شفقنا رسانه- اطلاعرسانی در زمان بحران و بعد از آن که بخشی از آن برعهدهی رسانهها است؛ میتواند در آرام کردن فضا بسیار تأثیرگذار باشد و البته به مخاطبان دور و نزدیک اطلاعات دقیقی دربارهی شرایط واقعی بدهد. بعد از زلزلهای که کرج، تهران و مناطق دیگری از ایران را لرزاند؛ اخبار و شایعات زیادی منتشر شد که بعضی از آنها با اصول روزنامهنگاری بحران چندان همخوان نبودند. اما ویژگیهای اطلاعرسانی پس از بحران در رسانهها چیست؟ آیا اخبار هر بحران با درجه ضعیفتر میتواند در رسانه بازنشر شود؟ در نشست شفقنا رسانه بهناز غفاری، مدیر گروه اجتماعی ایسنا؛ حسن ضابطی، دبیر اجتماعی تسنیم و عباس رضایی ثمرین دبیر تحریریه بخش خبری ۲۱، بخشی از این سؤالات را بررسی میکنند:
چکیدهی این میزگرد را در فایل زیر ببینید:
چکیدهی این میزگرد را همچنین میتوانید در ادامه بخوانید:
بهناز غفاری، مدیر گروه اجتماعی ایسنا:
- بر اساس دانسته ها و پروتکل های داخل رسانه در حوزه بحران اطلاع رسانی می کنیم و تلاش میکنیم در این اطلاع رسانی جو جامعه را به آرامش دعوت کنیم یعنی در عین حال که وظیفه خبری خود را انجام می دهیم حتی قسمتی از کار مسئولین را هم انجام می دهیم.
- یکی از مشکلات ما در همین بحران این است که مسئولین خود ناخواسته درگیر این بحران می شوند یعنی با بیان اخبار و اطلاعات متضاد بعضا مشکلاتی را در این چرخه به وجود میآورند.
- به نظر من بعد از بحران هم یکی از وظایف رسانه پیگیری مشکلات و مطالبهگری است. آن قدر دغدغه و اولویت رسانه های زیاد است که شاید فرصت نکنند به ادامه مسئولیت خود یعنی همان مطالبهگری و غیره بپردازند.
- می خواهم بگویم به هر صورت رسانه ها یک سختار و پیوستار کاری در حوزه بحران دارند و من امیدوارم دستگاه ها هم این پیوست رسانه ای را برای عملکردشان –چه دستگاه های متولی و چه خود مدیریت بحران- داشته باشند.
- رسانه مسئول اخبار خود است ولی مسئولیت بخشی از این اشتباهات غلط با همان مسئولی است که ان را می گوید. با این حال رسانه باید با بررسی و راستی آزمایی اطلاعات در ان گودال ها و اشتباهات گرفتار نشود. شاید در بحران آن فشردگی اخبار، هجمه، هیجان و استرسی که وجود دارد باعث شود اشتباه پیش بیاید. بخشی از این اشتباهات گریز ناپذیر است.
- تاکید من بر روی راستی آزمایی است. حتما باید از منابع مشخص گفته شود، در اخبار بحران معمولا از آمار کشته شده ها و مصدومان اختلاف نظر پیش می آید به همین دلیل خود رسانه باید به سراغ متولی آن برود و اجازه ندهد هر فردی ولو اینکه سمت داشته باشد بخواهد درباره بحث های خارج از وظایف خود که دانش درستی در آن زمینه ندارد اظهار نظر کند.
- رسانه ها باید خود را هم از نظر ساختاری و زیر ساختاری و هم از نظر تامین نیروی انسانی برای بحران آماده کنند. ما باید با برگزاری دوره های تخصصی بحران برای خبرنگاران، خبرنگاران سایر بخش های غیر بحران را هم برای اطلاع رسانی در زمان بحران آماده کنیم.
- سه چالشی که بیشتر خبرگزاری ها باید بر روی آن ها تمرکز کنند، یکی بحث تخصص مدیران آن حوزه است. یعنی واقعا ما در حوزه مدیریت بحران، مدیری می خواهیم که حداقل دوره های تخصصی مدیریت بحران را گذرانده باشد. عدم آشنایی بعضی از مدیران با وظایف رسانه و اینکه باید رسانه را باور کنند.
- فکر می کنم بعد از پلاسکو همه رسانه ها به ضرورت انجام این کارها رسیدند و به نوعی این اقدامات را انجام دادند. مثلا تیم بحران، تیمی بود که در زمان زلزله تهران بدون اینکه یک خبرنگار، دبیر و عکاس را موظف کنیم، بچه ها خود به صورت اتوماتیک همکاری می کردند.
- معتقد هستم که روزنامه نگاری یک تخصص است. تخصصی که در کنار آن تجربه هم ضروری است. متاسفانه زمان وقوع بحران ها و حوادث های مختلف برای خود رسانه ها یک کلاس درس بود. هیچ کس از وقوع هیچ حادثه ای خوشحال نمی شود. پلاسکو دردناک بود، ورزقان هم همینطور و… . من آرزو می کنم اتفاقی نیفتد ولی ما حداقل آموخته هایی داریم که باید تکرار و ثبت شود.
حسن ضابطی، دبیر اجتماعی تسنیم:
- هر شهروند یک خبرگزاری است این شهروندان به راحتی به شبکههای اجتماعی دسترسی دارند. آیا باید این خبر منتشر شود؟ اگر بخواهد منتشر شود تبعات آن چیست؟ با چه ملاحظاتی منتشر شود؟ اما آنها این را نمی بینند و اصل خبر را عریان منتشر می کنند.
- یعنی ما میخواهیم در این عصر از اطلاع رسانی بحران صحبت کنیم. اگر نگاه حاکمیت نسبت به رسانه این باشد و همین هم بماند، آش همین آش است و کاسه همین کاسه. وقتی زلزله ای، سیلی، سقوط هواپیمایی، حادثه پلاسکویی و … اتفاق می افتد و مسئولی به خودش اجازه می دهد تلفنش را خاموش کند، شروع ماجرا است. یعنی وقتی یک رسانه به خبر دسترسی ندارد و از طرفی هم مخاطب دارد و این مخاطب اخبار را مطالبه می کند، در این جریان اگر رسانه نتواند به نیاز مخاطبش پاسخ دهد بسیاری از مخاطبانش را از دست می دهد. این رسانه مجبور می شود تا به هر طریقی اخبار را به دست بیاورد و از همینجا است که مشکلات به وجود می آید. ممکن است بسیاری از مسئولین در همین بحران با توجه به اینکه اجازه صحبت کردن به ان ها داده نشده است به اخبار منابع آگاه روی بیاورند و از طرفی در موقعیت های مختلف سال با رسانه صحبت می کنند و الان نمی توانند بگویند که صحبت نمی کنیم و عموما این خواهش را دارند که ما این اطلاعات را می دهیم ولی از طرف منبع آگاه بزنید. تجربه ثابت کرده است که مسئولین ما هم اخبار منابع آگاه را به راحتی تکذیب می کنند.
- باید یکی از رکن های اصلی و اساسی رسانه باشد. از همان ابتدا از رسانه خواسته شود که اخبار را منتشر کند. ما در حادثه پلاسکو یکی از مسئولین شهرداری را داشتیم که اولین عکس از یکی از شهدای آتش نشان را منتشر کرد ولی هیچ کدام از رسانه های رسمی کشور ان عکس را منتشر نکردند. پس این نگاه به رسانه که ممکن است نتواند تشخیص دهد آیا باید این خبر و تصویر را منتشر کند یا خیر نگاه درستی نیست.
- وقتی نیروی انتظامی پلاسکو را می بندد و خبرنگار بخواهد برای تهیه خبر برود کتک می خورد. نتیجه این می شود که می بینید. مردمی که در آنجا حضور دارند خودشان یک کانال هستند و عکس را منتشر میکنند به همین دلیل دیگر نیازی به من خبرنگار نیست و اصلا حس نمیشوم.
- ما در جاهایی اخبار این ها را زیاد تکذیب و تایید کردیم و این محل رجوع شد. من خیلی انتقاد داشتم نسبت به اینکه خبرنگار ما مثلا می خواست خبری را در فلان کانال منتشر شده تکذیب کند و به این خبرنگار خرده می گرفتم که چه نیازی به این کار است؟! ما مرجع رسمی خبر هستیم. اگر ما این خبر را زدیم که تکذیب می کنیم ولی اگر جای دیگری بوده نیازی نیست دنبال شبکه های اجتماعی بیفتیم تا هر خبری که می زنند ما تکذیب کنیم. متاسفانه این اتفاق افتاده است.
- احساس من این است که رسانه ها را باور ندارند مگر این که عکس ان ثابت شود. یا مگر این که رسانه جرمی مرتکب شده باشد و بگوییم چون این رسانه گفته درست نیست بلکه این خبر درست است.
- دوستان ما تجربی کار کردند و تجربه های مختلف را در زلزله ها و حوادث مختلف دارند. ما تشخیص دادیم که این ها انگیزه، سرعت و دقتشان بالا است. بنابراین در زمان بحران این افراد را دور هم جمع می کنیم و خط هایی به آن ها داده می شود و دوستان هم کارشان را انجام می دهند. ما سعی می کنیم به سمتی برویم که یک خبرنگار را مانند یک چریک تربیت کنیم تا خودش بتواند همه کار انجام دهد.
- تعداد خبرنگارها از آتشنشانها بیشتر باشد و این زیاد خوب نیست. آیا در دنیا هم حادثهای که در این سطح اتفاق میافتد، این گونه است؟ همیشه این سوال را مطرح می کنم که ما از حادثه یازده سپتامبر چقدر تصویر و خبر داریم؟
- خیلی از این سفرهای مطبوعاتی که مدتیست لغو شده است می تواند به همین قضیه اختصاص پیدا کند. مثلا بدانیم رسانه ها در کشورهای دیگر در حادثه ای مثل زلزله، سیل، طوفان و یا حادثه تروریستی چگونه عمل کردند؟ یک تور رسانه ای بگذارند تا خبرنگارها با آن آشنا شوند و ببینند که ان ها چه امکاناتی دارند.
عباس رضایی ثمرین دبیر تحریریه بخش خبری ۲۱:
- قاعدتا من هم چون رسانه ای هستم مثل دوستان از نواقص و ایرادات طرف مقابل شروع می کنم. اصل اولیه در بحران این است که شما باید تشخیص دهید بحرانی در کشور اتفاق افتاده است تا برای اطلاع رسانی برنامه ریزی کنید. شما را به مصاحبه وزیر کشور ارجاع می دهم که چند وقت پیش درباره زلزله کرمانشاه گفته بودند صدا و سیما منشا زلزله را عراق اعلام کرد و ما در اوایل فکر می کردیم اتفاق چندانی نیفتاده است. شما مدیر بحران کشور هستید و باید به سراغ این بروید که بحران در چه سطحی اتفاق افتاده و چی شده است! رئیس مدیریت بحران کشور ، وزیر کشور است. چون شما در رسانه شنیده اید که مرکز زلزله در خارج از مرز بوده تصور می کردید که اشتباه بوده است در حالی که در کارگاه های مدیریت بحران همیشه می گویند شما به عنوان مسئول باید همیشه در دسترس باشید، خطوط ارتباطی مداوم با سازمان داشته باشید تا بتوانید هر ساعت از شبانه روز با سازمان ارتباط داشته باشی و بتوانی اطلاع بگیری که چه اتفاقی افتاده تا بتوانی برنامه ریزی کنی.
- مسئله دوم واکنش سریع است. یعنی شما آمادگی بحران داشته باشید و تیم و جلسه ای تشکیل دهید و در اول کار سخنگو انتخاب کنید. و مجرای ارتباطی با رسانه ها را راه بیندازید. به همه رسانه ها اعلام کنید که می توانید از طریق این ارتباط بگیرید و باید همه ارتباطات سازمانی را به آن مجرای ارتباطی کانالیزه کنید. این اتفاق تقریبا در هیچ بحرانی در کشور ما رعایت نشده است.
- در حالی که قاعده این است حتی اگر سازمان های مختلفی هم در بحران دخیل هستند در همان اول کار باید جلسه ای با حضور ارتش، هلال احمر، اورژانس و… برگزار شود و به همه آن ها بگویید مسئول اطلاع رسانی فلان ارگان است که در این ارگان هم فقط این فرد حق دارد تا با رسانه ها مصاحبه کند. به این سازمان ها باید بگویید که اگر می خواهید اطلاعاتی به رسانه ها اعلام کنید از طریق این کانال اعلام شود. ما تقریبا در حادثه پلاسکو این را داشتیم و آقای جلال ملکی مسئول این کار شده بودند. ولی در این حادثه چه اتفاقی افتاده بود؟ در این جا هم مسئولان توجیه نشده بودند که مسئول ارائه اطلاعات این فرد است و اگر مصاحبه هم می کنید در موضوعات آواربرداری، تعداد پیکر های پیدا شده و … به آقای ملکی ارجاع دهید. این باعث شده بود که در خبرگزاری ها مثلا تیتر چهارمش نقض تیتر اولش بود و… یعنی فضای تایید و تکذیب بین رسانه ها نبود بلکه یک رسانه خبر دیگر خودش را تکذیب می کرد.
- اول بحران باید تمرکز در حوزه اطلاع رسانی این باشد که می خواهیم کمک رسانی کنیم و اصلا وارد فضای سیاست و شماتت دیگران نشوید که ما مسئول نیستیم و فلان دستگاه مسئول است. اصلا وارد این مسئله نشوید که دلیل این بحران چه بوده است، بلکه بگویید بعدا این مسئله بررسی می شود.
- شما باید در جایی که مسئول اصلی مدیریت بحران است یک سامانه رصد مانیتورینگ ۲۴ ساعته خیلی قوی مستقر کنید. یعنی باید همه کانال های اطلاع رسانی تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک، توییتر و… رصد شوند. باید کاملا جریان اطلاع رسانی را در دستتان داشته باشید و شایعاتی که منتشر می شود را بدانید و واکنش متناسب نشان دهید.
- آنچه در اینجا مشهود است، این است که هرچقدر به سمت عمق مناطق زلزله زده می روید توزیع امکانات کمتر شده است. یک سری جاها امکانات زیادی برده شده، بعضی جاها هم خیلی کم است. دو معنا دارد. اول این است که ما در فضای اطلاع رسانی طوری عمل کردیم که مدیریت بحران را جهت دهی کردیم. به گونه ای جهت دهی کردیم که یک سری روستا ها برجسته شدند. مثلا روستای کوییک که ۱۰ الی ۱۵ کیلومتری سرپل ذهاب است از طرف خیّرها و مسئولین خیلی مورد توجه قرار گرفت و یک سری جاهای دیگر این اتفاق نیفتاده است.
- به هر دلیلی در رسانهها نگاه مقطعی به بحران داریم. یعنی مثلا در یک هفته، ۱۰ روز اول به شدت پر فشار و پر خبر ظاهر می شویم و فضا را در دست می گیریم، جریان سازی می کنیم، خیرها را وارد کار می کنیم و دستگاه های دولتی را پاسخگو می کنیم. بعد از یک هفته یا دوهفته فضا را رها می کنیم و این آسیب دارد. مسئله مردم الان این است که به افرادی که خانه هایشان تخریب شده است ۴۰ میلیون تومان وام می دهند ولی هیچ کس نمی تواند با ۴۰ میلیون یک طبقه خانه بسازد. یعنی هر مدلی حساب کنیم نمی توان خانه استاندارد را ۴۰ میلیون ساخت بلکه این مستلزم این است که شما خودتان پولی داشته باشید تا بتوانید اگر خانهای نا ایمن است ان را کامل بسازید. ولی الان خیلی ها با توجه به اینکه پول ندارند راضی شده اند با همان مبلغ ۱۰- ۱۲ میلیونی که برای تعمیرات در نظر گرفته شده خانه خود را تعمیر کنند و دوباره به داخل آن برگردند. اگر دوباره زلزله آمد چه کسی پاسخگو است؟
- مسئله بعدی مدزدگی است. مثلا مسئله مسکن مهر اتفاق می افتد و همه رسانه ها بر روی ان تمرکز می کنند. اعلام می شود که در روستایی مثلا کوییک آن تعداد قربانی داشته و همه به آنجا می روند. یعنی یک تبعیتی اتفاق می افتد و یک سری اولویتها فراموش میشود.
- به هر حال مردم در رسانههای اجتماعی در زمان بحران هم بیشترین چسبندگی را به رسانه ها پیدا می کنند. درست است که تلگرام و اینستاگرام رونق پیدا می کند ولی گوش مردم به رسانه های رسمی است. یعنی اگر در تلگرام و توییتر می روند در آنجا هم به طور طبیعی به دنبال خبرنگاران و روزنامه نگاران می گردند تا ببیند آن ها چه می گویند.
- باید بیشتر به خبرنگاران تخصصی بها دهیم. باید در رسانه ها در حوزه آموزش جدی تر باشیم. یعنی بعضی از خبرنگارانی که برای بحران فرستادیم واقعا خبرنگاران آموزش دیده و با تجربهای نبودند.این شاید لزوما خود رسانه هم نتواند یک کلاس آموزشی بگذارد ولی باید متولی آن که معاونت مطبوعاتی در ارشاد است یک دوره آموزش خبرنگاری بحران بگذارد. به هر حال تعداد رسانه ها زیاد شده و تعداد افرادی که در این حوزه ها وارد می شوند زیاد است، حداقل باید یک سری آموزش ابتدایی ببینند و باید یک سری اصول بدیهی رعایت شود تا فضا در روزهای اول بحران غیرقابل کنترل نشود.