شفقنا رسانه- سید حجت مهدوی، استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:
روز گذشته، روز خبرنگار بود. اقدامات و ابتکارات فصلی مانند برگزاری نمایشگاههای مطبوعات یا انعقاد پارهای از دعوتها، نشستها و کنفرانسهای موسمی و خاصه فلسفه نامگذاری پارهای از ایام روزگار به نام پدیدهای از پدیدههای زندگی مدنی و تدوین آن در تقویم سالانه کشور، بهواقع و البته بشرطها و شروطها، امری بجا و فرخنده به نظر میآید و آن اینکه باید عنایت داشت که چنین اجماع و توافقاتی، به مرور به کلیشههای فرساینده و اموری بلاموضوع تبدیل نشود! بلکه از رهگذر چیدمان چنین مقدمات و ترتیباتی، در نهایت نوعی تحرک، تأمل و بازاندیشی در ارتقا و بهبود وضعیت آن پدیده در افق آینده کشور نیز اتفاق بیفتد. برای مثال وقتی روزی به روز رسانهها اختصاص داده میشود، چنین تسمیه و تخصیص فرهیختهای، بالقوه در اذهان میتواند نماد و استعارهای از اهمیت بلافصل رسانهها در ارتباط با گردش آزاد اطلاعات را تداعی کند. رسانه اگر واقعا در تراز خود رسانه باشد، در تقریر حقیقت و تقلیل آلام بشری شأنی بزرگ دارد. در کارویژههای رسانهای، حقیقت به آزادی و آزادی به حقیقت، منتهی میشود. رسانهها در هر دو وجه حقیقی و مجازی خود میتوانند در تحکیم پایههای مردمسالاری در جهان امروز آوانگارد باشند. جا دارد در راستای چیدن چنین فرصتهای بینظیر و ارزنده ملی در قالب تنظیم قیاساتی ساده، روشن و مدلل، یک محاسبه سرانگشتی مشخص کند بهلحاظ کمی و کیفی، فاصله و ربط و نسبت واقعی در ایران با رسانههای دنیا در چه سطحی قرار دارد؟ میزان تیراژ آنان چگونه قلم و رقم میخورد؟ تأمین و تضامین امنیت شغلی آنان در نسبت با ما چگونه ارزیابی میشود؟ با چه سازوکاری رفاهیت نسبی آنان رتبهبندی میشود؟ منزلت اجتماعی خبرنگاران در بین آحاد مردم و ارباب قدرت، چگونه تعریف و تبیین میشود؟ آیا آنان نیز به صنف ارجمند خبرنگاران خود کمتوجهاند؟ آیا آنان نیز وقت و بیوقت شاهد چنین تورم لجامگسیخته و هکذا تکوین تبانی پنهان در تدارک کاغذ و اقلام و اجناس مورد نیاز خود هستند؟ امروز درآمدن شبکهها و سرویسهای اینترنتی مجال چندانی برای فروبستگی و اعمال سانسور در حقایق و وقایع جوامع باقی ننهاده است. جهان متلازم و فزاینده اخبار، به سهولت در چنبره تمنیات و توقعات نامعقول افراد درنمیآید. بالاجبار باید مقتضیات و مدلولات چنین جهان نوینی را تمکین کرد، بهویژه آنجا که براساس مبانی و دلایل مصرح قانون اساسی قرار است مردم در تعیین سرنوشت خود نقشی اساسی ایفا کرده و برای ساختن آینده، رسالتی راهبردی داشته باشند. در چنین حال و دقایقی شرط اولقدم آن است که به ژورنالیستها و جهان بیکران رسانهها به جهت ترصد و نظارت دقیق و بیپروا در حوزه مسئولیت و الزاما به سبب پاسخگوکردن و در یک کلام بالضروره بهچالشکشاندن نهادهای قدرت اهمیت بسزا داده شود، نه اینکه به لطایفالحیل در تحدید و تهدید آن کوشش شود. با نگره نومینالیستی، در جهان ذاتیات و انباشته از امور ذاتی، هر چیز با خود جایگاه و الزامات و انتظاراتی به همراه دارد که سوای خواست و داوریهای نفسانی این و آن مینشیند.
با این دید و داوری، قلبماهیتکردن و تقلیل و سلب جوهریت از رسانهها و پیامها و پیامدهای فراگیر آن بهغایت امری ممکن و مطلوب نیست. براساس دادهها و تجارب عینی، امروز نقش رسانهها در جلوگیری از خودکامگی و بروز فساد سیستماتیک نقشی بنیادین و بیبدیل است و به حتمیت، چنین کارکردی به سود جوامع است. متأسفانه سالهاست که رسانه عمومی رادیو و تلویزیون به دور از مطالبات مردمی، به میل خود راه خود را میرود و نغمات ناشنیدنی خود را میسراید، چنین دستگاه بهلحاظ بوروکراتیک عریضوطویلی با توجه به بهرهمندی از بودجههای کلان، فارغ از رسالت حرفهای و ظرفیت قانونی خویش رفتار میکند و به هیچ نصیحت مشفقانهای هم گوش نمیدهد و در نهایت با اتخاذ یکسونگریها، به مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عدیده کشور دامن میزند. مشکلات از آنجا وجهی تراژیک به خود میگیرد که امروز در نبود احزاب قدرتمند و در غیاب نهادهای مدنی مؤثر، این مطبوعات متعهد به رسالت و پرنسیبهای مدون و قانونمند کار خود هستند که علاوه بر بار و وظایف ذاتی خود، حامل بار برزمینمانده چنین احزاب و نهادهای مفقودی نیز شدهاند. مشکلات ریز و درشتی که با نامهربانی بر اصحاب مطبوعات تاکنون رفته و میرود یکی و دوتا نیست که در این مقال کوتاه مسطور افتد. من از معضل این نکته مجملی گفتم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.