شفقنا رسانه- تغییر رئیس بانک مرکزی با استقبال روزنامههای هر دو جناح روبهرو شد اگرچه روزنامههای گرایش اصولگرایی این تغییر را کافی ندانستند و در تیترها هم به همین نکته بیشتر توجه کردند. وطن امروز این تغییر را نشانهای از «اعتراف به خطای ۵ ساله» تعبیر کرد و سیاست روز در تیتری مبهم نوشت:«چه میکنه آقای رئیسجمهور!» و مشخص نیست دقیقا به چهنکتهای اشاره میکند. قدس هم به خاطر تکذیب خبر استعفای نوبخت در تیتر تحلیل کرد: «موج تغییرات کابینه نیامده فرونشست». جام جم هم ساده و صریح نوشت: «کافی نیست!» و کیهان هم با همین رویکرد در تیتری طولانی مسئله را نه تغییر نوبخت و سیف که تغییر در رویکرد اقتصادی دولت دانست. شرق، ستارهصبح، خراسان، جمهوری اسلامی، ابتکار و ایران نگاه خنثی یا مثبت به این تغییرات نشان دادند و هفت صبح با عکسی از علی طیبنیا، وزیر سابق اقتصاد و امور دارایی تحلیل خود را به پشت صحنهی احتمالی این تغییرات برد و تحلیل کرد تغییر رئیس بانک مرکزی اولین اقدام برای تامین نظر او است. روزنامه در تیتری بسیار بسیار مثبت طیبنیا، او را «فرمانده» خواند. جام جم هم همین تحلیل دربارهی بازگشت طیبنیا را به صفحات داخلی آورد: «در شرایط کنونی که گفته میشود قرار است طیبنیا مجددا به دولت بازگردد و احتمالا ریاست سازمان برنامه و بودجه را به عهده بگیرد، یکی از شروط طیبنیا برای پذیرش مسئولیت در دولت دوازدهم، هماهنگی سه پست اصلی اقتصادی یعنی بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد بوده است. گفته میشود شاپور محمدی، رئیس فعلی بورس که از افراد نزدیک به طیبنیا است، قرار است وزیر اقتصاد شود. در صورتی که این احتمال نیز محقق شود، آنگاه میتوان به قطعیت گفت که با انتصاب طیبنیا به ریاست سازمان برنامه و بودجه، شرایط مدنظر وی برای هماهنگی سه پست اصلی اقتصادی دولت محقق خواهد شد؛ بنابراین انتصاب همتی به ریاست بانک مرکزی میتواند گام اول از سهگانه مدنظر طیبنیا قلمداد شود، البته اگر در دقیقه ۹۰ نظر روحانی برنگردد.» و در کنار آن گفتارهایی از کارشناسان دربارهی اهمیت استقلال بانک مرکزی قرار داد.
جوان با رویکرد مشابهی دربارهی علت تغییرات به سابقهی حزبی رئیس جدید بانک مرکزی پرداخت:«تغییر با نیروی کارگزاران». در متن هم با طرح این ادعا که بخشی از تغییرات احتمالی در کابینه با فشار حزب کارگزاران انجام میشود، تحلیل کرد: «البته کارگزاران به همین مقدار بسنده نکرد و فشار برای برکناری نوبخت از سازمان برنامه و بودجه را آغاز کرده است که البته تاکنون موفق نشده است. با این حال گرچه روز گذشته محمدباقرنوبخت استعفای خود را تأیید و رئیس دفتر رئیسجمهور آن را تکذیب میکرد! ولی باید منتظر ماند و دید تیم معاون اول رئیس جمهور در ترغیب روحانی برای سپردن سکان اقتصادی به حزب کارگزاران تا کجا پیش خواهد رفت. نکته اساسی در این تغییرات آن است که اگر جابهجاییها برخلاف انتظار عمومی با بده و بستانهای سیاسی پیوند بخورد و کارآمدی مورد توجه قرار نگیرد، نتیجهای جز کاهش امید در پی نخواهد داشت.» شرق هم گفتوگوهایی کوتاه با کارشناسان دربارهی نتایج «ترمیم کابینه» ترتیب داد. غلامرضا نظربلند، اقتصاددان با اشاره به مشکلات ساختاری، جابهجا کردن صرف افراد را ناکافی دانست و توضیح داد: «ما نیازمند یک دولت ضدرانتی بهویژه در تیم اقتصادی هستیم. وقتی رانتخواران در دولت نفوذ میکنند، تصمیمهای تیم اقتصادی دولت از لابیگری آنها منبعث میشود که قطعا با منافع ملی مغایرت دارد. فاجعه وقتی است که تصمیمات کلان یک دولت، از اراده و منویات چنین افرادی تأثیر بپذیرد. متأسفانه چنین رویکردی در لیستهای ارزی اخیر منتشرشده کاملا مشخص است.»
ایران به نقل از یک منبع آگاه دربارهی تکذیب خبر استعفای نوبخت نوشت:«پس از آنکه رئیس جمهوری از هیأت دولت به دفتر خود بازگشت، دید که شبکه خبر به عنوان زیرنویس، از قول یک خبرگزاری داخلی مدعی شده بود که نوبخت استعفا داده است. به گفته این منبع آگاه، این اقدام شبکه خبر درحالی بود که خبرنگاران صدا و سیما در حیاط دولت حاضر بودند و فیلم کامل اظهارات دکتر نوبخت را در اختیار داشتند، اما در یک شیطنت رسانهای، ترجیح دادند خبر استعفای نوبخت را از قول یک رسانه دیگر بازنشر کنند. این منبع آگاه افزود، رئیس جمهوری پس از مشاهده این خبر از شبکه خبر، ضمن پرس و جو درباره علت انتشار این خبر و دریافت توضیحات لازم درباره چرایی آن، از رئیس دفتر خود خواست بلافاصله این اخبار را تکذیب کند.» روزنامه امروز صفحات ویژه «جمعه» تدارک دید؛ رویکردی که در روزنامههایی مثل سازندگی به شکلدیگری انجام میشود و به طور کلی نگاه خوبی برای جذب مخاطب عمومیتر میتواند باشد. مطلب یک این بخش هم به مصاحبه با بهروز شعیبی بازیگر و کارگردان اختصاص داده شد. شعیبی در بخشی از مصاحبهاش دربارهی رفتار برخی مدیران با آثار سینمایی مرتبط به مسائل اجتماعی توضیح داد: « … ما به یک پوستاندازی در مدیران و تفکراتشان نیاز داریم. مدیران از طرح برخی مسائل ممانعت میکنند و خب این شیوه زمانی جواب میداد که تلویزیون چند شبکه بیشتر نداشت! یادم میآید همان زمان بیماری به نام ایدز آمده بود و مدیران ما نمیدانستند این بیماری چیست و فکر میکردند حاصل روابط نامشروع است و باید جلوی طرح آن را بگیرند. چنین رویکردی در سالهای آینده باعث شد آنقدر این بیماری اشاعه پیدا کند که رسانه ملی ناچار شود برای ساخت سریالی با این موضوع هزینه کند. چرا ما این همه از اتفاقاتی که برایمان میافتد عقب هستیم و اجازه میدهیم آسیب سبب شکستن بخشی از بدنه اجتماع بشود و تازه آن وقت دربارهاش فیلم بسازیم؟ من فکر میکنم رسانههای ما به لحاظ تفکری و مدیران بسیار تاریخ مصرف گذشتهاند. این رسانهها قرار است نسلی را پرورش بدهند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بچههای بعدی نسل ما تربیتشان دست رسانهای است که ارتباط بهتری با آن برقرار کنند. ولی واقعاً رسانههای ما از این روند فاصله گرفتهاند و جوانهایمان با رسانههای دیگر ارتباط گرفتهاند. مدیران ما همچنان فکر میکنند میتوانند به بدترین شکل اتفاقات فضای مجازی را در رسانه ملی باید بازگو کنند و مخاطب را جذب کنند! مثلاً دختری ۱۶، ۱۷ سالهای که من هیچ وقت تصاویرش را ندیدم، به رسانه ملی میآورند و کاری میکنند که خودشان را در مظان اتهام قرار میدهند! درباره این اتفاق اصلاً نیازی به چنین کاری نبود و کافی بود با یک تلفن به آن دختر تذکر بدهند و او قطعاً دیگر آن کارها را نمیکرد. به همین خاطر میگویم نیاز به پوستاندازی در سطح مدیران و تفکر آنها داریم و البته به نظر میرسد این پوستاندازی در تفکر رسانهای هیچ وقت اتفاق نمیافتد…»
سازندگی و آفتاب یزد از جمله روزنامههایی بودند که شکایت ایران به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه را با نگاهی تاریخی و تجربهی مشابه در دوران مصدق بررسی کردند. چینش تیتر و عکس در سازندگی بهتر است و به نظر میرسد مطالب متناسب تری با موضوع انتخاب کرد. آفتاب یزد گفتوگوی کوتاهی هم با حسین دهباشی تدارک دید و پیشبینی او از نتیجهی این شکایت به تیترهای مطلب آورد. برای چنین موضوعاتی خوب است با افراد متخصص در زمینهی حقوق بینالملل گفتوگو شود؛ یا اگر قرار بر روایت تاریخ در دوران مصدق است، مطلب در همان برههی تاریخی باقی بماند. اگر مصاحبهشونده هم مایل بود نظر شخصی و نه تخصصیاش را در این زمینه بیان کند، میتوان تیتر اصلی را از بخش دیگری انتخاب کرد که متناسب با زمینهی کاری مصاحبهشونده باشد.
اعتماد که معمولا پنجشنبهها گفتوگو با چهرههای هنری را به تیتر یک میآورد امروز هم گفتوگویش با فرهاد فخرالدینی موسیقیدان را به صفحه آورد که در بخشی از مصاحبه دربارهی علت مهاجرت نکردن مثل برخی از دوستان و همکارانش گفته: «تصدیق میکنم که شاید بد نبود از ایران مهاجرت کنم اما به قول فریدون مشیری: «من اینجا ریشه در خاکم/ من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم/ من اینجا تا نفس باقیست میمانم…» ما ریشه در خاکمان داریم. گاهی اوقات پیش میآید که از اوضاع موجود دلم بگیرد. با خودم میگویم ما تا این حد برای جامعه زحمت کشیدیم و مفید بودیم چطور یک نفر میتواند هرچه دلش میخواهد درباره موسیقی بگوید و کارمان را زیر سوال ببرد و آن را ناروا بشناسد؟ این چه بیانصافی است که هر روز از موسیقی استفاده میکنند ولی از خالقان آنها بد میگویند. این موضوع دل آدمی را به درد میآورد اما در مقابل مردمی را میبینم که ما را دوست دارند. این عشق و علاقه را نمیتوان نادیده گرفت. من برای مردم سرزمینم زندهام وهنوز در این سن و سال آن قدر هنرم را دوست دارم که گاهی اوقات از ۶ صبح تا ١٢ شب کار میکنم. خودتان میدانید مهیا کردن یک کنسرت اصلا کار سادهای نیست ضمن اینکه اخیرا دانشگاه تبریز به مناسبت هفتادمین سال تاسیس از من خواستند به این مناسبت سرودی بنویسم. تصور کنید بین همه این گرفتاریها روزی حداقل ١۴ ساعت روی ساخت این قطعه برای ارکستر سمفونیک کار میکردم تا بالاخره تمام شد. من کارم را عاشقانه دوست دارم اما از طرفی هم دلم میخواهد کسانی که تریبونها را در دست دارند قدر زحمات ما را بدانند، قدر کسانی که به فرهنگ این مملکت کمک میکنند را بدانند و تا این حد از چیزی که نسبت به آن آگاهی کافی ندارند بد نگویند. اگر موسیقی بد است از آن استفاده نکنید ولی وقتی استفاده میکنید دیگر حق بیاحترامی ندارید.»