شفقنا رسانه-همزمان با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی بسیاری از رسانه ها در گفت و گو با کارشناسان به بررسی وضعیت نهادهای مختلف اجرایی و تصمیم ساز در طول این چهار دهه می پردازند و نقاط ضعف و قوت آنها را بیان می کنند.اما یکی از نهادهای مهم و اثر گذار که باید این روزها مورد توجه رسانه ها باشد بررسی فعالیت های خودشان در طول این چهار دهه پس از انقلاب است .آیا رسانه ها در پرداخت به شعارهای امام و مردم و آرمان های انقلاب در طول این سال ها موفق بوده اند؟ تفاوت اساسی رسانه ها مخصوصا مطبوعات قبل از انقلاب با بعد از آن در چیست؟با شناسایی عملکرد رسانه ها در این سال ها و مطرح کردن انتقادات و نظرات اهالی رسانه و پیشکسوتان روزنامه نگاری ،می توان از مسائل و چالش هایی که رسانه ها با آن روبرو هستند آگاه شد و با تغییر رویکرد در جهت بهتر شدن فعالیت رسانه ها گام برداشت.
محمد بلوری از روزنامه نگاران پیشکسوتی است که قبل از بررسی فعالیت رسانه ها ،به بیان روایت هایی از وضعیت تحریریه ها قبل از انقلاب می پردازد و به شفقنا رسانه می گوید : ما در اواخر سال ۵۷ که اعتراض های مردم شدت پیدا می کرد بیشتر تحریریه را به جمع آوری گزارش و خبر از شهر اختصاص داده بودیم .از شهرستان هم خبرهای زیادی به دست ما می رسید و در آن زمان عکاس ها را هم مجهز کرده بودیم که به میان مردم بروند و تظاهرات را پوشش بدهند در آن روزگار که شلیک گلوله به سمت تظاهرات مردمی زیاد بود و بسیاری از هموطنانمان خونی و زخمی می شدند، عکاسان و خبرنگاران سعی می کردند بیشترین نقش را در اینجا و کمک رسانی به مردم داشته باشند و مجروحین را به بیمارستان ها می رسانند چرا که خبرنگار و عکاسان طاقت دیدن این صحنه را نداشتند به خاطر همین بیشتر نقش شان در میان شهر علاوه بر خبر رسانی و عکس گرفتن،کمک به مردم بود.
او ادامه می دهد: آن زمان من در قسمت سردبیری بودم و صبح ها وقتی به تحریریه می آمدم می دیدم روی میزم پکیجی از عکس ها و صحنه های درگیری مردم با نظامیان و خبرها و گزارش های میدانی است .یادم هست در این جریان که مدام عکس های زیادی بر روی میزم بود و حتی من فرصت این را نداشتم که شرحی بر روی عکس ها بنویسم و فقط یک سطر درباره عکس ها می نوشتم که عکس ها در کدام صفحات جاگذاری شوند ،یک بار عکسی از مبارزات مردمی به دستم رسید که بسیار جالب بود و با چاپ اش خیلی مخاطب مجذوب اش شد .به این صورت که،یکی از دانشجوها مقابل دانشگاه تهران به نرده ها تکیه داده بود و دستانش را به علامت تسلیم بلند کرده بود و در مقابل یک سرباز تفنگ خود را نشانه این دانشجو گرفته بود ،و عکاس ما توانسته بود از این صحنه عکس بگیرد.خب واقعا این صحنه خیلی تکان دهنده بود و من گفتم این عکس برای صفحه اول چاپ شود . می توانم بگویم هیجان انگیز ترین عکسی بود که من از تظاهرات مردمی دیده بودم و چنین تیتری را برای عکس انتخاب کردم که «نزن سرباز» .این صحنه ، به عنوان تکان دهنده ترین عکسی بود که ما در روزنامه کیهان چاپ کردیم . آن روز حتی روزنامه به چاپ سوم رسید و به نوعی نایاب شد . گاهی اوقات یک عکس از چنین صحنه ها یی، دو ستون حرف داشت .
بلوری با اشاره به اعتصاب مطبوعات در زمان قبل از انقلاب روایت می کند: قبل از انقلاب ما در تحریریه به خاطر سانسورهایی که اعمال می شد ،اعتصاب کردیم و این اعتراض در زمان شریف امامی که شعارش «آشتی ملی» بود اتفاق افتاد.در واقع امامی با این شعار می خواست جامعه را آرام کند چون می دید روزنامه ها به صورت مرتب گزارش و خبر می نویسند و جریان انقلاب در حال شکل گیری و شدت بود و مطالب ما خیلی تاثیر گذار بود . امامی با خود اینطور فکر کرده بود که اگر روزنامه ها را کنترل کند شدت انقلاب در مردم کم می شود و لایحه ای درست کرد که ما سانسور نمی کنیم در حالیکه ما شاهد سانسور روزانه در تحریریه ها بودیم .
این پیشکسوت روزنامه نگاری تعریف می کند: یادم هست که۱۹ مهر سال ۵۷ یک بار تیمسار اویسی برای کنترل مطالب ما ،دو سرهنگ را به تحریریه کیهان و اطلاعات فرستاد تا از نزدیک بتوانند خبرنگاران را کنترل کنند و اگر می دیدند عکس یا مطلبی هیجان انگیز است جلوی آن را بگیرند و این سرهنگ ها به دفتر شورای سردبیری رفتند و دستور دادند که هر مطلبی قبل از رسیدن به چاپخانه ، باید اول آن را ببینند .یعنی می خواستند سانسور را از بطن خود روزنامه شروع کنند و مطالبی را که فکر می کردند هیجان انگیز است به سطل اشغال می انداختند. خب در این حین خبرنگاران دیدند که به آنها برمی خورد و حیثیت خبرنگاری شان زیر سوال می رود .به همین خاطر روزنامه کیهان و اطلاعات شروع به اعتراض کردند و علیه این سانسور نظامی در روزنامه ها اعتصاب کردند و گفتند اگر روال به همین صورت باشد ما دیگر کار نمی کنیم .
به خاطر سانسور های زیادی که می شد اعتصاب کردیم
بلوری با اشاره به چگونگی مقاومت روزنامه نگاران در برابر سانسور می گوید: شریف امامی از جریان این اعتصاب ها ترسید و می خواست کار تیمسار اویسی را خنثی کند به همین خاطر پیش شاه رفت و گفت من که با شعار آشتی ملی آمده ام به من فرصت بدهید، وقتی تیمسار اویسی چنین کاری را کرده که اوضاع جامعه شلوغ تر و ملتهب تر می شود و اگر اعتصاب تحریریه ها ادامه پیدا کند مملکت دچار آشفتگی بیشتری می شود .در این هنگام شاه به اویسی دستور داد که سرهنگ هایش را از تحریریه ها خارج کند که همین اتفاق هم افتاد و آنها از تحریریه رفتند. بعد از این اتفاق،از دفتر نخست وزیری با ما تماس گرفتند که دیگر اعتصاب ها را تمام کنید و دوباره روزنامه را چاپ کنید که روزنامه اطلاعات این کار را کرد و دوباره چاپ شد و سردبیر اش با من تماس گرفت و گفت که من روزنامه را چاپ می کنم ولی من مخالفت کردم و گفتم من روزنامه را در نمی آورم.
او ادامه می دهد: دلیلم این بود که تا وقتی سانسور در این مملکت است ما روزنامه را چاپ نمی کنیم بعد همه خبرنگاران صحبت های من را تایید کردند و با من همراه شدند .بعد از این جریان شریف امامی متوجه ادامه اعتصاب ما می شود و می گوید این چه وضعی است که روزنامه کیهان باز هم منتشر نمی شود.دوباره با دفتر روزنامه تماس می گیرد و با مدیر روزنامه که صحبت می کنند او می گوید به من ارتباطی ندارد با بلوری صحبت کنید.در این میان روزنامه اطلاعات هم با من تماس گرفت و گفت که وقتی دوباره روزنامه را چاپ کردیم مردم به سمت ما حمله کردند و ما را به عنوان ضد انقلاب می شناسند من هم گفتم قبلا هشدار داده بودم که چاپ نکنید .بعد روزنامه اطلاعات وقتی این اوضاع را می بیند همه روزنامه های چاپی خود را به چاپخانه فرستاد و در آنجا را بستند و مجبور شدند به اعتصاب بپیوندند.
بلوری با اشاره به پافشاری تحریریه برای صادر کردن بیانیه می گوید: هنگامیکه شریف امامی با من تماس گرفت با لحنی صمیمی و گرم به من گفت چرا دیگر روزنامه را منتشر نمی کنید ما که سرهنگ ها را از تحریریه روزنامه خارج کردیم. من هم گفتم ما تصمیم گرفتیم اعتصاب ادامه داشته باشد و روزنامه چاپ نکنیم و من توضیح دادم چون شما سال ها سانسور را ادامه دادید الان هم قصد ادامه آن را دارید ولی از راه دور.بعد به شریف امامی گفتم شما یک اعلامیه صادر کنید و توضیح دهید که تا الان سانسور می کردید بعد از این ،رژیم و دولت تعهد می دهد که روزنامه را سانسور نمی کند .امامی گفت اصلا نمی شود چنین اطلاعیه ای صادر کند .ما هم در این باره مقاومت کردیم تا اینکه از روزنامه آیندگان و اطلاعات به دفتر ما آمدند و قرار شد. جلسه ای داشته باشیم برای اینکه بدانیم برنامه چیست.
او ادامه می دهد: من پیشنهاد دادم یک شورا درست کنیم که ترکیبی از نماینده چاپخانه ها و حروفچین ها و همکارهای تحریریه باشند بعد به سندیکای خبرنگاری برویم و مسائل مان را در آنجا مطرح کنیم ببینیم چه برنامه ای را در پیش بگیریم. در این میان،دوباره به من اعلام شد که از دفتر نخست وزیری با من تماس گرفتند و شریف امامی پیام داد که ما حاضر به مذاکره هستیم ،این یعنی اینکه ما میخ مان را خوب کوبیده بودیم.روز بعد با جمعی از نمایندگان مطبوعات به دفتر نخست وزیری رفتیم و دوباره خواسته خود را درباره انتشار اطلاعیه مطرح کردیم و آنها هم دوباره گفتند ،نمی شود .خلاصه جریان اعتصاب ها ادامه داشت و ما ۴ روز روزنامه منتشر نکردیم از طرفی رژیم می دید که اوضاع مملکت خیلی بهم ریخته است اگر روزنامه ها به همین منوال ادامه دهند خیلی بدتر می شد .این را هم تاکید کنم در روزهایی که روزنامه چاپ نمی شد مردم مدام با دسته های گل به تحریریه می آمدند حتی به حساب ما پول می ریختند که ما در تنگنا نباشیم یعنی اینکه تا این حد مردم خواهان ما مطبوعاتی ها بودند .
بزرگترین پیروزی برای ما نتیجه گرفتن از اعتصاب هایمان بود
بلوری با اشاره به نتایج اعتصاب ها در روزنامه بیان می کند: بالاخره در پنجمین روز ، اطلاعیه را گرفتیم و اعتصاب را شکستیم .این پیروزی خیلی برای ما ارزش داشت حتی وقتی می خواستند با قانون مطبوعات دست و پای ما را ببندند ما جلوی آنها را گرفتیم و اجازه نوشتن چنین قانونی را به آنها ندادیم و بعد از ماجرای اطلاعیه، رویکرد ما شدید تر شد و هر خبری که از شهرستان و تهران به دست ما می رسید ما پوشش می دادیم و واقعیت ها را می نوشتیم و این بزرگترین پیروزی مطبوعات برای اولین بار در تاریخ مطبوعات بود که اعتصاب کردیم و به حرفمان رسیدیم.
بلوری درباره اوضاع تحریریه ها بعد از انقلاب خیلی خاطره خوبی ندارد و تعریف می کند: بعد از انقلاب نظم و قانون خاصی در ابتدای کار برقرار نبود که اداره ها و مطبوعات بر اساس یک قانون تدوین شده پیش بروند .گاهی اوقات یک عده ای با تظاهرات وارد تحریریه می شدند و اعتراض می کردند در واقع یک عده خاص بودند .حتی گروهای چپ هم در میان آنها هم بودند و مردم را جمع می کردند و می گفتند روزنامه ها ضد انقلاب شدند پس باید برویم روزنامه ها را از دست آنها بگیریم با این نیت به روزنامه ها می آمدند حتی گاهی می خواستند که چاپخانه ها را منفجر کنند.
او روایت می کند: یک عده ای هم بودند که عقاید اسلامی داشتند ولی کارکرد روزنامه را نمی دانستند و در روزنامه جمع می شدند و می گفتند شما ها از انقلاب تعریف نمی کنید من هم توضیح می دادم که روزنامه باید مستقل باشد ما انقلاب کردیم که استقلال را حفظ کنیم نه اینکه از این گروها یا فلان گروه تعریف کنیم.روزنامه نگار کارش این نیست .حرف خبرنگار در بی طرفی است و هر آنچه را که می بیند ،باید بنویسد و اول از همه ما خبرنگار ها باید به این موضوع عادت کنیم و مردم باید انتقادها را بپذیرند.
او با اشاره به وضعیت استقرار خود در روزنامه کیهان بعد از انقلاب می گوید: من همیشه به خبرنگارانم می گفتم وقتی یک گزارش می نویسید یک قاضی بی طرف باشید واقعیت ها را همانطور که هست بنویسید که همگی به این رویکرد عادت کنیم مگر نمی گوییم برای آزادی انقلاب کردیم خب باید یاد بگیریم چطور آزادانه بنویسیم نه اینکه مطلب های ما آمیخته به شعار باشد .کار روزنامه زنده باید یا مرده باد نیست .بعد از یک سال در دوران جدید من به همکاران سابق در تحریریه گفتم نمی شود با این اوضاع گروه های فشار کار کنیم و باید روزنامه را ترک کنیم . در تحریریه که حدود ۴۰ نفر خبرنگار بودیم ۳۰ نفر حاضر شدند روزنامه را ترک کنند .هنگامیکه می خواستیم روزنامه را ترک کنیم، مدیر جدید روزنامه به من گفت شماها جز قدیمی های روزنامه هستید وقتی با این نیروی حرفه ای روزنامه را ترک می کنید کار من برای ورود نیروهای جدید به داخل تحریریه خیلی سخت می شود من هم گفتم به شما قول می دهم اگر همه پول بازخرید این ۳۰ نفر را بدهید با چند نفر از همکاران به روزنامه می آییم تا الفبای روزنامه نگاری را به نیروهای جدید آموزش دهیم.اما به خاطر اختلاف دیدگاه هایی که با مدیر روزنامه در رویکرد جدید داشتیم نتوانستم در تحریریه کیهان بمانم و بعد از مدتی از تحریره کیهان را ترک کردم.
خبرنگاران از کشف موضوعات جدید باز مانده اند
بلوری با انتقاد از وضعیت فعلی رسانه ها و کار روزنامه نگاران می گوید: به نظرم در طول این چهار دهه رسانه ها خیلی نتوانستند در پرداخت شعار های مردم و آرمان های انقلاب و امام موفق باشند .هر چند در روزهای اول قدم هایی برداشتند .ولی در ادامه نتوانستند، چرا که روزنامه نگاران اسیر شبکه های مجازی شدند و روزنامه ها از تلاش و ابتکار افتادند .از طرفی دیگر خود مدیران جناحی فکر می کردند و بعد نظر جناح های خود را در روزنامه ها دخالت دادند .همچنین مدیران روزنامه سعی کردند خود را از انتقاد سالم که حرف امام هم بود ،دور کنند و آن چالش و تحلیل و نظر را که باید در روزنامه ها بخش عظیمی داشته باشد ،تقریبا از بین رفت.
او توضیح می دهد: مخاطب وقتی روزنامه ای را می بیند که خبرهای روز گذشته خبرگزاری ها را کار کرده ،دیگر چه ارزشی برای خواننده دارد.در صورتیکه همیشه به خبرنگاران گفتم شما می توانید از شبکه های مجازی، فقط به عنوان سوژه استفاده کنید بعد می توانید ابعاد مختلف آن سوژه را باز کنید که به خواننده دید تازه ای بدهید که این کار را نکردیم و روزنامه ها از رونق افتادند یا ما الان با بی نظمی های زیادی در پرداختی حقوق روزنامه نگاران مواجه هستیم خب در این شرایط روزنامه نگار انگیزه ای برای کار ندارد و از کشف موضوعات و سوژه های جدید باز می ماند. بعد از انقلاب که وارد روزنامه ایران شدم ابتکار آزاد کردن زندانیان بدهکار را من برای اولین بار کشف کردم.یا آنقدر درباره اعتیاد نوشتیم که راه و مجوز برای درمان اعتیاد را گرفتیم.