شفقنا رسانه- روزنامهها امروز چندان قوی ظاهر نشدند و در صفحات داخلی روزنامههایی که معمولا تولیدمحور هستند، هم کم رمق بودند. با این حال مصاحبه تلویزیونی حسن روحانی به تیتر اصلی روزنامهها از جمله ایران، صبح نو، خراسان، کیهان، جوان، همشهری، همدلی، قانون، فرهیختگان، اطلاعات، اعتماد، ابتکار، آرمان امروز و دنیای اقتصاد آمد. سوتیترها مهمترین بخشهای این اظهارات را کنار هم قرار دادند. عکسهای انتخابی هم رسمی و بدون نکته بودند و به راحتی میتوانستند با تصاویر مطالب دیگر جایگزین شوند؛ گرافیک تیتری برای جوان و اعتماد و انتخاب عکس اجتماعی در همشهری نمونههایی از تشخیص درست این روزنامهها در چینش جذابتر بودند. انتخاب تیترها بسیار متفاوت بود در مواردی مثل قانون بسیار بینکته و مبهم بود؛ اعتماد هم همان نکته را صریحتر بیان کرد که برای مخاطب قابل درک است. به نظر میرسد با توجه به زمان مصاحبه رونامهها تقریبا تحلیلی در این زمینه ندارند و صرفا سخنرانی رئیسجمهور را بازتاب دادند. اما این خبر در کنار وضعیت بازار ارز و سکه بعد از اعلام بستهی جدید بانک مرکزی و خبر برگشت دوبارهی تحریمهای آمریکا در کنار بیانیهی اروپایی برای حفظ برجام، تصویر جامعتری از وضعیت سیاست داخلی و خارجی برای مخاطب ترسیم میکند. احمد خرم در بخشی از سرمقاله اعتماد دربارهی مصاحبهی تلویزیونی شب گذشته نوشت: «…آقای روحانی دیشب تاکید کردند بر وعدههای خود پایبند هستند اما لازم است که این پایبندی در عمل دیده شود. چهارمین نکته قابل توجه این است که جامعه در شرایط ویژهای قرار دارد. اکنون نیازمند امید و بازگشت اعتماد مردم به دولت و حاکمیت هستیم. این بحثی که آقای رییسجمهور در مورد انسجام داخلی طرح کردند ناظر بر همین ضرورت است. مملکت نمیتواند همزمان در دو جبهه داخلی و خارجی بجنگند. هر چه سریعتر باید برای حل مشکلات اقدام کرد. لازم است که همه نیروها، دولت و مردم در کنار هم متحد وارد صحنه حل مشکلات شوند. این انسجام اگر ایجاد شود قطعا ترمز امریکا کشیده خواهد شد. نکته دیگری هم بود که فکر میکنم آقای رییسجمهور فرصت نکردند مطرح کنند و تاثیر معجزه آسایی در توسعه کشور دارد، کوچکسازی بدنه دولت و حاکمیت است. لازم است که دولت به این نکته نیز توجه کرده و حقوق بگیران خود را کم کند.»
غلامرضا صادقیان سردبیر جوان در بخشی از سرمقاله در واکنش به نامهی رئیسجمهور دربارهی بیان حقایق در مجلس نوشت: «… آقای رئیسجمهور! جان من و جان شما این بار در مجلس «همه حقایق» را بگو، نه فقط «برخی از حقایق» را. بگذار تا چشم ما به واقعیتهایی که از ما پنهان داشته شده است، روشن شود. اجازه ندهید تا نام شما هم در کنار نام رئیسجمهور «بگم، بگم» که دستآخر هیچ چیز هم نگفت، در تاریخ ثبت شود. شما تا همین جای کار در راهبرد و روش، بسیار به او شبیه عمل کردهاید، مبادا که این برند خاص او را هم بدون پرداخت کپی رایت، مالک شوید!من اگر جای نمایندگان مجلس بودم، همه آن سوالهای کلیشهای را دور میریختم و فقط از شما میپرسیدم لطفاً توضیح دهید چرا رئیس بانک مرکزی را برکنار کردید؟! فقط همین! دقیقاً بگویید در دولت تدبیر و امید چه نقصی در کار این مقام دولتی دیدید که او را کنار گذاشتید. لطفاً تمام جزئیات را با صراحت شرح دهید و البته با گفتن همه حقایق آن!»
خراسان در سرمقاله پنج عامل موثر در موفقیت بستهی ارزی بانک مرکزی را بررسی کرد و دربارهی دومین عامل نوشت: «فاصله فسادزای نظام ارزی و بازار پر شود: تجربه بحران ارزی امسال نشان داد که فرایند و زنجیره ارز از ابتدا که ثبت سفارش واردات است تا انتها که عرضه کالای وارداتی در بازار است، چقدر آسیب پذیر و بی در و پیکر است! شکل گیری یک شبه شرکت های صوری، پالایش نشدن وارد کنندگان، معضل کارت های بازرگانی اجاره ای، ارتباط نداشتن سامانه های وزارت صنعت، بانک مرکزی و نهادهای نظارت بر بازار برای رصد نحوه توزیع و قیمت گذاری کالاهای وارداتی نشان می دهد که نظام ارزی، نظام تجاری و نظام توزیعی کشور چقدر به مثابه جزایر دور افتاده از هم عمل می کنند. شرکت هایی که یک شبه تاسیس شده اند، اقدام به ثبت سفارش می کنند. آن هم از فرایند فاسد و معیوبی که اشکالاتش در ماجرای واردات خودرو مشخص شد. سپس ارز برای واردات اختصاص می یابد و کالا وارد می شود و همین کالا بدون نظارت موثر در بازار با نرخی متناسب با ارز آزاد توزیع می شود. اکنون در شرایطی که بسته جدید نیز ناگزیر از تداوم روند دو نرخی برای ارز است، اصلاح این چرخه معیوب ضروری است. البته رئیس کل بانک مرکزی بر مسئولیت مستقیم وزارتخانه های دیگر در تعیین کالاهای مشمول ارز ۴۲۰۰ تومان و همچنین نظارت بر فرایند عرضه این کالاها توسط همه وزارتخانه ها تاکید داشت. نکته مهم دیگری که نباید از قلم انداخت این است که فرایند شناسایی و تایید شرکت های وارد کننده کالاهای مشمول ارز ۴۲۰۰ تومان همچنان مبهم است. باید فرایندی شفاف و عاری از فساد در شناسایی و تایید شرکت های متقاضی ارز ۴۲۰۰ تومان شکل گیرد، چرا که قطعا با توجه به فاصله ارز آزاد تا ارز دولتی، رانت خواران به انواع و اقسام ترفندها برای دستیابی به رانت ارز ۴۲۰۰ تومانی اقدام خواهند کرد.»
فرهیختگان هم «خوب و بد بستهی ارزی» را بررسی کرد و مصاحبههایی کوتاه با بعضی فعالان اقتصادی داشت. محمدعلی دیدهروشن، عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن شیراز به روزنامه گفت: «پیش از پرداختن به موضوع بسته ارزی، باید به مساله مهمی اشاره کرد. ارز یک وسیله مبادله است در حالی که در کشور ما ارز بیشتر یک کالای سرمایهای محسوب میشود. از این رو، تا زمانی که ارز یک مساله سرمایهای باشد، هر اقدامی برای ایجاد تعادل در بازار، عملا بیهوده است.»به گفته وی شرایط کنونی کشور بهگونهای است که اعتماد مردم از دولت کاملا از بین رفته است. فرار سرمایه روزبهروز بیشتر میشود، دولت قادر به مدیریت اوضاع نیست و مجموع این عوامل، دست به دست هم داده و آینده اقتصادی را در هالهای از ابهام فرو برده است. دیدهروشن میافزاید: «در هیچ کجای دنیا، ارز خارجی بهویژه دلار با هدف افزایش سرمایه خریداری نمیشود. دولت هم اگر تصمیم به اتخاذ سیاست راهگشایی دارد باید فضا و ذهنیت جامعه را به سمتی سوق دهد که ناامیدی و ابهام در آینده، مردم را وادار به خرید ارز برای حفظ سرمایه نکند. در غیر این صورت تدوین بستههای و سیاستهای مختلف، شاید اندکی تاثیرگذار باشد، اما در بلند مدت تاثیر آن خنثی خواهد شد.» وی در مورد شرایط خرید ارز مسافرتی که به گفته رئیس کل بانک مرکزی عرضه آن به بازار ثانویه ارجاع داده شده است، میگوید: «دولت با ارائه ارز مسافرتی، زمینه سوءاستفاده بسیاری از سودجویان را فراهم کرد، در صورتی که در شرایط کنونی ارز مسافرتی باید از بازار آزاد تهیه شود تا تنها کسانی که امکان خروج از کشور را دارند، اقدام به تهیه ارز کنند و ارز دولتی به بیمارانی اختصاص یابد که برای تامین هزینههای مداوا در خارج از کشور با مشکل مواجه هستند. به نظر میرسد بانک مرکزی در این زمینه تصمیمگیری درستی اتخاذ نکرده است.»»
جمهوری اسلامی در بخشی سرمقاله با تیتر «افق روشن» اوضاع را رو به بهبود دانست و تحلیل کرد: «…امروز هرچند در اثر بعضی ضعفها و کارشکنیها نارضایتیهایی پیش آمده، ولی تردیدی وجود ندارد که اکثریت مردم ایران به نظام جمهوری اسلامی وفادارند و در برابر هرکس و هر قدرتی که بخواهد با این نظام دشمنی کند میایستند. شرایط اقتصادی ناخوشایند اخیر نیز خوشبختانه در حال مهار شدن است و انسجامی که از رهگذر این شرایط میان مسئولین پدید آمده، میتواند فائق آمدن بر مشکلات کنونی را تضمین کند. اینکه علیرغم خروج آمریکا از برجام، بقیه کشورهای امضاءکننده برجام بر پایبندی خود به این پیمان بینالمللی تاکید میکنند و در برابر آمریکای ترامپ موضع منفی دارند، یک امتیاز بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران است. این امتیاز در کنار هوشیاری و مقاومت مردم ایران و حضور آنها در صحنه، به یاری خدا یکبار دیگر آمریکا را در مصاف با ملت ایران دچار شکست خواهد کرد و افق روشنی را در برابر ملت ایران خواهد گشود.»
حسن بهشتی پور در گفتوگو با اعتماد با تاکید بر اهمیت برجام، مشکلات پیشروی بقای آن را تحلیل کرد و گفت: «یک گزارشی مجلس شورای اسلامی دارد که کمیسیون مجلس به عنوان قوهای دیگر تحقیقی را کرده است که در بعد از برجام بیش از ۹۰۰ مورد تحریم لغو شده است، ۲۰۰ مورد تحریم باقی مانده که این تحریمها یا حالت تعلیق دارد یا لغو نشده است. آنها که میگویند تقریبا هیچ! به سوال ما جواب دهند، امروز نفت صادر میکنیم در حالی که در گذشته با اینکه نفت صادر میکردیم اما از هر ۱۰۰ دلار حداقل ۱۰ دلار را برای دور زدن تحریمها هزینه میکردیم. تحریمها در برجام لغو شد. امروز میگویند وای تحریمها باز میگردد؟! سوال اینجاست اگر اینها میگفتند برجام تحریمها را لغو نکرده پس امروز چه چیزی بر میگردد؟! چرا لغو تحریمها برای مردم ملموس نبوده است؟! برای اینکه ما فکر میکردیم برجام باید کل مشکلات اقتصادی ایران را حل میکرد. مشکلات ساختاری اقتصاد طی یک زمان به وجود آمده و باید در یک فرآیند برطرف شود و به برجام ارتباطی نداشت. اگر برجام امضا را نمیکردیم به مراتب شرایط بدتر و بدتر میشد.»
قانون، استیضاح علی ربیعی را «استیضاح زیر علامت سوال!» خواند و گفتارهایی از نمایندگان مجلس در این زمینه به صفحه آورد که نظر خود را دربارهی مناسب بودن زمان آن و سوالات بیان کردند از جمله سیدهحمیده زرآبادی، عضو فراکسیون امید گفت: «محورهای استیضاح را نمیدانم اما قالب استیضاح درباره محورهایی است که درگذشته نیز در موضوع استیضاح آقای ربیعی مطرح بود و بیشتر به بحث بیکاری، بیمه کارگران و تامیناجتماعی برمیگشت. این زمان را برای استیضاح وزیر مناسب نمیدانم و بهتر بود در گذشته این استیضاح به نتیجه میرسید. درهمه استیضاحها یک بخش آن سیاسی است بخشی نیز به نارضایتی ومخالفتها برمیگردد. درباره باجخواهیها به دیگران مطلبی گفته نمیشود و من در جریان نیستم. اگر چنین اتفاقی افتاده وزیر باید اعلام کند وحتی نام افراد را ببرد. بخشی ازاین استیضاح به مشکل آقایان ربیعی و قاضیزادههاشمی مرتبط است زیرا این دو وزیر نتوانستند سیاستهایشان را باهم هماهنگ کنند و همیشه درگیری بین آنها وجودداشته است. برای اینکه استیضاحها به نتیجه برسد، دستکم باید دو فراکسیون مجلس باید با یکدیگر به نتیجه برسند تا استیضاح شکل بگیرد و اگر به صورت فردی باشد جواب نمیدهد.»
روزنامه ایران طرحهای پیشنهادی دولت برای کنترل وضعیت بازار مسکن را بررسی کرد که تا چه حد و در چه مواردی امکان اجرایی شدن دارند. در بخشی از آن آمده است: «هر چند پیشنهادات جدید دولت برای بهبود بازار اجاره با انتقاداتی روبهرو شده اما پیشنهاد دیگر یعنی موضوع مالیات بر عایدی، مالیات بر خانههای خالی یا بخشودگی مالیاتی برای ساخت خانههای مصرفی با استقبال کارشناسان همراه بوده است. با اجرای پیشنهاد دولت برای وضع مالیات بر عایدی، مالیات نقل و انتقال و مالیات سازندگان مسکن حذف خواهد شد. همچنین با معافیت مالیاتی واحدهای مسکونی نوساز که ۵ سال از تاریخ صدور پروانه ساخت آنها نگذشته باشد، ساخت و تولید مسکن تشویق میشود پس عرضه مسکن تقویت خواهد شد. با افزایش عرضه در یک سمت و با افزایش تقاضا در سمت دیگر تعادل در بازار و واقعی شدن آن رخ میدهد. نتیجه آن است که رونق واقعی در بازار اتفاق میافتد.
می توان گفت مالیات بر عایدی مالیات بر سوداگری در بازار مسکن است. در حال حاضر با افزایش قیمت مسکن متقاضیان مصرفی با کاهش توان مالی از این بازار خارج شدهاند و بیشتر معاملات مسکن جنبه سوداگری دارد. با اعمال مالیات بر سوداگری کاهش تقاضای سوداگرانه و مخرب اتفاق میافتد. با حذف تقاضای سوداگرانه، تقاضای مصرفی فرصت ورود به بازار را پیدا میکند و تقاضای پنهان خود را آشکار میکند.»
دنیای اقتصاد نقش آشفتگیهای ارزی در گرانیهای اخیر بازار مسکن مهم دید و در بخشی از مطلب خود دربارهی تاثیر بستهی جدید ارزی بر این بخش نوشت: «…بررسیهای «دنیای اقتصاد» درباره تاثیر بلندمدت اجرای بسته ارزی بر بازار مسکن، از دو سناریو حکایت دارد. گروهی از کارشناسان اقتصاد مسکن معتقدند: با شکلگیری ثبات نسبی در بازار ارز بعد از راهاندازی واقعی بازار دوم، در شرایطی که حجم نقدینگی قابل توجه است، جهت حرکت سرمایهها به سمت بازارهای بورس و مسکن تغییر میکند و در نتیجه تقاضای سرمایهای در بازار ملک، افزایش قابل توجه خواهد یافت.در مقابل این پیشبینی اما سناریوی دومی هم وجود دارد که احتمال تحقق آن با توجه به وضعیت بازار، برنامههای بانک مرکزی و همچنین اوضاع اقتصادسیاسی، بیشتر از سناریوی اول است. در سناریوی دوم، بازار مسکن بعد از اجرای بسته جدید ارزی، با افزایش قابل توجه تقاضای سرمایهای و سفته بازانه مواجه نمیشود. در این سناریو، سطح فعلی قیمت مسکن و جهش آن در دوره کوتاهمدت اخیر، بهعنوان یک عامل بازدارنده خریدهای سرمایهای آپارتمان مطرح است. اگرچه بخشی از افزایش شدید قیمت مسکن طی ۶ ماه گذشته ناشی از افت قیمت واقعی آپارتمان در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۵ بوده اما سرعت رشد قیمت در این دوره، فراتر از ظرفیت بازار به لحاظ تطبیق با قدرت خرید بوده است. از طرفی، سطح قیمت مسکن در مناطق پرمعامله به قدری جهش کرده که فرصت سودگیری برای سرمایهگذاران جدید، محدود شده است. کارشناسان مسکن معتقدند دامنه رشد قیمت مسکن در ماههای آتی محدود میشود و بعید است شیب رشد ماهانه قیمت در ماههای اخیر برای ماههای آتی تکرار شود…»
سعید حجاریان هم عکس یک روزنامه شرق شد که در تحلیل وضعیت فعلی به روزنامه گفت: «…گمان دارم که میتوان از تعابیر دیگری هم کمک گرفت؛ ازاینجهت ترجیح میدهم از واژه «تعلیق» استفاده کنم و بگویم وضعیت دولت روحانی «تعلیق در تعلیق» است. این وضعیت را با استفاده از یک شعر عربی قدری بیشتر میشکافم. ناظم الغزالی در یکی از ترانههای خود میگوید: «… علی جسر المسیب سیبونی…». این عبارت یعنی آنکه فرد روی پل مسیب معطل مانده است. جالب است بدانید پل مسیب که بر رود دجله بسته شده، معلق است. یعنی فرد بر پل معلق، منتظر یار است اما خبری از او نیست. اکنون دولت روحانی در چنین وضعیتی است. برای مثال در حوزه پرتلاطم اقتصاد، ازیکطرف با متغیرهای بیرونی نظیر تحریم و… درگیر است و از طرف دیگر با سنگاندازیهای داخلی مواجه است؛ بهنحوی که امکان تصمیمگیری و کنشگری از دولت سلب شده است و هرازگاهی موضعی رقیق اتخاذ میکند، آنهم بهصورت دستوری. وضعیت در سیاست خارجی نیز به همین ترتیب است. دولت ازیکطرف با اقدامات ترامپ، نتانیاهو و عربستان دستوپنجه نرم میکند و از طرف دیگر امکان مانور از او ستانده شده؛ تا حدی که در بعضی امور بینالمللی به بازیگر درجه دوم تبدیل شده است.» او دربارهی مشکلات چنین وضعیتی به تعبیر خود «تعلیق در تعلیق» تاکید کرد: «شاید بنیادیترین مشکل را بتوان دوگانگی دانست. برای مثال درباره اقتصاد، دولت بر پایه رصد وضعیت و با توجه به مکتب اقتصادیاش، تصمیمی را اتخاذ میکند اما نمیتواند آن را اجرائی کند و ناگزیر بهصورت دستوری، تصمیمات دفعی صادر میکند. در سیاست خارجی نیز چنین است؛ وزارتخارجه بنا بر اجتهاد خود، روشی را در پیش میگیرد اما آن روش به دلایل مختلف به سرانجام نمیرسد. وضعیت «تعلیق در تعلیق» علاوه بر دولت، بهطور مستقیم بر مردم نیز تأثیر منفی میگذارد؛ چنانکه میبینیم و میشنویم، قدرت تصمیمگیری مردم کم و کمتر میشود تا آنجا که عمق آیندهنگریشان به یک روز ختم میشود.»
همشهری هم گزارشی از تغییر در سبک و میزان قدرت خرید مردم دارد که فارغ از کیفیت آن، رویکرد روزنامه در پیگیری میدانی مسائل اجتماعی به جای مصاحبههای رسمی بدون نکته بسیار مهم است.عکس خوبی هم انتخاب شد که با شاخصههای یک روزنامهی اجتماعی همخوان است.