شفقنا رسانه-اعتماد نوشت:
گوگل طرحی از نخستین مخترع دستگاه مکانیکی تلویزیون را دیروز در صفحه اول خود گذاشت و نوشت: «نودمین سال اختراع مکانیکی تلویزیون». سوژهای که بهانه شد تا به دنیایی بدون دستگاههای تلویزیون فکر کنیم و اینکه اگر ٩٠سال پیش چنین اتفاقی رخ نمیداد و اگر مخترعان از خیر تولد این جعبه جادویی میگذشتند، تمام اتفاقهایی که با وجود این دستگاه در خانهها و ارتباط با یک جهان رخ داده، چه شکل و شمایلی پیدا میکرد و ما مردمان امروزی چه تفکر و اندیشهای داشتیم و چطور سرگرم میشدیم.
برای بررسی این سوژه سراغ علی اکبر قاضیزاده، استاد ارتباطات و رسانه رفتیم و از منظر رسانه این سوال را پرسیدیم، با مجید مددی، پژوهشگر فلسفه و منتقد درباره نقش دستگاه تلویزیون در سمت و سوی اندیشه جهان امروزی و با مرضیه برومند، کارگردان قدیمی تلویزیون و سینما درباره جنبه سرگرمی این جعبه جادویی حرف زدیم و از حذف آن پرسیدیم.
زندگی به شکل دیگر
مرضیه برومند- حالا دیگر تصور دنیایی بدون دستگاه تلویزیون، سخت است. تلویزیون آمده است، جای خود را در زندگی مردم باز کرده و هرکسی، چه هنرمندان و آنهایی که برنامهسازش هستند و چه آنهایی که یک بیننده صرف، نسبت خود را با این دستگاه پیدا کردهاند.
اما همیشه به این فکر میکنم که اگر تلویزیون نبود، زندگیها هم سادهتر بود. تلویزیون سرگرمکننده است، اما فراموش نکنیم که رسانه است و دستگاهی برای تبلیغات. با این همه تبلیغات و برنامههایی که شکل دیگری از زندگی را پیشنهاد میدهند، زندگی مردم امروز شکل گرفته، اما اگر نبود زندگی هم به این شکل نبود.
بدون تلویزیون فضا برای اتفاقهای مهم و دیگر زندگی باز میشد. وقت میکردیم دورهم جمع شویم و حرف بزنیم. قصه و داستان بشنویم.
کنار هم باشیم و در کنار هم خاطرههای گذشته را مرور کنیم و درباره روزهای آینده فکر کنیم. احتمالا بخشی از جای خالی تلویزیون را با هنرهای دیگر پر میکردیم؛ با کتاب، نمایش، قصهگویی، نقالی، پردهخوانی و… و بخش دیگری را هم با دورهم بودن و کنار هم بودن.
مانند بقیه وسایل ارتباط جمعی که این روزها جهان را فراگرفته، تلویزیون هم به عنوان نسل اول این امکانات، نقش مهمی در تغییر شکل زندگی مردم داشت و قاعدتا زندگی مردم را هم پرکرده و هم خالی از اتفاقهای دیگر که به آنها اشاره کردم. زندگی من هم به عنوان یک هنرمند، احتمالا شکل و شمایل دیگری داشت، من و بقیه هنرمندان هم بالاخره راه خود را پیدا میکردیم و شکل دیگری زندگی را میساختیم.
تاثیرات مثبت و منفی بر اندیشه مردمان امروزی
مجید مددی- این روزها، شبکه تلویزیونی است که ٢۴ ساعت موسیقی پخش میکند. به سراغ تالارهای بزرگ اجرای موسیقی میرود و کنسرتهای نوازندگان و هنرمندان بزرگ را با هزینه بسیار ضبط و برای مخاطبانش پخش میکند. این شبکه والاترین شکل استفاده از دستگاه تلویزیون را به نمایش میگذارد.
موسیقی، تنها به ذهن فعال کمک میکند که اندیشه خود را بسازد و فارغ از تاثیرپذیری از حرف، داستان، گزارش و برنامههایی که به خواست یکنفر دیگر تهیه شده و همه جنبه تبلیغات دارند، تاثیر سازنده خود را داشته باشد. اما به جز این استفاده والا، دستگاه تلویزیون تاثیرات زیادی در اندیشه مردمان داشته.
تلویزیون در حقیقت یکی از رسانههای ارتباطی است و نقش مشخصی دارد. نقشی که در اطلاعرسانی تعریف میشود، اما در حقیقت دستگاه تبلیغاتی در جهان و برای نظام سرمایهداری است که تعمیمبخش رسانهها هستند و رسانهها را برای مقاصد خاص خود به کار میگیرند. در این جهان سرمایهداری حتی با تمام حرفهای خوبی که زده میشود، از طریق تلویزیون این اتفاق به مردم القا میشود که زندگی تجاری خوب است و تفکر فرهنگی را میسازد که میتواند در خدمت آنها باشد.
با ورود دستگاه تلویزیون و برنامههای تبلیغاتی، بازار عرضهای برای یک قشر عظیم خاص ساخته شده و زمین را برای آن قشر اندک که صاحبان تجاری شبکههای مختلف تلویزیونی هستند به وجود آورده تا بتوانند هر راستی را دروغ و هر دروغی را راست بسازند و در ذهن مردمان تاثیرگذار باشند.
اینچنین است که دستگاه تلویزیون با تاثیرات مثبت و منفی خود (چه آن شبکه سازنده موسیقی و چه شبکههای مختلف سرگرمی و تبلیغی) یکی از مهمترین رسانههای تاثیرگذار عصرجدید است که اندیشه مردمان امروزی را تحتتاثیر خود قرار داده و نمیتوان نقشش را نادیده گرفت یا حذف کرد.
نقشهای رسانهای کمرنگتر از رادیو
علی اکبر قاضی زاده- تلویزیونی که در دهه ٣٠ هجری به خانه ایرانیها آمد، شکل و شمایل امروزی را نداشت. وقتی درباره دستگاه تلویزیون در آن دوران صحبت میکنیم، درباره یک صفحه به اندازه یک بشقاب چینی با تصاویری سیاه و سفید و پرشهای مداوم حرف میزنیم. اما ورود همین ابزار سرگرمی به خانهها، دیدن حرکت و تصویر آدمها، در همان دوران هم اتفاق بزرگی بود.
دستگاه تلویزیون از منظر سرگرمی، اتفاقی بزرگ در زندگی آدمها ایجاد کرد. اما از منظر رسانهای، همچنان بزرگترین و بیشترین تاثیر را در تغییرات رسانهای، از آن رادیو میدانیم.
رادیو بلافاصله اخبار را پخش میکرد و برای در جریان بودن و دانستن و آگاهی، همان شنیدن صدای گویندهای که اخبار و وقایع را میخواند، کافی بود.
تلویزیون با مناظرهها، پخش مسابقات بوکس، بیسبال و شوهای مختلف، سرگرمی جدیدی را در اختیار مردم گذاشت.
مردم اما همچنان برای دانستن اخبار و در جریان بودن، سراغ رادیو میرفتند و تحول رسانهای بزرگ در رادیو رخ داد. اما در سالهای بعد با پیشرفت تکنولوژی، ورود تلویزیونهای رنگی و بعدتر اشکال مختلف صفحههای بزرگ و تصویرهای شفافتر، کارکردها هم عوض شد و به خصوص در غرب، دستگاه تلویزیون به یک ابزار سیاسی تبدیل شد.
ابزاری که به سیاستمداران و گردانندگان جوامع مختلف این امکان را میداد که اندیشهها و خواستهای خود و جهانی را که میخواهند بسازند با برنامههای سرگرمکننده تلویزیونی در ذهن مردم خود جا بیندازند.
به این ترتیب تلویزیون به یک ابزار قوی و خوب برای پروپاگاندا تبدیل شد و همچنان این نقش را در جوامع مختلف و به شکل نامحسوس ایفا میکند.
انتهای پیام