شفقنا رسانه- گاهنامهی اینترنتی شفقنا با موضوع آیندهی رسانهها در ایران اول مرداد ۱۳۹۶ منتشر شد که لینک پیدیاف کامل مجله را اینجا میتوانید دریافت کنید. به مرور بخشهای مختلف مجله را منتشر میکنیم تا دسترسی مخاطبان بیشتری به مطالب فراهم شود:
سمیرا سلطانی- «بازار پیام» تعبیری بود که مهدی محسنیانراد، استاد علوم ارتباطات اولین بار به طور رسمی در سال ۲۰۰۱ در کنفرانس بینالمللی محققان ارتباطات در بوداپست مجارستان در یک مقالهی آیندهنگرانه مطرح کرد. نظریهای که طی یک سال بعد به زبان انگلیسی در آمریکا و عربی در مصر منتشر شد. او در این مقاله پیشبینی میکرد که پس از «دهکدهی جهانی» مک لوهان عصری فراخواهد رسید با مشخصاتی متفاوت با دهکده جهانی که محسنیانراد با ایده از ساختار و کارکرد بازارهای دوران آلبویه ایران، آن را نه «مسیج مارکت»، بلکه «مسیج بازار» نامید. محسنیانراد در سالهای بعد این ایده را پروراند و دربارهی آن در چند کشور از جمله هند، تونس، عمان و آمریکا سخنرانی کرد.
تغییر سپهر ارتباطی جهان
اساس شکلگیری نظریهی بازار پیام این بود که پس از دهکدهی جهانی، سپهر ارتباطی جهان تغییر خواهد کرد. همه انسانها خواهند توانست با فنآوریهای آینده، همه زبانها را بفهمند و همه زبانها زبان آنان را بفهمند. آنگاه این مردمان دیگر نه به صورت مخاطبان انبوه (mass) دوران رسانهها، بلکه قادر به ایفای سه نقش همزمان خواهند شد. آنگاه جهان تبدیل به بازاری خواهد شد که در آن ارتباط گران متعدد، ارتباط گیران متعدد و جستوجوگران متعدد، در حال داد و ستد پیام خواهند شد. ضمن آنکه در هر لحظه جابهجایی نقشها در بازار مذکور نیز غیرممکن نخواهد بود.
او در جلد سوم کتاب چهار کهکشان در توصیف بازار سنتی شرقی نوشته: دو ردیف دکان که روبهروی هم زیر سقف مشترکی قرار داشتند. برخی از این دکانها شامل چند حجره و برخی در حد حتی نیمحجرهاند. چون امتداد بسیاری از بازارهای شهرهای بزرگ ایران به یک میدان عمومی متصل میشد، بازار نقش راه «میانبر» برای رفتن از یک بخش شهر به بخش دیگر را نیز ایفا میکرد؛ پس بسیاری از افراد از بازار عبور میکردند، بدون این که خریدار یا فروشنده باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) که درجه استاد تمامی را دریافت کرده، با الهام از ساختار این بازار معتقد است: در بازار جهانی پیام، نوع ارتباط، افقی خواهد بود؛ نه عمودی. این وضعیت، مشابه بازارهای سنتی است که به دلیل حرکت دائم فروشنده و در فضای داخل و جلوی حجره و تا حدودی تابع حرکت خریدار و در واقع استقرار نداشتن او در نقطهای ثابت، برتری ارتباطی خاصی ار نظر فاصله میان فروشنده، خریدار و عابر وجود ندارد. یکسانی و محدودیت فاصلهی حجرهها از روبهرو نیز به این امر کمک میکند که در هم تنیدگی و درهم لولیدگی مشابه بازارهای سنتی فراهم شود و دیگر اجرای ارتباط عمودی (یعنی ارتباط دستوری، از بالا به پایین و فرمایش ملوکانهای ) در آن امکانپذیر نباشد.
مبادلهی بیوقفه پیام
همچنین به دلیل نقش جانبی «راه میانبر» بازار سنتی، در معماری آن در عمومی پیشبینی نمیشد که بتوان آن را بست. در تمام حجرهها هم به گونهای ساخته شده بود که هنگام باز بودن حجره، در خاصی برای آن حس نمیشد. بنابراین، یک آمد و شد کاملا آزاد میان همهی فروشندگان، همهی خریداران و همهی عابران، در تمام مدت برقرار بود. در بازار جهانی پیام نیز مشابه بازارهای سنتی به گونهای مشابه آنچه اکنون در اینترنت میگذرد، مبادلهی پیام، بیوقفه و بدون تعطیل ادامه خواهد داشت. در بازار پیام نیز بر شمار موتورهای جستوجوگر در اینترنت، در آینده افزوده خواهد و این جستوجوها، سوای نوشته، صدا و تصویر ثابت و متحرک را نیز در بر خواهد گرفت. این موتورها کمک خواهند کرد فرد کاملا جستوجوگر و گزینشگر باشد؛ نه مصرفکنندهی منفعل. این امر سبب خواهد شد رابطهای متقابل میان باور خبر و دریافت خبر فراهم شود. در نتیجه، پدیدهی دروازهبانی خبر (gate keeping) که خاص ارتباطگران بود، در ارتباطگیران بسیار وسیعتر خواهد شد.
با این توصیفات، او نتیجهگیری میکند؛ در بازار پیام، ارتباطگران، بازیگران اصلی هستند، نه دولتها. اینک اگر در یک مدل فرضی، دولتهای ارتباطگر را به صورت دایره و ارتباطگران را به مثابه حجرههای موجود در بازار سنتی به صورت بیضی نشان دهیم، میتوان انتظار داشت در بازار پیام دولتهای ارتباط گری که ارتباطشان از نوع عمودی است، به ارتباطگران دولتی اما با ارتباط از نوع افقی تبدیل شوند.
مبادله در بازار پیام، فراتر از داد و ستد دوسویه
محسنیانراد دربارهی یکی از تفاوتهای بازارهای سنتی با بازار پیام توضیح میدهد: مثل هر داد و ستدی، وقتی فروشنده کالایی را میفروخت، مالکیت آن را از دست میداد و مالکیت به خریدار منتقل میشد؛ در حالی که در بازار پیام، وقتی پیام به دیگری داده میشود، مالکیت پیام منتقل نمیشود. به همین دلیل حجم بازار پیام به صورت جهشی و پیوسته در حال افزایش است. همین سبب میشود مبادله در بازار پیام، به گونهای فراتر از داد و ستد دوسویه باشد و از خصلتی فراتر از درهمتنیدگی بازارهای سنتی برخوردار شود. او این خصلت را در همتنیدگی پویا (Dynamic web) نامید.
این استاد علوم ارتباطات پدیدهی تک فروشی در بازارهای سنتی شرقی را هم در بازار پیام میبیند. تک فروشان (mono seller)، اگرچه برای مدت کوتاهی، نقش فروشندهی دوره گرد (peddler) را ایفا میکردند، به خلاف فروشندههای دورهگرد، فروشندهی حرفهای نبودند. آنها روبهروی حجرهی بزرگی از بازار، کالای خود را عرضه میکردند و ممکن بود همزمان با فروش آن، خریدار کالایی از حجرههای بزرگ نیز باشند. در بازار پیام نیز تک فروش پیام بسیار خواهد بود، زیرا همه میتوانند هم ارتباط گیر و هم ارتباط گر باشند.
تأثیر موانع زبانی بر ارتباطات میانفرهنگی
او معتقد است در بازار پیام فرهنگها همان قدر که تفاوتهای میان خود را خواهند شناخت، از مشابهتها نیز آگاه خواهند شد. این عمل تا زمانی که موانع برقراری ارتباط زبانهای متفاوت برطرف نشود، امکانپذیر نخواهد بود. وقتی اینترنت در آینده، بینیاز از خطوط تلفن و از طریق امواج و به صورت رایگان برای همهی جهانیان فراهم شود، ارتباطات میانفرهنگی، کماکان همراه با اختلال خواهد بود مگر زمانی که موانع زبانی آنها برطرف شود.
این بخش به نظر میرسد با بخشی از آراء او در توضیح «مدل منبع معنی» متناقض است. او در این مقاله نوشته: تعداد معنیها در افراد بر حسب سن، تحصیلات، تجربه و فرهنگ یکسان نیست. به گونهای که میتوان اصطلاح درجه معنی را برای مقایسههای نسبی تعدد معنی افراد استفاده کرد. اما صرفا تفاوت تعداد معنیها نیست که ارتباط را میتواند دشوار کند، بلکه مهمتر از آن تفاوت معنی میان افراد و تفاوت در ربط و همبستگیهای میان معنیها است که دو انسان با دو منبع معنی متفاوت را درگیر پیچیدگیهای ارتباط میکند. محسنیانراد در گفتوگو با «شفقنا رسانه» دربارهی این نکته چنین توضیح میدهد: داشتن زبان مشترک به هیچ وجه به مفهوم داشتن معنیهای مشترک نیست. یک چوپانزاده فارسی زبان که در تمام طول کودکی و نوجوانیاش شاهد پاسداری سگ گله از اموال خانوادگی بوده با فرد شهر نشینی که تمام طول کودکی و نوجوانیاش شنیده سگ نجس است، معنی مشابه سگ در مولکولهای بزرگ پروتئین موجود در سلولهای هیپوکامپ مغزشان ندارد. اگر در بازار پیام همه، همهی زبانها را خواهند فهمید، به هیچ وجه به این مفهوم نیست که همه معنیهای مشترک خواهند داشت. هم اکنون تقریباً همه جهانیان واژه دموکراسی را با همین تلفظ به کار میگیرند، ولی میبینید چه تفاوت گاه عمیقی میان سران همه کشورهایی وجود دارد که برچسب «جمهوری» را همراه دارند. زن و شوهر هم زبانی که با دو پاره فرهنگ متفاوت و نظام ارزشی گوناگون پیوند زناشویی دارند، نمیتوانند به دلیل داشتن زبان مشترک بدون مدیریت ارتباطات خود مشکل تفاوتهای معنی با یکدیگر را حل کنند. زندگی در عصر بازار پیام و شکلگیری پدیدهای به نام «فهم همه زبانها» این امکان را میتواند فراهم کند که بیش از گذشته انسانها از طریق دیالوگ و تفهم به معنیهای مشترک نزدیک شوند.
مخاطبپنداری، بازمانده از نظریههای قدیمی ارتباطات
با توضیحات محسنیان راد اگر بخواهیم بر بعد نگاه به آیندهی این نظریه تمرکز کنیم، شاید توجه به تغییرات مخاطب یکی از مهمترین وجوه آن باشد. او به همین دلیل در تحلیلهای ارتباطیاش معتقد است تصمیمگیران حوزهی رسانهها در کشورهای در حال توسعه، طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، با اتکا به نظریهی ساده گلولهی جادویی، به حل و فصل مشکلات ناگشودهی ناشی از پیامدهای حضور تولیدات فرهنگی بیگانه در کشور خود پرداختند و از مباحث علمی جدیدتر و دستاوردهای بعدی غافل شدند و با باور نظریهی تزریقی، از سویی فعالیتهای تبلیغات سیاسی درون مرزی خود را سامان میدادند و از سوی دیگر، با اعمال سانسور، جلوی تزریقات تبلیغاتی بیگانگان را میگرفتند. او نتیجهی حاصل از این تفکر و رفتار را مخاطبپنداری مینامد.
مخاطبپنداران به تعبیر او بر اساس «نظریهی مشابهت» در روانشناسی، مشابهتهای ظاهری میان رسانهی سنتی پرپیشینه و ماندگاری همچون میز خطابه را با رسانههای جدید و حتی فناوریهای نوین ارتباطی در نظر میگیرند. او در مواردی حتی کمیبدبینانهتر موضوع را میبیند: شاید بتوان رفتار تصمیمگیران حوزهی رسانهها را در ماندگاری در وادی نظریهی تزریقی با «نظریهی توهم کنترل» تبیین کرد. این نظریه بیان میکند در چنین مواقعی انسانها به این باور متمایل میشوند که آرزوها و خواستههای به وقوع پیوستهی آنها، محصول اعمال و رفتار آنها است. این نظریه میگوید موفقیتهای اولیهی افراد این اعتقاد رادر آنان ایجاد میکند که توان کنترل بازدههای موقعیت را دارند.
تصمیمگیران و برنامهریزان باید چه کار کنند؟
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با تکیه بر نظریه بازار پیام که بعضی ویژگیهای آن را در حال حاضر تحققیافته میداند، معتقد است ترکیب مخاطبپنداری، از سویی، و کاهش قدرت کنترل بر رسانههای بیگانهی در دسترس مردم در ایران، سوای نگرانی عمیق مسئولان و دلسوزان، حجابی ایجاد کرده که ارتباط بدون پردهپوشی ارتباطشناسان ایران را با تصمیمگیران و دلسوزان این حوزه تقریبا غیرممکن کرده است؛ زیرا آگزیوم آنها مخاطب پنداری است که مغایر با آگزیومهای ارتباطشناسان است. این امر در شرایطی است که با توسعه چشمگیر شبکه تلفن و تلفن همراه در کشور، مدل شبکه اجتماعی ایران از مدل سنتی و چندپاره قبلی به مدلی یکپارچهتر تبدیل و در حال نزدیک شدن به آخرین مدل شبکه اجتماعی در کشورهای پیشرفته است. این تحول سبب شده تا گاه خبرهایی که رسانههای رسمی به آن توجه نشان نمیدهند، ظرف چند ساعت به شیوههای غیر رسانهای در سراسر شبکه اجتماعی توزیع شود.
او البته در ادامهی این تحلیلها تلاش میکند با نگاهی به آیندهی مطلوب و ترجیحی راهکارهایی هم ارائه بدهد: برای خروج از سردرگمی باید تصمیمگیران و برنامهریزان، فرصت ارتباط افقی و غیرپردهپوشانه را میان خود و ارتباطشناسان فراهم کنند و بدون قائل شدن به حق وتو برای خود، با اجتناب از شیوههای عاطفی، تصمیماتی اتخاذ کنند که به شناخت واقعیتهای بیرونی و درونی جامعه منتهی شود.
محسنیانراد ادامه میدهد: رسانههای دولتی به ابزاری برای گفتوگوی سه سویه میان «دولت»، «ملت» و «نخبگان» تبدیل شود و به جای سرازیر کردن اطلاعات به رسانهها (که اغلب به شکل پروپاگانداست)، امکان دستیابی مستمر نخبگان و در نتیجه رسانهها را به «دادههای خام» فراهم کنند. در واقع به جای این که رسانهها سخنگوی حکومتها باشند، پردازشگر دادهها به منظور ساخت اطلاعات محسوب شوند. همچنین در تأمین نیاز مخاطبان به جای استفاده از مواضع اقتدارگرایانه در قالب رفتارهای به ظاهر مصلحانه از شیوههای علمی نیازسنجی ارتباطی جامعه استفاده کنند.
چگونه از آثار سوء تداخل فرهنگی اجتناب کنیم؟
او البته اهمیت قانونگذاری در این زمینه را فراموش نمیکند و معتقد است در وضع قوانین رسانهای، خصلتهای جدید رسانهها و واقعیات ارتباطی جهان معاصر در نظر گرفته شود. همچنین تلاش شود مخاطبان داخلی دربارهی ساخت و کارکرد بازار جهانی پیام و عناصر شکلدهندهی آن از «تداخلهای فرهنگی» آگاه شوند. در واقع به جای این طرح پرسش قدیمی که «رسانهها با ما چه میکنند؟» این پرسش مطرح میشود که ما به عنوان انسانهایی گزینشگر باید با رسانهها چگونه رفتار کنیم و چگونه از آثار سوء تداخل فرهنگی اجتناب کنیم؟
نقش تحولات ارتباطات در جهان در آینده ارتباطات در ایران
اما دکتر محسنیانراد آیندهی ممکن برای رسانههای ایرانی را با ادامهی وضعیت موجود چگونه میداند؟ او به «شفقنا رسانه» میگوید: جهان امروز «جبرها» و «اختیارهایی» را فراهم کرده که مقدمه مناسبی برای حداکثر دو دهه دیگر و زمان ورود به بازار پیام است. به عنوان مثال در ایران جامعه با این جبر مواجه است که طبق قانون اساسی رادیو وتلویزیون باید در انحصار حکومت باشد، اما ضمناً با این اختیار مواجه شده که از فیلترشکن رایگان استفاده کند و خبری را از یکی از کانالهای ماهوارهای زیر بمباران امواج پارازیتی این بار نه در تلویزیون بلکه در لپتاپ یا تلفن هوشمند خود تماشا کند. سپس اگر اراده کرد، آن را در تلگرام با دیگران به اشتراک بگذارد. یک دهه پیش وزن جبرهای ارتباطی در جهان بسیار بیشتر از امروز بود. یک دهه بعد باز هم کمتر خواهد شد. وقتی ۲۰ سال پیش موقع بازگشت از کنفرانس در سنگاپور یک دستگاه فکس با خودم آوردم، گمرک ایران آن را مصادره کرد چرا که فکس در انحصار شرکت مخابرات بود. حالا رد و بدل آزادانه هر ایمیل، یعنی یک فکس. معتقدم آینده ارتباطات در ایران را نه مصوبات مجلس یا شورای انقلاب فرهنگی بلکه تحولات سختافزاری و نرم افزاری ارتباطات در جهان و تمایلات نسل جدید به تغییر، تعیین خواهد کرد.
- · آگزیوم: گفتاری است فرضیه ای، که از سوی دانشمندان بدون این که الزاماً اثبات شده باشد، بلکه فقط چون معقول به نظر میرسد، پذیرفته شود و به عنوان سر منشاء و بنیان، در یک نظام و زنجیرهء اشتقاق قیاسی قرا ر میگیرد تا از آن(ها) بر مبنای ضوابطی ، گفتارهای دیگری استنتاج شود.
- · مهمترین منابع بررسی شده:
محسنیانراد، مهدی. «بازسازی مدل ارتباطی «منبع معنی»»، فصلنامهی علوم اجتماعی. شماره ۶۹، تابستان ۱۳۹۴. تهران: دانشکد علوم اجتماعی، دانشگاه علامهطباطبایی. صص ۴۷-۱.
محسنیانراد، مهدی. «آسیبشناسی مخاطبپندای، در حوزهی رسانهها، جهانی شدن و عصر پس از دهکدهی جهانی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی. سال اول، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. صص ۱۱۳-۷۹.
محسنیان راد، مهدی. چهار کهکشان ارتباطی. (ج ۳). تهران: سروش(انتشارات صداوسیما)، چاپ سوم، ۱۳۹۰.
انتهای پیام