شفقنا رسانه- نسترن خواجهنوری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی دربارهی ارزشهای مهم در روزنامهنگاری توسعه میگوید: رسانهها برای این که کارهای اصلاحی صورت بگیرد یا برای اینکه ادبیات آنها مورد توجه مخاطب قرار بگیرد، به یکدست نبودن یک جامعه و تفاوتها توجه کنند.
خواجهنوری با اشاره به اهمیت توسعه برای هر جامعهای به شفقنا رسانه میگوید: میتوانیم بگوییم توسعه هدف همهی کشورها است و سعی میکنند الگوهایی را برای آن به وجود بیاورند تا بتوانند راهحلهایی پیدا کنند که از طریق آن راهحلها بتوانند یک زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند.
او ادامه میدهد: اما آنچه باعث شده نظریهپردازان، صاحبان رسانه، روانشناسان، جامعه شناسان، سیاستمداران و اقتصاددانان الگوهای مختلف ارائه بدهند، این بوده که اساساً توسعه چیست و شاخصهای آن کدام است؟ اساس بحث توسعه و نظریات توسعه به بعد از جنگ جهانی دوم برمیگردد و نقشی که رسانهها بعد از آن ایفا میکنند. کشورها با این رسانهها به عنوان یک عامل واسطه و ابزار میخواستند توسعه پیدا کنند.
این مدرس ارتباطات توضیح میدهد: اگر از دانشمندان علوم ارتباطات بپرسیم چه کشوری توسعهیافته است، میگویند کشوری توسعهیافته است که در آن ابزارهای ارتباطی پیشرفته وجود داشته باشد، رسانههای پیشرفته وجود داشته باشد، به گسترش اطلاعات و ارتباطات اشاره میکنند، و اینها را شاخصهای توسعه میدانند. بنابراین در تعریف توسعه و شاخصهای آن به یک وفاق نرسیدهایم. سیاستمدار ساز خود را میزند، اقتصاددان به گفتهی خودش تأکید میکند و جامعهشناس بر بحثهای نهادها و تکثر نهادهای اجتماعی اشاره میکند و درنهایت این تعاریف در یک جا جمع نمیشود که همهی اینها را پوشش بدهد. برای همین متأسفانه میبینیم بعضی از برنامههای توسعه با شکست روبهرو میشود.
خواجه نوری ادامه میدهد: بحث توسعهی پایدار هم مهم است و مثل یک میزی میماند که چهارپایه میخواهد. اگر مثلا فقط بر بعد اقتصادی بخواهید تکیه کنید و سیاست را کنار بگذارید مثل این میماند که یکی از پایههای این میز را برمیدارید. یکی از ویژگیهای توسعه چندبعدی بودن آن است که کلیه ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد و چهار پایهی همان میز است؛ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی. نکتهی دوم این که ما نمیتوانیم بگوییم میخواهیم توسعه پیدا بکنیم بدون این که توجه داشته باشیم توسعه یک ارزش است. توسعه چرا ارزش است؟ به دلیل این که با کلمهی بهبود همراه است. وقتی میخواهیم توسعه پیدا کنیم، یعنی میخواهیم در وضعیت موجود تغییر دهیم و به وضعیت مطلوب برسیم. بنابراین باید در آن تغییر وجود داشته باشد. البته به این معنی نیست که هر اصلاح یا هر بهبودی یا هر تغییری الزاماً ما را به بهبود میرساند. همچنین در ساختارهای اجتماعی تکثر و تنوع باید وجود داشته باشد.
او میگوید: نکتهی مهم و اساسی شناخت مخاطب امروز است. درواقع باید دربارهی مخاطبان شناخت کافی داشته باشیم. چه کسی قرار است پیامها را بخواند. مخاطب امروز با مخاطب دیروز فرق میکند. زمانی در ارتباطات برای اشاره به مخاطب میگفتیم دریافت کننده (receiver) اما امروز این اصطلاح را به دستگاه دریافت امواج ماهوارهای میگوییم. چون مخاطب دیگر منفعل نیست، مخاطب فعال است و از بین انواع پیامهای رسانهای انتخاب میکند. بهتدریج به مخاطب، تولیدکننده گفتیم. یعنی کسی که خلاقیت دارد و خودش تولید میکند. پس شناخت مخاطب و داشتن سواد رسانهای اصحاب رسانه اهمیت دارد.
خواجهنوری در پاسخ به این سؤال که رسانهها چگونه میتوانند برنامههای توسعه و اصلاحی دولتها را مطرح کنند، توضیح میدهد: متأسفانه بسیاری از رسانهها به بحث تنوع و گوناگونی(Diversity) توجه نمیکنند که در حال حاضر در دنیا خیلی مطرح است. برای این که کارهای اصلاحی صورت بگیرد یا برای اینکه ادبیات آنها مورد توجه مخاطب قرار بگیرد، به یکدست نبودن یک جامعه و تفاوتها توجه میکنند. در جامعه، مردم با هم تفاوت دارند. این مردم ویژگیهای خاصی دارند که آنها را منحصربهفرد میکند، و رسانهها به این تفاوتها توجه ندارند. رسانه و روزنامهنگار اگر میخواهد در توسعه موفق باشد، باید تمام شمول عمل کند و همهی آحاد و اقشار مردم را بتواند جلب و جذب بکند.
او ادامه میدهد: گوناگونی یعنی ویژگیهایی که افراد را از هم متمایز میکند. در واقع شامل سن مخاطبان، جنس، نژاد، ملیت، سطح سواد، وضعیت اقتصادی، جغرافیایی، سلامتی جسمی و تواناییهای جسمی و ذهنی و فیزیکی است. همچنین وابستگیها و تعلقات سیاسی و دینی هم در این گروه جای میگیرد. جایگاه اینها در رسانهها کجا است؟ مثلاً برنامهای برای آلودگی هوا در دستور کار است و میخواهیم بگوییم مردم به دلیل آلودگی هوا ماشینهای خود را از خانه بیرون نیاورند. من انتظار دارم همهی اقشار جامعه همبستگی کنند، و این کار را انجام بدهند. اما آیا میتوان انتظار داشت همهی این اقشار از جمله فردی دارای مشکل فیزیولوژیکی یا نابینا یا روی ویلچر که در رسانه صدایی ندارد و به او کمتر توجه میشود یا کسی که وابستگی و گرایشهای سیاسی متفاوتی دارد، با پیام روزنامه و رسانه در راستای توسعه همراه و همگام باشد. مسلماً اقشاری از جامعه که متأسفانه در شبکههای سراسری انعکاس پیدا نمیکنند، مشارکتی در اجرای این برنامهها ندارند.
این مدرس ارتباطات با اشاره به سیر نظریههای ارتباطی میگوید: نظریههای ارتباطی امروز تبدیل به نظریههای مشارکتی شده است و نظریههای توسعه به نظریههای توسعهای مشارکتی تبدیل شده است. به همین دلیل مردم یک کشور باید در رسانهها انعکاس پیدا کنند و صدا داشته باشند، تا انگیزه مشارکت داشته باشند. ما بحثی با عنوان به حاشیهرانده شده ( Marginalized) داریم که گروهی از جامعه به هر دلیلی جدا میشوند.
او با اشاره به وظایف روزنامهنگار توسعهای در چنین شرایطی توضیح میدهد: وظیفه روزنامهنگاری توسعه این است که به این موضوعات بپردازد. ما امروز دیگر یک کانال نداریم، یک شبکه نداریم، یک منبع خبر نداریم. اولین موضوع در «گوناگونی» به رسمیت شناختن و مرحلهی دوم احترام گذاشتن به تفاوتها است. ما به تفاوتها توجه نمیکنیم در حالی که این تفاوتها میتواند به فرصت تبدیل شود. آنها را نادیده میگیریم و با نادیده گرفتن آنها و تمرکز بر شباهتها این تفاوتها را برای خود به تهدید تبدیل میکنیم.
خواجهنوری ادامه میدهد: نمیخواهم بگویم وظیفهی همهی اینها با رسانه است اما رسانه میتواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. بخصوص صداوسیما که ادعای رسانهی ملی بودن را دارد، باید قبول کند تنها رسانه نیست. انسجام باید در همهی رسانهها باشد و استمرار پیام هم است. وقتی این پیام استمرار داشت، نهادینه میشود، آگاهی من را تغییر میدهد و بعد از آن ادراک، نگرش و در مرحلهی نهایی رفتار تغییر میکند. این تغییر فقط با عقل نیست بلکه وقتی با قلب پذیرفته شود، اتفاق میافتد. باید کاری بکنیم تا مردم آن را باور کنند.