شفقنا رسانه- روزنامه شهروند نوشت:
علی شریعتی: در تاکسی نشستهای، رادیو در حال پخش اخبار است. در پایان اخبار قبل از اوقات شرعی قیمت هر گرم طلای ١٨ عیار، سکه تمامبهار، نیم و ربع بهار آزادی و پس از آن نرخ برابری دلار، یورو، پوند و صد ین ژاپن را اعلام میکند، این پایان ماجرا نیست. حتی قیمت نفت برنت و اپک نیز برای عموم مردم اعلام میشود. در اخبار ساعات مختلف رادیو و تلویزیون و اکثر قریب به اتفاق روزنامهها، سایتها وکانالهای شبکههای مجازی اطلاعات فوق با چنان دقت و نظمی هر روز در اختیار همه مردم قرار میگیرد که تو گویی یکسوم مردم دلال نفت، یکسوم دلال ارز و مابقی خریدار و فروشنده طلا هستند! در همان تاکسی پس از اعلام قیمت دلار، ارایه تحلیلها و پیشبینیها آغاز میشود. راننده از گرانکردن دلار برای تأمین بودجه میگوید و خانم مسافر دلیل گرانشدن آن را نزدیکشدن کریسمس و افزایش تقاضا و مسافر دیگری سخنان ترامپ را علت آن عنوان میکند. این در حالی است که نه راننده و نه مسافران تا به حال یک اسکناس ١٠ دلاری را نیز با دست لمس نکردهاند.
اما هر ۵ سرنشین تاکسی مذکور تابستانها درگیر کمبود آب هستند. تعدادی از آنها ممکن است در سال یک بار دریاچه یکی از سدها را از نزدیک ببیند. ورود به این سوال که «اول قیمت ارز و طلا دغدغه مردم بود و بعد از آن به رسانههای گروهی عمومی راه پیدا کرد یا با عرضه قیمت ارز و طلا در رسانهها، توجه مردم به آنها جلب شد؟» واردشدن به معمای معروف مرغ و تخممرغ است اما اینکه یک مسأله با راه یافتن به رسانههای عمومی، به احتمال زیاد به دغدغه عمومی تبدیل خواهد شد نزدیک به یقین است.
حال در شرایطی که کشور در ۴ فصل سال و نه تنها در تابستان، با مشکل کمآبی مواجه است و حتی اگر واقعیتر به آن بنگریم از نگاه صاحبنظران ایران در بحران آب جدی و در ورشکستگی منابع آب قرار دارد، تبدیلکردن موضوع آب به دغدغه عمومی یک وظیفه برای رسانهها است. مخاطبان رسانههای عمومی از دانشآموز، معلم، کارگر و کشاورز گرفته تا نماینده مجلس، مدیر و وزیر هستند. این مخاطبان با دانستن روزانه میزان بارش، سطح منابع آبهای زیرزمینی و میزان ذخیره آب سدهای استان خود و اطلاعاتی از این دست، ناخودآگاه با مقایسه آن با همین اعداد در یکماه پیش، همچون قیمت دلار و تحلیل درباره علت گرانی آن، به علت کاهش و روشهای مدیریت آن فکر کرده و موضوع آب را دغدغه روزانه، ماهانه و سالانه خود تلقی میکنند. رسانههای عمومی اعم از صداوسیما، روزنامهها و کانالهای شبکههای مجازی، با اعلام روزانه ذخایر آبی سطحی و زیرزمینی کشور و میزان بارش و حتی مقایسه آن با میانگین چندساله یا زمان مشابه آن در سال گذشته، به رشد مسئولیت اجتماعی و همراهی شهروندان برای عبور از این بحران فاجعهبار که نابودی تمدن پارس را نشانه رفته است، کمک میکند.
بیان انتزاعی مسأله برای مخاطب با کلیگوییهایی همچون مواجهبودن کشور با بحران آب یا «آب، هست اما کم است» و همچنین مقالات و یادداشتهای بسیار خوب، اما کم و جسته و گریخته در روزنامههایی با بضاعت محدود در اختیار درصد کمی از افراد جامعه قرار میگیرد، نمیتواند پاسخگوی نیاز کشور به مسئولیتپذیری، مطالبهگری و کنشگری شهروندان و تحریک آنها به همیاری برای فایقآمدن بر بحران کنونی آب باشد. شهروندان باید همچون ارز و طلا شاهد کاهش و افزایش سطح منابع آب و نزولات جدی در مناطق خود در رسانهها باشند تا با لمس بحران آب کشاورزی مدرن، اصلاح شبکه توزیع، صرفهجویی در مصرف لزوم یا عدم لزوم خودکفایی برخی محصولات، چاههای غیرمجاز، آلودهسازی آبهای سطحی، اتصال به شبکه فاضلاب و… دغدغه آنان شده و خود را در عبور از این بحران سهیم بدانند.