی رهایی بخش ایدئولوژی و آوردن ایدئولوژی در ساحت مراسم و مناسک. برای مثال به نوع بازنمایی تلویزیون از راهپیمایی اربعین نگاه کنید.
به گزارش شفقنا رسانه، منتظرقائم در ادامه این نشست با اشاره به کلیپی که در ابتدای این پنل پخش شد (دو دانشجو در این کلیپ صندوق هایی را برای جمع آوری کمک های مردمی به تلویزیون تهیه کرده بودند که کسی حاضر به کمک نشد.) گفت: چرا شهروندان در کلیپی که منتشر شد حاضر نبودند تا به صداوسیما کمک کنند؟ چرا الان بحث تامین منابع مالی برنامه سازی در صداوسیما برای من و شما به مسئله تبدیل شده است؟ و… اقتصاد سیاسی یعنی همین. گفتند ما مثل بچه پولدار فرهنگمان عوض شده و یا فرهنگ سازمان باید خیلی درد بکشد تا به تولید ثروت برسد باید بگویم ما مثل بچه پولداری که مقداری از پولمان کم شده می گوییم چرا مثل بچه پولدارها وابسته بودیم ولی هنوز شروع نکردیم تا فرهنگ بچه پولداری را زمین بگذاریم. به عبارتی تمام وجود ما اقتصاد سیاسی بچه پولداری است و از همان منظر هم در حال سوال پرسیدن هستیم. صریح بگویم ما صنعت تلویزیون را نساختیم و فهم نکردیم بلکه پول داشتیم و با تکیه بر آن، تولید و در جامعه پخش می کردیم و به آن تبعاتی رسیدیم که آقای دکتر فرمودند. هیچ وقت نقد را نپذیرفتیم که اگر شما سوژه تحمیلی از بالا به پایین درست کنید به این می رسید که هیچ شهروندی حاضر نمی شود تا از جیب خود برای تداوم شما پولی پرداخت کند.
او توضیح داد: طبق برخی گفته ها- بودجه عمومی آشکار و پنهان- هزینه نظامی ایران ۱۶ میلیارد دلار است. اگر بخواهیم براساس دلار امروز محاسبه کنیم نفری ۲ الی ۳ میلیون تومان بودجه در سال از جیب من و شما هزینه دفاعی می شود چرا ناراحت نمی شویم؟ هزینه صداوسیما ۳ هزار میلیارد تومان است. چرا در اینجا ما دلخور هستیم؟ اقتصاد سیاسی است که به ما می گوید باید از منابع، درآمد و هزینه کرد بهینه را مراقبت کنیم. یعنی من براساس اهداف مالک می توانم از تو بپرسم از مبلغی که بدست آوردی چقدر از آن منتهی به نتایج شد؟ شما در مالکیت عمومی حق ندارید بگویید من فلان مقدار پول دادم ، تلف شد و این مسئله ایرادی ندارد.
منتظر قائم با بیان اینکه در حال حاضر جزء هیئت مدیره همشهری است، گفت: اتفاقی که در موسسه همشهری افتاده با صداوسیما و چند جای دیگر تقریباً یکسان است. منابع درآمد به شیوه خصوصی به افراد خاص تخصیص پیدا کرده است و این حرفی است که آقای سرافراز می زند. در سال ۹۴ بودجه صداوسیما فلان رقم بوده و هزار میلیارد تومان درآمد سازمان صداوسیما از محل پخش آگهی بوده است و اگر واسطه ها حذف می شد و یا واسطه های خصولتی با قراردادهای بهتری کنترل می شدند تا حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان دیگر امکان افزایش داشت. چرا این شیوه برون سپاری کسب درآمد در بخش آگهی ها کنترل نشده است؟ چرا اسم این فساد نیست؟ چرا جلوی آن گرفته نمی شود؟ اقتصاد سیاسی به من می گوید طبق اهداف مالک کسی که آشکار یا پنهان منابع درآمد را تامین می کند، تخصیص می دهد و قانونی یا غیر قانونی را مشخص می کند محل بحث است.
او انتقاد کرد: صداوسیما ده ها شرکت دارد که به هیچ وجه کارشان تولید محتوای تلویزیونی نیست. صداوسیما با چه توجیهی حدود صد میلیارد تومان هزینه پیام رسان سروش کرده است؟ صداوسیما بدون هیچ گونه قانون بالادستی IPTV را راه اندازی می کند. براساس آماری که به من دادند تا سال ۹۳ حدود ۴۰۰ میلیارد تومان برای آن هزینه شده بود که بعد از چند سال هم کنار گذشته شد. الان هم نمی دانیم آیا این IPTV یک ریال به درآمد منتهی شد یا خیر؟ اقتصاد سیاسی یعنی اینکه من چه درآمدی را از کجا و در چه سیستمی وارد می کنم و با چه مکانیزم هایی آن را نظارت و کنترل می کنم و اگر کوچکترین انحرافی در اینجا صورت گرفته باشد از منظر مالک این فساد تلقی می شود و شما حق مداخله داری.
منتظر قائم با بیان اینکه اقتصاد سیاسی وصل کردن اقتصاد سازمان به قدرت است، گفت: یعنی ما تشخیص دهیم مالک کیست، با چه فرایند مدیریتی مداخله کند تا این منابع درآمد در کنار بایدها و نبایدها به اهداف منتهی شود. این مساوی نتایج اقتصاد سیاسی خاص در یک کشور ویژه نیست.
صلواتیان در واکنش به صحبت های منتظر قائم گفت: من هم می خواهم صحبت هایم را درباره آقای سرافراز شروع کنم .ما در مدیریت عنوان هایی به نام استعاره های سازمانی داریم این استعاره ها اشاره به استعاره های عمیق هر مدیر در هر سازمان دارد که باعث تفاویت یک مدیر با دیگری می شود. استعاره سازمانی اکثر ما از جمله آقای سرافراز استعاره سازمان به مثابه ماشین است .مثلا همین الان که ما اینجا هستیم به دنبال یک دکمه هستیم که آن را فشار دهیم و مسائل و مشکلات صدا و سیما از فردا روز حل شود.
او ادامه داد: ما اگر امروز درباره مسائل و مشکلات سازمان و منابع تامین مالی آن صحبت می کنیم ،آن را به یک بعد تقلیل ندهیم .مشکل اصلی سازمان که در حال حاضر با آن درگیر است ،این است که مسئله خود را فقط از زاویه اقتصاد و از بعد درآمدی آن فهم می کند .در حالیکه اصلا اینطور نیست که صدا و سیما باید دنبال روش های جدید کسب درآمد باشد و به نظرم مشکل زمانی حل خواهد شد که ما چند قدم دورتر برویم و مسئله را کلان تر ببینیم.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر ضرورت دیدن مسائل کلان صدا و سیما بیان کرد:آیا الان تنها مشکل سازمان در آمدهای آن است که می گوییم باید منابع تامین مالی خود را تغییر دهد و به دنبال کسب شیوه های جدید برای درآمد باشد؟قاعدتا موضوع می تواند خیلی متفاوت باشد چرا ما در این باره صحبت نمی کنیم که اگر بالانس درآمد ها و هزینه های سازمان بهم خورده باید در حوزه هزینه هایش فکر کند .ما در زنجیره ارزش تولید محتوا در سازمان یک سری فعالیت های اصلی و یک سری فعالیت های ساپورتیک داریم
او افزود: خیلی جالب است در همه سازمان ها وقتی قرار است فعالیتی برون سپاری شود ،فعالیت های ساپورتی برون سپاری می شود .سازمان صدا و سیما دچار مشکلات اساسی است چرا که فعالیت های اصلی خود را برون سپاری کرده ،فعالیت های ساپورتی را نگه داشته است و زنجیره ارزش و تولید محتوا به دست افراد خارج از سازمان سپرده شده است و اگر یک برنامه ساز خارج از سازمان بخواهد یک برنامه سازی برای تلویزیون کند اگر نیاز به استودیو داشته باشد ،آن را اجاره می کند .به همین خاطر باید به این بخش از مشکلات سازمان هم فکر کنیم.
صلواتیان با توضیح درباره مسائل اصلی سازمان بیان کرد:استعاره نگاه ماشینی به سازمان ها که ناشی از غلبه دیدگاه مهندسی در حوزه مدیریت رسانه است باعث شده که ما فکر کنیم اگر یکی از چرخ دنده های این ماشین را تغییر دهیم همه مسائل آن درست می شود .آقای سرافراز خیلی از صحبت هایی که می زنند درست است ولی ایشان هم در حوزه مدیریتی در صدا و سیما موفق نشدند چرا که صدا و سیما و مدیریت آن را به مثابه ماشین می دیدند .اینکه اشاره کردم سازمان باید حل مسائل خود را از دیدی کلان تر ببینید منظورم این بود که صدا و سیما باید نگاه خود را در حوزه اعتماد،توجه و مخاطب متمرکز کند چرا که مشکلات زیادی در این موارد هست که باعث به وجود آمدن مسائل در حوزه تامین منابع مالی شده است .
او ادامه داد: اگر ما بتوانیم مسئله را بزرگ تر ببینیم ،آنوقت می توانیم برایش راه حل پیدا کرد ولی متاسفانه با توجه با تاثیر پذیری فرهنگ سازمانی از بودجه نفتی و کسب درآمد بدون زحمت ،باعث شده جلوی این نوع نگاه گرفته شود .مثل همان بچه پولداری که وقتی پدرش ورشکست می شود به جای اینکه به دنبال راه های جدید برای کسب درآمدهای جدید باشد و نوع رفتار خود را عوض کند ،همچنان بر روی سر خود می زند که چرا این اتفاق افتاد و دنبال راه کسب درآمد بدون زحمت است.
او با اشاره به راه حل های پیشنهادی گفت:مدل کسب و کار و درآمدیک رسانه فقط شیوه کسب درآمدهای آن نیست دسته بندی مخاطبانش هست،هزینه هایش هست ،جریان های درآمدی اش هست شیوه تخصص درآمدهایش هست و ابعاد متعددی که در مدل کسب و کار باید به آن فکر کرد.
به گزارش شفقنا رسانه،خویی در ادامه این نشست گفت: معتقدم صدا و سیما بر حسب مکانیسم هایی که اساتید گفتند خودش یک بنگاه اقتصادی کالایی شده است و بر اساس روابطی که در آن جریان دارد مثل ستاره مربع ها و اسپانسرها و..اما مسئله من در اینجا این است که سازمان خودش به شکل بنگاه اقتصاد کالایی در قبال اقتصاد سیاسی شده ،دست به سوژه سازی می زند و به نظرم موفق هم است.یعنی علی رغم اینکه ما می بینیم افراد با صدا و سیما بد هستند و می گویند به این سازمان اعتماد نداریم صدا و سیما در کنار برنامه دیگری که وجود دارد ،دست به سوژه سازی های موفق می زند و این هم تحجبی ندارد چون فرمی که صدا و سیما از آن تبعیت می کند همان فرمی است که بر اساس آن «من و تو» و یا برنامه های «بی بی سی» شکل می گیرد .مثلا همین برنامه های کشف استعداد یا خنداننده شو. حال سوال این است آیا می توان از یک فرم واحد دو معنای آلترناتیو استنباط کنیم ؟
این مدرس دانشگاه با انتقاد از فرمی که صدا و سیما برای برنامه هایش انتخاب کرده،توضیح داد: مثلا من فرم سلطه بخش را انتخاب کنم ولی معنای رهایی را داشته باشد که رویکردهای نظری می گویند این کار ممکن نیست و اختیار کردن فرم سلطه و تلاش برای معنای رهایی بخش در آن فرم به هیچ چیز جز ابتذال منجر نخواهد شد .مثلا اخبار روزنامه ما از برنامه های ماهواره ای در شبکه افق تقلید می کند شبکه ای که به لحاظ ایدئولوژیک و سازمانی همان فرم است اما آیا این می تواند معنای آلترناتیو دهد؟قطعا نه.نهایت این اتفاق می افتد که سوژه ای که کانال های ماهواره ای در حال ساخت آن هستند ،اقتصاد سیاسی ما هم به دنبال ساخت آن است و بحث های ایدئولوژی به مناسک بدل خواهد شد و اصلا هیچگونه معنای رهایی بخش در آن نخواهد بود .برنامه عصر جدید به من نوعی می گوید که یک فرد معمولی با یک کشف ساده امکان دارد به یک فرد خارق العاده تبدیل شود .
خویی افزود: آن چیزی که در صدا و سیما ساری و جاری است و در قبال آن سوژه سازی انجام می شود آن معنا فرقی با آنچه در اینستاگرام هست ندارد ،فرقی با شبکه های ماهواره ای ندارد همه اینها یک سوژه را می خواهند سوژه ای که تغییر وضعیت اش را منوط به فردیت خود بداند و این فرم واحد باعث می شود تخیل اجتماعی از بین برود و صرفا تخیلی فردی جای تخیل اجتماعی را بگیرد .ما می دانیم که همه برنامه های چون عصر جدید که تقلیدی از امریکن تلنت و …. است پشت آن یک فرا روایتی است که در حال تولید آن است و خود صدا سیما درن آن فراروایت قرار می گیرد که اقتصاد سیاسی نئولیبرال را هژمونیک کند حتی در کانتکسی که کشور ایران است .یعنی سوژه نئولیبرال در قبال صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با سوژه نئولیبرال در شیلی فرق دارد. ولی معنا یک معنا است و گفتمان هم همان است ولی به انواع مختلف کانتکس جوآلایز می شود.
به گزارش شفقنا رسانه ،خویی در ادامه راهکار را صرفا در احیای فرم دانست و تاکید کرد: احیای فرم هم مستلزم داشتن نبوغ، سواد، شناخت زمینه خودمان و… است. اینکه من فرم غربی را بگیرم و درون آن محتوای بومی اسلامی- ایرانی بریزم به ابتذال منجر خواهد شد. من برنامه عصر جدید را دیدم و مجری تمام توانش این است تا در ساحات مختلف بگوید که ما در حال ایرانیزه کردن برنامه هستیم.
او ادامه داد: در صداوسیما فرم تکثیرشده را به عنوان حقیقت انتخاب کردیم. بنیامین به ما می گوید حقیقت در تکثیر تولید خواهد شد و آن چیزی که کثیر است به حقیقت بدل خواهد شد. در صداوسیما هم همین اتفاق افتاده است. حقیقت فرم تکثیر شده غربی را گرفتیم و برای ما به حقیقتی بدل شده که پر کردن این فرم با محتوای خودمان تلاش های مذبوحانه ای انجام می دهیم و این مسئله به هیچ چیزی غیر از ابتذال منجر نخواهد شد.
منتظر قائم در ادامه نشست تاکید کرد: اقتصاد سیاسی به ما می گوید آن بچه پولدار اگر به این نتیجه رسیده که پولش تمام شده است باید از این به بعد با عقلا و افراد خلاق نشست و برخواست کند. اینگونه مردم حاضر می شوند هزینه اش را بدهند. ما آن بچه پولداری هستیم که از طرفی می خواهیم فرهنگ قدیم را داشته باشیم و از طرفی هم نق می زنیم که پول بابا کم شده است. اقتصاد سیاسی یعنی اینکه سازمان مسئول و پاسخگو باشد و توسط ذی نفعان، حکومت، ملت و عامه مردم به صلابه کشیده شود.
خویی هم در پایان سخنان خود گفت: تمام حرف هایم ناظر بر این بود اگر ما یکسری المان ها را حذف کنیم به این می رسیم، متن برنامه های صداوسیما که ناظر به اقتصاد سیاسی بازار آزاد است به شدت در سوژه سازی برای طبقه متوسط موفق بوده است. به عنوان نتیجه گیری این را مطرح می کنم که ناظر به مقولات اقتصاد سیاسی اتفاقاً صداوسیما در سوژه سازی بخصوص در بین طبقه متوسط شهری به شدت موفق بوده است. علی رغم اینکه همین طبقه متوسط شهری صداوسیما را میلی خطاب کنند و آن را نپسندند.